سلام
اگه خطاب به " رضا سرچشمه " مطلبی می خواید بگید در بخش نظرات همین پست بنویسید .
← صفحات شخصی کاربران (۲۳۴ مطلب مشابه)
- ۲۴۳۵۰ بازدید توسط ۱۴۸۰۷ نفر
- شنبه ۱۵ فروردين ۹۴ - ۱۷:۳۰
سلام
اگه خطاب به " رضا سرچشمه " مطلبی می خواید بگید در بخش نظرات همین پست بنویسید .
در زندگی خدا به شما کسانی را نمی دهد که می خواهید ،
به جای آن کسانی را می دهد که لازم دارید ،
برای یاد دادن به شما ؛
برای آسیب رساندن به شما ؛
برای عشق دادن به شما ؛
حالا این شعرو بعنوان سر خونه ای بپذیرید :)
خانه ی دوست کجاست؟
در فلق بود که پرسید سوار
اسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
وبه انگشت نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبز از تر است
ودر آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت ابی است
می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ،سربه در می ارد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی
وترا ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا، خش خشی می شنوی
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا،جوجه بردارد از لانه ی نور
واز او می پرسی
خانه ی دوست کجاست؟
کاش می دیدم چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست؟
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
می تابانی
بال مژگان بلندت را
می خوابانی
آه وقتی که تو چشمانت
آن جام لبالب از جان دارو را
سوی این تشنه ی جان سوخته می گردانی
موج موسیقی عشق
از دلم می گذرد
روح گلرنگ شراب
در تنم می گردد
دست ویران گر شوق
پر پرم می کند، ای غنچه رنگین پر پر....
من، در آن لحظه که چشم تو به من می نگرد
برگ خشکیده ایمان را
در پنجه باد ،
رقص شیطانی خواهش را،
در آتش سبز !
نور پنهانی بخشش را، در چشمه مهر !
اهتزاز ابدیت را می بینم !!
بیش از این، سوی نگاهت، نتوانم نگریست !
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست !
کاش می گفتی چیست؟
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست ...
آره خب کلی شعر یاد گرفتم که اتفاقا به صفحه شما هم میاد منتهی حوصله ندارم همشو تایپ کنم خخخخ
کتاب میخونم کلی هم چیز بلدم در ضمن برا شوهرداری نیاز به آموزش ندارم تو ذاتم ویژگی شوهرداری کردن هست خخخ فکر نمیکنید چهار سال دیگه دیر باشه لااقل میگفتید 4 ماه دیگه بلکه امیدوار بشم خخخخ
اینقدرم از عمو پورنگ بد نگید کسی که این همه دل بچه ها رو شاد میکنه و بچه ها دوسش دارن قابل احترامه... ولی جداً من از فوتبال متنفرم ولی اگه بخوام از یه شخصیت فوتبالی نام ببرم که خیلی شخصیتشو دوست دارم آقای فردوسی پور هستش و فوتبالو فقط با ایشون میشناسم:))
تقدیمی به جناب سرچشمه
اردک تک تک ، تک تک اردک
اردک تک تک ، تک اردک
اردک تنها به روی آبه پراشو بسته میخواد بخوابه
اون بالا بالا لک لکی پیدا مثل اون اردک لک لکه تنها
کاشکی که لک لک دوست شه با اردک تا که نباشن این دو تا تک تک
کاشکی که لک لک دوست شه با اردک تا که نباشن این دوتا تک تک
دفعه بعد که اومدم باید این شعرو حفظ کرده باشین اونم با رعایت ریتم و با اجرای صحنه ای عالی خخخخ
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده
بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه
او
پر ز لیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو … من نیستم
گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پنهان و پیدایت منم
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر میزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
مرد راهم باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم.
این بیت آخری منو دیوانه میکنه!!!
اتفاقا شناخت بیشتر ازهمدیگه تعامل رو هم آسونتر میکنه وقتی با خصوصیات ذاتی همدیگه آشنا باشیم وقتی دلایل رفتارای همدیگه رو بدونیم خیلی راحتتر میتونیم با تفاوتهامون کنار بیایم ولی وقتی ندونیم این رفتار جنس مخالف از چی نشأت گرفته بدون درنگ دهن به ملامت اون باز میکنیم و به نظر من این عدم شناخت خیلی هم روی طلاق موثره جدای از دلایل شخصی که ممکنه پشت طلاق باشه ، عدم شناخت زن و مرد از ویژگیهای فطریشون خیلی میتونه دخیل باشه!!
بله خب ازدواج یعنی پذیرش مسئولیت یعنی هر گلی زدی به سر خودت زدی و من و تو معنا شو از دست میده و ما شدن معنا پیدا میکنه ولی خب متاسفانه اغلب افراد شونه خالی میکنن از زیر بار این مسئولیت!!!حالا کی سنشو دروغ گفته خخ عجب آدمایی پیدا میشن !!
منظور من از رنگ عوض کردن مربوط به ظاهر نبود که شما ربطش دادین به ظاهر هر چند قیافه شما آقایونم خیلی وقته مثل ظاهر خانما مصنوعی شده به قول دوستانم وای مامانم ایناااا خخخخ در ضمن اونم مأخوذ به حیاست:))
من گفتم شمارتونو عوض کنید؟!!! اون پسته سرجاشه و کامنت منم همینطور... گفته بودم بلاک کنید و یا تماساشو جواب ندید که جنابعالی گفتین برا من افت داره این کارو انجام بدم اینکارا تو رنج سنی 13-18 ساله نه یکی مثل من یادتونه؟!!بعدشم من یکی مزاحمم بشه قطعا شمارمو عوض نمیکنم و همون دو کاری که گفتم رو انجام میدم! فکر میکنم تعدادی از همجنسای خودتون بودن این پیشنهادو دادن:)))
بله ناراحتی من از از اون انتخابات خاطره انگیز بود که ما در دل حادثه بودیم و تاوان ندانم کاری بقیه رو یه عده بیگناه دادن و هنوزم که هنوزه صحنه هایی که دیدم فراموشم نمیشه برا همین هیچ دل خوشی نه از قبلیا دارم نه از فعلیا و نه حتی بعدیا فقط یاد گرفتن همدیگه رو سرکوب کنن و سرپوش بذارن رو گندکاریهای خودشون!!!!سیاست و بازیهای سیاسی خیلی خطرناکه و کثیف اونقدری که برا پیشبرد اهدافشون حاضرن از جون و مال همین مردم مایه بذارن:((((
من که کم نیاوردم اگه شما اینطور فکر میکنین خیالتون راحت توهمی بیش نیست خخ من و کم آوردن با هم بیگانه ایم:))
سلاام به همه
امیدوارم حال همه خوب باشه.
اقای مهندس
خیلی ممنونم به خاطر ابراز هم دردیتون.
بله ،شنیدم اردیبهشت اصفهان معروفه ، امسال که نشد دو نفره باشید ،ایشالا سال بعدی با همسرتون سنگ فرشای چهار باغو قدم بزنید و حسابی از خجالت اردیبهشت اصفهان در بیاید :)
اما منم امروز از بخاری استعفا دادم چون دیگه احساس کردم کمی کمی هوا گرمه خخخ
اقای مهندس!!! دست شما درد نکنه ،پرستار استخدام کنم !!!!:)))))
حالا بذارید ی خاطره ی دیگه بگم:
شب تولدم بود منم 7 ساله بودم مامان و بابام داشتم میاومدن پیشم ،اینم بگم من قرار نبود از اول پزشک بشم دوست داشتم اون جا مهندس شیمی بشم و دکتراشو بگیرم ... پدر بزرگم برام وسیله های ازمای شگاهی بشر و پلیتو لوله های همگنوگرفته بود و بعد بین اون وسیله ها ی لوله به هم پیوسته هست که طویل هم هست اسمشم یادم رفته خخخ زیر محفظه شو روشن میکردن برام بعد من یسری مواد داخلش میریختم بیشترمواد رنگی خوشبو میجوشید از اون ور خارج میشد ،حالا اون روز مامان بزرگو پدر بزرگم سر کار بودند ی پرستاری بود با این که مهربون بود ولی من دوسش ندا شتم یعنی به حرفش گوش نمیدادم حوصلمم سر رفته بود خلاصه رفتیم کیمیاگری! بعد ی فکری زد به سرم که ی رنگ جدید بسازم! خب تو عالم بچگی گفتم برم چنتا وسیله بردارم بیارم، یواشکی رفتم شامپو و ریکا و فکر کنید جوهر نمک(البته اون موقع نمیدونستم ) خخخخ!!! برداشتم اوردم اول ی ظرف برداشتم خوب رنگا رو با شامپو و ریکا مخلوط کردم رنگش خیلی خوشگل شده بود بوی خوبی میداد بعد نوبت جوهر نمک که رسید درش که باز نمیشد منم رفتم گرفتمش زیر اب سرد حالا شانس ما باز شد ولی یدفعه با گاز خارج شد یکم ریخت رو دستم که سریع درشو بستم ولی پوست انگشتام هم میسوخت هم قرمز شده بود تازه با این حال بازم درشو باز کردم یکم ریختم داخل محفظه که مثلا ببینم چی میشه ریختن همانا وبوی گاز سمی هم بلند شدن همانا واای من افتاده بودم به سرفه بیچاره پرستاره اومد داخل اتاق کپ کرده بود نمیدونست بو از کجا داره میاد، کی شروع کردم به کمیاگری که الان این شده وضعم! ،منو برد بیمارستان و بعدشم کاملا مشخصه دیگه پدربزرگم که منو دید برای اولین بار بهم اخم کرد که حالا من به بابات چی بگم ؟؟! منم برگشتم گفتم اقا جون خب بگید ی رنگ جدید ساختم خخخخ مامان بابای منم اومده بودن که مثلا مثلا خوش بگذره خلاصه اونشب خبری از تولد نبود منم تا دو روز بیمارستان بودم ،بله
اما خاطره ی شما:یکم حرصم گرفته بود از رفتار معلمتون ،راستش من تا وقتی با ی نفر راه میام که معمولی باشه ،از این تیپ معلما برای ورزشم داشتم ،اصلا نمیتونستم رفتارشونو تحمل کنم ،من کلا دراز نشستم مایه ی خندست ی وضع خاصیه نمیتونم بیشتر از دو تا بیام بالا!! همیشه هم نمره ی ورزشم 14 بود میرفتم پیش مدیرمون 20 میشد خخخخخخ
خانوم دکتر عزیزم
چرا بدبخت؟؟!! خیلام خوشبختن/لبخند/ جدی میگم من الان جدای عجله داشتن برای نوشتن فارسی بعضی کلمات فارسی یادم رفته همین دیروز داخل برگه ی شرح حال/ دیروز/ رو/ دیروض/نوشته بودم !!! خخخخ رزیدنتی که اومده بود اصلا مریضی بیمار یادش رفته بود پروجکت کرده بود روی دیروض من خخخخ کلا سواد فارسیم از نم کشیدن گذشته رسیده به ابریزی باید هر شب املا تمرین کنم خخخخ
راستش من تعارف نمیکنم ،واقعا شایستگیشو دارید ،به علاوه این که شما خودتونو با استادتون مقایسه میکنید و به نظر من خود همون استادا هم دلشون پرپر میزد وقتی مثل شما بودند بهشون دکتر بگن اما نمیدونم چرا پنهان میکنن حالا ما داخل بیمارستان این بچه ها قند تو دلشون اب میشه بهشون میگن دکتر فلانی بیا بعضی وقتا هم رنگ غرور میگیره که جالب نمیشه ،
من دوست دارم صمیمی تر کامنت براتون بنویسم ولی راستش نمیتونم /لبخند/خب دختر ایرونی ی شخصیت خاص داره دکتر بودن شما هم همین طور خــــــبـــــــــ اگر اجازه بدید بگم دکتر نازنین خوبه دیگه بلد نیستم چی بگم /لبخند+چشمک/
این عدد 98 رو هم: اون روز تند تند تایپ میکردم شد 98 منم گفتم حتما حکمتی داره بذار بمونه !!خخخخخ
پاییز جونم
دقیقا کلا انگار اکسیر شفادهندگی داره ...خخخخ
خانوما اقایون موافقید دیگه خخخخ ننویسیم به جاش حححح بنویسیم اخه فکر کنم سریع تر ادم میخنده :))))))
اوه اوه چی کار کردید با خودتون اقای مهنذس؟! شانس اوردید کامل لیگامنت پاره نشدهاا !!!.
خب جناب دکتر نفرمودند حالا که نمیخواید گچ بگیرید بعدش چه کاری انجام بدید تا پاتون به حالت اول برگرده ؟؟! چقدر راحتم با شما راه اومده !!!لیگامنت اگر گچ گرفته نشه بهتره ولی باید دو هفته اتل بست ،اگر من به جاشون بودم قبول نمیکردم ،در عوض الان بهتر شده بودید ، خب عکسو هر چند هم که تشخیص بدن پیچیدگی تیپ 2 هست برای اطمینان میگیرن دیگه، اما دیگه گذشته ،فقط ی رحمی به خودتون کنید فعلا فوتبال نرید که اسیبش زیادتر بشه ولی به جاش این ورزشا رو انجام بدید هر چند باید سه هفته بعد از پیچیدگی پزشکتون بهتون میگفت...
فقط تنها خواهشی که ازتون دارم لطفا وسواس به خرج بدید و درست ورزشا رو انجام بدید
1.روی زمین بنشینید و یک پایتونو را کاملا به سمت جلو بکشید. یک ملحفه بلند را بصورت حلقه از زیر پنجه پا عبور دهید. در همون حال که زانو را در حالت کاملا کشیده نگه داشتید، ملحفه را به سمت خودتون بکشید. حالت کشش را 30-15 دقیقه حفظ کرده و سپس رها کنید. این حرکت را سه مرتبه تکرار کنید.
2.در حالی که رو به یک دیوار ایستاد ید کف هر دو دستتون را روی دیوار قرار دهید بطوریکه کف دستا تون در ارتفاع چشما تون باشند. یک پای شما باید عقب تر از پای دیگه باشه در حالیکه کف و پاشنه این پا کاملا روی زمین قرار بگیر ه. پای دیگر جلوتر باشد. کف پایی را که عقب تر است قدری به سمت داخل بچرخونید. به آرامی به طرف دیوار خم بشید بطوریکه در عضلات پشت ساق خود احساس کشش بکنید. این حرکت را 30-15 دقیقه حفظ کرده و سپس رها کنید. این حرکت را سه مرتبه برای هر پا تکرار کنید.
3.در حالی که رو به یک دیوار ایستاد ید کف هر دو دستاتون ر و روی دیوار قرار بد ید بطوریکه کف دستا تون در ارتفاع قفسه سینه شما باشند. یک پای شما از پای دیگر عقب تر باشد. در حالیکه کف و پاشنه این پا کاملا روی زمین قرار گیرد. پای دیگر جلوتر باشد. کف پایی را که عقب تر است قدری به سمت داخل بچرخانید. و هر دو زانوی شما در حالت کمی خم شده قرار بگیره. به آرامی به طرف دیوار خم شوید بطوریکه در عضلات پایین پشت ساق خود احساس کشش کنید.
4.در حالیکه دراز کشیدید یا نشستید هر دو پا روکاملا به سمت جلو بکشید. مچ پای خود را به سمت بالا ببرید به طوری که انگشت شست شما به طرف سر شما حرکت کند و سپس مچ پا را به سمت پایین ببرید بطوریکه انگشت شست شما از شما دور شود. سپس مچ پا به سمت داخل و خارج بچرخانید بطوریکه انگشت شست شما به سمت پای مقابل نزدیک شود و سپس از آن دور شود. سپس مچ پا را بصورت یک دایره بچرخانید. دقت کنید که ساق روحرکت ندید. تنها مچ و کف پا را حرکت دهید. در هر سمتی ده مرتبه حرکت را تکرار کنید. در هر سمتی که حرکت را انجام میدهید سعی کنید تا آخرین جایی که میتوانید پا را حرکت بدید.
4.روی زمین بنشینید و یک پای خود را کاملا به سمت جلو و به طرف دیوار بکشید. با گره زدن دو سر یک نوار لاستیکی یک حلقه لاستیکی درست کنید. یک سر حلقه را به دیوار جلو متصل کنید و حلقه را از پشت پای خود عبور دهید. آنقدر از دیوار فاصله بگیرید که مچ پای شما کاملا در حالت خم به پایین باشد و نوار لاستیکی هم در حالت مستقیم قرار بگیره.
5.مچ پای خود را به سمت بالا حرکت بدید بطوریکه انگشتان شما به سرتان نزدیک تر شوند و در حالیکه حلقه لاستیکی تحت کشش قرار بگیره. در این حال حلقه لاستیکی یک کشش را به پای شما به طرف پایین وارد میکند. سپس به آرامی پا را به حالت اول برگردانید. این حرکات را در سه مرحله ده تایی تکرار کنید
6.روی زمین بشینید و یک پای خود را کاملا به سمت جلو بکشید. با گره زدن دو سر یک نوار لاستیکی یک حلقه لاستیکی درست کنید. یک سر حلقه را با دستان خود گرفته و حلقه را از کف پای خود و از زیر پنجه پا عبور بدید. مچ پای خود را به سمت پایین حرکت دهید بطوریکه انگشتان شما از سرتان دور تر شوند و در حالیکه حلقه لاستیکی تحت کشش قرار گیرد. در این حال حلقه لاستیکی یک کشش را به پای شما به طرف بالا وارد میکند. سپس به آرامی پا را به حالت اول برگردانید. این حرکات را در سه مرحله ده تایی تکرار کنید.
7.روی زمین بشینید و دو پای خود را کاملا به سمت جلو بکشید بطوریکه یک پای شما روی پای دیگر قرار بگیره . با گره زدن دو سر یک نوار لاستیکی یک حلقه لاستیکی درست کنید. یک سر حلقه را از زیر پنجه پای زیرین عبور بدید و سپس آنرا از کنار پای رویی عبور دهید. سر دیگر حلقه لاستیکی را با دستان خود بگیرید. پای زیرین را به سمت داخل بچرخانید بطوریکه حلقه لاستیکی در مقابل حرکت آن مقاومت ایجاد کند. سپس به آرامی پا را به حالت اول برگردانید. این حرکات را در سه مرحله ده تایی تکرار کنید.
8.روی زمین بنشینید و دو پای خود را کاملا به سمت جلو بکشید بطوریکه فاصله دو پای شما به اندازه عرض شانه شما باشد. با گره زدن دو سر یک نوار لاستیکی یک حلقه لاستیکی درست کنید. یک سر حلقه را از زیر پنجه یک پا عبور دهید و سپس آنرا از کنار خارجی پای دیگر عبور دهید. سر دیگر حلقه لاستیکی را با دستان خود بگیرید. پا رو به سمت خارج بچرخونید بطوریکه حلقه لاستیکی در مقابل حرکت آن مقاومت ایجاد کند. سپس به آرامی پا را به حالت اول برگردونید. این حرکات را در سه مرحله ده تایی تکرار کنید.
9.برای تقویت حرکات چرخشی مچ به بیرون و داخل میتوان نرمش ها را به طریق زیر هم انجام داد.
در حالیکه قسمت خارجی مچ پای آسیب دیده را بر روی قسمت خارجی پای سالم قرار میدیم سعی میکنیم مچ پای آسیب دیده را به سمت خارج بچرخونیم ولی با پای سالم جلوی حرکت اونرو بگیریم.
10.در حرکت دیگر دو پا را کنار هم جفت کرده و سعی میکنیم مچ پای آسیب دیده را به طرف داخل بچرخانیم ولی با پای سالم جلوی حرکت آنرا بگیریم.
11.برای تقویت عضلاتی که مچ پا را به خارج میچرخانند میتوان نرمش زیر را انجام داد. در حالیکه پنجه پای آسیب دیده را در حلقه انتهایی یک طناب گذاشته ایم و طناب را از زیر پای سالم عبور داده و با دست میگیریم سعی میکنیم تا مچ پای آسیب دیده را به سمت خارج بچرخانیم.1
12.سر هر دو پا بایستید در حالیکه با هر دو دست خود پشت یک صندلی را برای حفظ تعادل گرفته اید. روی هر دو پنجه پا بلند شوید و پنج ثانیه در همان حال باقی بمانید سپس به آرامی دوباره پاشنه پاها را به روی زمین برگردانید. این حرکت را در سه مرحله ده تایی تکرار کنید. وقتی توانایی شما بیشتر شد میتوانید با یک پای خود بلند شوید.
13.سر پا بایستید و کف پای مشکل دار را بر روی یک پله یا یک بلوک به ارتفاع 12-8 سانتیمتر که در کنار پا است قرار دهید. پای دیگر هم بر روی زمین باشد. بر روی پایی که بر روی پله است بلند شوید. سپس به آرامی به سر جای اول برگردید. این حرکات را در سه مرحله ده تایی تکرار کنید.
14.سر پا کنار یک صندلی بایستید بطوریکه پای مشکل دار شما از صندلی به دور باشد. پای سالم را از زمین بلند کنید و فقط بر روی پای مشکل دار بایستید. در حالیکه دستی که از صندلی دور است را به جلو کشیده اید تنه خود را به سمت جلو متمایل کرده و پای سالم شما به سمت عقب برود. سپس به آرامی به سر جای خود برگردید. حرکت را ده مرتبه تکرار کنید. سپس در حالیکه دستی که از صندلی دور است را به طرف صندلی کشیده اید تنه خود را به سمت صندلی متمایل کرده و پای سالم شما به سمت عقب برود. سپس به آرامی به سر جای خود برگردید. حرکت را ده مرتبه تکرار کنید.
15.این وسیله از یک دایره چوبی یا پلاستیکی درست شده که زیر آن یک نیم کره قرار دارد. گاهی بجای دایره از یک صفحه مستطیلی استفاده میشود. نرمش با استفاده از این وسیله آخرین مرحله تقویت عضلات مچ پا است. در این نرمش ها نه تنها عضلات ساق تقویت میشوند بلکه توانایی تعادل و کارکرد اعصابی که حس موقعیت مفصلی را عهده دارند هم بهبود میابد.
16.در حالیکه پا ها را در دو طرف کنار دایره قرار داده اید روی دایره قرار بایستید. دایره را به سمت جلو و عقب و سپس چپ و راست خم کنید. هر حرکت را سی مرتبه تکرار کنید.
17.در حالیکه پا ها را در دو طرف کنار دایره قرار داده اید روی دایره قرار بایستید و سپس در حالیکه یک سمت دایره روی زمین است دایره را سه مرتبه در جهت عقربه های ساعت و سی مرتبه در خلاف آن بچرخانید.
18.در حالیکه پا ها را در دو طرف کنار دایره قرار داده اید روی دایره قرار بایستید و سعی کنید به مدت دو دقیقه نگذارید هیچ جایی از محیط دایره با زمین تماس پیدا کند.
19.در حالیکه پا ها را در دو طرف کنار دایره قرار داده اید روی دایره قرار بایستید. دایره را در جهت عقربه های سایت و سپس در خلاف آن بچرخانید ولی در هیچ حالی اجازه ندهید محیط دایره با زمین تماس پیدا کند.
20.وقتی توانستید تمام تمرینات بالا را براحتی انجام دهید فقط با یک پای مشکل دار روی دایره بایستید و حرکات گفته شده را انجام دهید .
بفرمایید اینم مشق شبتون ،دقیقا به اندازه ی فوتبال بازی کردن وقت میخواد خخخخ
تمامش مال خودم نبود یکی از دوستام تخصص ارتوپدیش این ترم به سلامتی تموم میشه 10تاش هم مال ایشون بود .
خواستم بفرستم رو میل گفتم شاید کسی استفاده کرد اما عکساش رو رو فرستادم براتون. .
سلام
اقای مهندس
ماشالا دست به حادثه افریدنتون هم که عالیه... /خنده/،پس با این اوصاف زیاد هم سرتون شلوغ نیست هااا .../خنده/
امیدوارم از شر دسیسه ها در امان بمونید ،ولی فکر کنم حسابی در حال تلاشن .../خنده/
بله ،استنساخ بر وزن استفعال ...از عربی ،همون درسی که نسبت بهش ارادت دارید خخخ ولی من به اندازه ی ریاضی دوسش داشتم ،البته معلم هم خیلی موثره ...
اقای مهندس ،خواهش میکنم به خاطر ذکر منبع ناراحت نشید ،،منظورم این بود در حالت کلی دقت کاری اصفهانیا تو اکثر موارد بالاست (به خاطر کلمه ی دقیقا)،و این ی ویژیگی + هست و صد البته که مایه ی افتخار من هست که با شما اشنا شدم .
احتمالا همه ی تخصصا نه ،قطعا همه ی تخصصا...!! /خنده/
والا من تا حالا هر چی استاد ارتوپد دیدم، بچه هایی که ارتوپد خوندن اخلاقشون کمی خشک بود(البته یکم بیشتر از کمی) ، چون جنس شرایطشون خشن هست ،کلا یا باید استخوان رو 180 درجه بچرخونن کشیدگی و پیچ خوردگیو ...اگر هم بخوان موفق باشن باید بی توجه به دادو فریاد بیمار باشن که برای من سخته و مطمئنم عادت نمیکنم ...به نظر من جراحی خیلی بهتره... اما خب هر کس ی علاقه ای داره ،ولی این دوست ما هم خیلی لطف داره که ملاحظه ی منو میکنه خخخ
خیلی ممنونم به خاطر حدستون،شما نفر n ام هستید که فکر کردید من رزیدنتم ،اما با اجازتون من هنوز عمومی هم تموم نشده ...
راستی مگه شما علاوه بر مهندسی مکانیک ،مهندسی پزشکی نمیخونید ؟؟
انشاءالله درست میشه ،چون واقعا شایستگیشو دارید،
قبول دارید پیجتون شده دل نوشته ،کلا همه داریم مینالیم از شرایط سختمون، حالا شما خوبه فوتبال بازی میکنید ،من تنها تفریحم اینجاست ،مگر این که شرایط خیلی حاد باشه دیگه این جا هم نتونم بیام .
سلااام به خسته دلان ...
اقای مهندس
خواهش میکنم ،نه الرژی از شنیدش ندارم ،ولی وقت هم نمیشه پیگیری کرد خخخخ
عبیدو خوندم ،داستانش،داستان زندگی امروز جامعه ست ، مصور و واضح ،حالا تو این غیبتای شما ایشالله مینویسم :)
دکتر نازنین
خیلی خوبه ،حالا من وقتی ناراحتم دلم میخواد طرح بزنم ،یجوری راحتر با تنشا کنار میام ،حالا فکرشو کنین من نزدیک به چند ماه نمیتونم جم بخورم چه برسه به این که بخوام طرح بزنم و یجورایی داغون میشم .. :(
ایشون که اره ، ی سوتیای تو جمع میدن اصلا نمیشه جمش کرد ،کلا روحمون ناراحت میشه روزی که دیر میان خخخخ :))
عاطفه جان
اکی با جمله/ تو باید با من هماهنگ باشی/ اب پاکی رو دستش ریختید ،من دیگه حرفی ندارم : )))) ایشالله خوب میشه .
برای کفشی که
همیشه پایت را می زند
فرقی نمی کند
تو راهت را درست رفته باشی یا اشتباه...
هر مسیری را با او
هم قدم شوی
باز هم
دست آخر
به تاول های پایت می رسی...
آدم ها هم به کفش ها بی شباهت نیستند
آدمی که همیشه آزارت می دهد
هیچ وقت نخواهد فهمید
تو چه دردی را تحمل کردی
تا با او هم قدم باشی...
وقتی دری بسته می شود ،
در دیگری باز می شود .
ولی آنقدر با تاسف به درهای بسته نگاه می کنیم که . . .
از درهای باز شده غافل می مانیم !
سلام
نماز و روزه های شما هم قبول باشه .
مگه میشه آدم به چیزی فکر نکنه. دقت کردید وقتی سرتون شلوغه و یا امتحان دارید به خودتون میگید کی میشه این کارا زودتر تموم بشه و کارایی که دوست دارمو انجام بدم و اون لحظه فکر میکنید چقدر کار دارید که انجام بدید ولی به محض اینکه سرتون خلوت میشه میبینی هیچ کاری برای انجام دادن نداری :)
آخه من شعر دوس دارم ، راستی یه بار گفته بودید که خودتونم شعر میگید حداقل چند تا از شعراتونو بذارید توی صفختون تا بخونیم.
سلام
اقای مهندس
خوب هستیید؟؟
پارسال کاربر بودیم امسال نااشنا خخخ
نماز روزه هاتونم قبول باشه .
معذرت میخوام که درباره ی عبید ننوشتم ... هم فرصت نشد ،و هم فکر میکنم اون دو جمله مختصر ومفید بود دیگه خخخ خلاصه بنده رو عفو بفرماییید : )
حاصل عمر گابریل گارسیا مارکز در 15 جمله
1- در 15 سالگی آموختم که مادران از همه بهتر میدانند، و گاهی اوقات پدران هم.
2- در 20 سالگی یاد گرفتم که کار خلاف فایدهای
ندارد، حتی اگر با مهارت انجام شود.
3- در 25 سالگی دانستم که یک نوزاد، مادر را
از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته، محروم میکند.
4- در 30 سالگی پی بردم که قدرت، جاذبه مرد
است و جاذبه ، قدرت زن.
5- در 35 سالگی متوجه شدم که آینده چیزی نیست
که انسان به ارث ببرد؛ بلکه چیزی است که خود میسازد.
6- در 40 سالگی آموختم که رمز خوشبخت زیستن،
در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم؛ بلکه در این است که کاری را که
انجام میدهیم دوست داشته باشیم.
7- در 45 سالگی یاد گرفتم که 10 درصد از
زندگی چیزهایی است که برای انسان اتفاق میافتد
و 90 درصد آن است که چگونه نسبت به آن واکنش نشان میدهند.
8- در 50 سالگی پی بردم که کتاب بهترین دوست
انسان و پیروی کورکورانه بدترین دشمن وی است.
9- در 55 سالگی پی بردم که تصمیمات کوچک را
باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب.
10- در 60 سالگی متوجه شدم که بدون عشق میتوان ایثار کرد اما بدون ایثار هرگز نمیتوان
عشق ورزید.
11- در 65 سالگی آموختم که انسان برای لذت
بردن از عمری دراز، باید بعد از خوردن آنچه لازم است، آنچه را نیز که میل دارد
بخورد.
12- در 70 سالگی یاد گرفتم که زندگی مساله در
اختیار داشتن کارتهای خوب نیست؛ بلکه خوب بازی کردن با کارتهای بد است.
13- در 75 سالگی دانستم که انسان تا وقتی فکر
میکند نارس است، به رشد وکمال خود ادامه میدهد
و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است، دچار آفت میشود.
14- در 80 سالگی پی بردم که دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن
بزرگترین لذت دنیا است.
15- در 85 سالگی دریافتم که همانا زندگی
زیباست.
ایشالله که همه چیز بر وفق مرادتون پیش میره و با موفقیت فول فاند میگیرید : ))
نه این چه حرفیه ،اتفاقا جای خالیتون حتما حس میشه ،اما خب هر جا که باشید نت که هست ، گاه گاهی با وجود مشغله ی زیاد به ما سر بزنید ،خوش حال میشیم :)
خب اخه بستگی به کیفیت کار داره ،نمیدونم ایشون تا چه قدر قراره به جزئیات اهمیت بدن ،اما اصفهان موسسه ی شکوه تربیت ،امادگاه ،مدیر موسسه اقای فانیان هست ،با منشیشون هماهنگ کنید ،و حضورا بخواید با خودشون صحبت کنید ،اگر نشد تلفنی در کل واسطه نباشه ،بهتره با خودشون صحبت کنید ،اگر حضوری بود ،حتما یسری از مدارکی که برای اپلای گرفتید رو هم نشون بدید ، وقتی متوجه موضوع بشن و بدونن چه سطحی میخواید حتما استاد خوبی یا از موسسه ی خودشون یا اگر خودشون وقت داشته باشن باهاتون کار میکنن ،اما هزینشو دیگه با هم صحبت کنید ،یجوری کنار بیاید ،البته منصف هستن و در کارشون جدی و سختگیر و ایشالله که باهاشون نتیجه بگیرید، البته دیگه خودتون بهتر از من میدونید اکتیو باشید در تبادل اطلاعات تا بیشتر اهمیت بدن .
من حافظه ی خوبی دارم خخخ طبق کالیکوال باید میگفتید یو هو مای اینویتیشن ،یادتون رفته قرار بود شیرینی بدید دیگه بله ؟؟!!!خخخخ
ما عاشقان یاریم ، ما را تو می شناسی
هرچند پرگناهیم ، ما را تو می شناسی
در انتظار جانان ، هر لحظه بی قراریم
دلبسته بر تو داریم ، ما را تو می شناسی
ای سید خراسان ، ای مژده بهاران
هر لحظه در رکابیم ، ما را تو می شناسی
لب بسته ای و در دل بس راز و درد داری
بگشای لب، بفرما ، ما را تو می شناسی
ما در ره خمینی(ره) ، بستیم عهد و پیمان
هستیم ما بر آن عهد ، ما را تو می شناسی
فرموده اید بر ما که اعتماد دارید
ثابت کنیم الحق ، ما را تو می شناسی
با یک خروش خشمت ما عالمی بگیریم
شیران بی گریزیم ، ما را تو می شناسی
از شعله های خشمت اهریمنان گریزان
کوبنده شیاطین، ما را تو می شناسی
هرچند در برابر، شرمنده ایم از تو
اندر میان میدان، ما را تو می شناسی
با احمدی به راهت سرباز بی نظیریم
صد بار سر ببازیم ، ما را تو می شناسی
ما روهرو شهیدیم ، از یأس بی نصیبیم
امید قلب زهرا(س) ، ما را تو می شناسی
هر لحظه از وجودت عطر نگار آید
گلزار بی خزانی ، ما را تو می شناسی
ما عکس یار گیریم از لحظه لحظه رویت
ای سید خراسان، ما را تو می شناسی
کی می شود بیاید ، برداری آن علم را
بستیم توشه راه ، ما را تو می شناسی
سلام اقای مهندس
خیلی معذرت میخوام بابت دیرپاسخ دادن چند روزی هم مشغله زیاد داشتم وهم دست وپنجه نرم میکردم با بیماری دیگه سعادت نداشتم زودتربیام صفحتون،که امیدوارم ببخشید :)
ببینید این که رگ بسته بشه عوامل زیادی وجود داره ازبالارفتنldl تا پایین اومدن hdl که به دیواره ی عروق متصل میشن و با گذر زمان با عث انسداد و تنگی میشن ،
مورد بعدی پروتئینی به نان انژیوتانسینوژن هست که توسط هورمون رنین به انژیوتانسین 1 تبدیل میشه و همین مورد، توسط انزیم ACEکه در بیشتر مویرگ ها هم یافت میشه و از گروه کیناز ها بوده به انژیوتانسین 2تبدیل میشود ولی محل تجمع اصلی اندوتلیوم مویرگ ریه هست ، انژیتانسین 2 عامل اصلی انقباض شریان های کوچک هست و با تحریک ترشح الدوسترون و هورمون ADH یا ضد ادراری موجب احتباس اب و سدیم میشود و در اخر باعث افزایش فشار خون میشه .
مورد بعدی هم گیرنده های جفت شده پروتئین جی هست و به گیرنده های ژنریک معروف هستند که کاتکولامین ،نور اپی نفرین ،اپی نفرین بر این گیرنده ها تاثیر گذارند ،به دو نوع الفا و بتا تقسیم بندی میشن ،که محل بحث گیرنده های بتا هستند که با ترکیب شدن اپی نفرین با گیرنده رگ ها تنگ میشه ،البته مکانیسم تخصصی تری داره .
اما حالا این که قبل از عمل یا بعد از عمل دارو هست یا خیر بسته به مراجعه ی بیمار متفاوت هست ،اما تا حالا هم دارو نقش اصلی رو در درمان بیماری قلب داره بازی میکنه
، اگر بیمار زودتر با ی ازمایش خون سادهو جنرال از وضعیتش مطلع بشه میتونه با مصرف دارو میزان کنترل کنه هم با کم کردن وزن از ارتواسکرولیز جلوگیری کنه ،اگر باز هم دیر تر متوجه شد نباید انژین صدری و سر شدن دست یا ضربان قلب ناهماهنگ و اریتمی نادیده بگیره و اگر پزشک متوجه بشه که دیگه دارو خط اول درمان نیست ،سراغ انژیوگرافی میره و اگر رگ ها کمتر ازتا 70% گرفته باشن باز هم داروبرای درمان هست ،اما بیشتر از این درصد بستگی به تعداد رگ های گرفته داره ،معمولا اگر یک یا دو رگ از سه رگ اصلی کرونر مسدود بشه باز هم انژیوگرافی اپشن ماست ، انژیوپلاستی انجام میشه و بالون میزنن تا با کمپرس و چسباندن پلاک های اترواسکلروتیک انسداد رو برطرف کنن و استنت یا تورینه های فنری کوچک جای گذاری میکنن، اما اگر سه رگ اصلی گرفتار باشه یا درگیری تنه ی اصلی left main artery یا در مواردی فقط یک یا دو رگ درگیر باشه اما درگیری در ناحیه ی ابتدایی رگ یا در محل دو شاخه شدن رگ باشه ،CABG (بای پس رگ های کرونری گفته میشه) موردنظر هست.
بعد از درمان کامل بیمار باید به محض اولین درد یا سوزش یا سر شدن حتما سریع به پزشک مراجعه کنه تا اگر تنگی مجدد رخ داده بعد از 6 ماه (به خاطر این هست که علاوه بر بافت جدید سالمی که روی استنت تشکیل میشه بافت اسکار هم به صورت زیر سطحی گسترش پیدا میکنه که اگر داروها منظم و تجویز کاملا صحیح باشه تا 80%اسکار باعث انسداد مجدد نمیشه اما در هر حال در صورت بروز با انژیوگرافی و فقط بالون زدن رگ مورد نظر باز بشه و دیگه نیاز مجدد به بای پس نباشه .
بعد از تمام عمل ها دوباره دارو خط اول درمانه و مهم ترین مقوله مصرف به موقع هست ، اما برای کنترل همیشگی یا طولانی مدت برای عدم بسته شدن عروق
بازدارنده انژیوتانسین:بنازاپریل ،رامیپریل ،کاتوپریل
بلاکر انژیوتانسین 2یا ARBها :لوزارتان،والسارتان
بازدارنده ی الدوسترون:اپلرنون
داروهای ضد پلاکت:کلوپیدوگرل ،پراسوگرل
بلاکر بتا:لابتالول،پروپرانولول
بلاکر کانال کلسیم:املودیپین،دیلتیازم
کاهنده ی کلروسترول:اتورواستاتین،سیمواستاتین،
داروهای دیژیتال:دیگوکسین
نیتراتها:نسیریتاد،هیدرالازین
بازدارنده ی PCSK9:کاهنده ی LDL هستند و البته نسل جدید درمان
ودر اخر مهم ترین و اصلی ترین مصرف وارفارین هست
البته من از استادمم برای انسداد عروق مجدد پرسیدم ،گفتم تا حد زیادی به انتخاب درمان مناسب و تجویز دوز مناسب و مصرف صحیح و به موقع دارو بستگی داره و اختلال در هر مورد مسلما انسداد وجود خواهد داشت.
انوریسم هم که اشاره کردید ،معمولا با افزایش سن و عدم فعالیت روزانه ارتواسکلروزیس(سخت شدن عروق خونی) به خاطر رسوب پلاک و ldl و کلسترول وسابقه ی خانوادگی و سندرم مارفان موثر هست ،در مان هم اگر حدود 4 سانتی متر باشه نیاز به جراحی نیست ،بین 4 تا 5.5 سانتی متر درمان دارویی قوی تر و علایم منظم تر و دقیقتر کنترل میشه اما بیشتر قطر 5.5 سانتی متر جراحی اخرین مرحله هست ،درمان جدید هم که قطعه ی مصنوعی سنتتیکپوشانده شده با توری فلزی وارد محل انوریسم میشه که جراحی اندووسکولارنامیده میشه و فکر میکنم شما قراره روی این قسمت مانور بدید ایا درست میگم ؟؟
امابرای این که بهتر با شروع انوریسم تا دراگ تریتمنت درمان اشنا بشید مقالشو براتون میل کردم ،امیدوارم بتونه کمکتون کنه
اما تاجایی که متوجه شدم داروهایی مشتقات هیرودین میتونه انسداد رو سریع برطرف کنه اما مربوط به زالو هست وتیم های تحقیقات کانادا در حال مطالعه روی اون هستند.
اما هایپرپلاستیک بحث دربارش خیلی زیاده ، خودم هم قراره ی مدت روش وقت بذارم ،اما این متن زیر یکی از عواملشو معرفی کرده ،خواستم ترجمه اشو براتون بذارم اما به نظر من خود تکست گویاست براتون اما اگر باز هم سوالی داشتید ،با کمال پاسخ میدم .
Hyperplastic growth of aortic smooth muscle cells in renovascular hypertensive rabbits is characterized by the expansion of an immature cell phenotype.Smooth muscle cells (SMCs) of rabbit aorta undergo marked changes in myosin isoform content during development. Analysis of nonmuscle myosin composition at the protein level has permitted the identification of three phases in the SMC differentiation process: fetal, postnatal, and adult. Using monoclonal antibodies specific for smooth muscle and nonmuscle myosins and extra domain A of fibronectin as well as cDNA probes for platelet-derived growth factors (PDGF) and various procollagens, we have evaluated the differentiation pattern of aortic SMCs in two-kidney, one-clip hypertensive rabbits. Morphometric and bromo-deoxyuridine studies indicate that hypertrophy of aortic media along with intimal thickening occurring in hypertensive animals is due to SMC hyperplasia. Western blotting experiments performed on aortic specimens from hypertensive animals with antimyosin antibodies revealed the appearance of a myosin isoform pattern of the "immature" type. Immunofluorescence tests showed that these cells are localized in the thickened intima or distributed in the underlying media (sparsely or in groups). Similarly, the fibronectin variant showing the extra domain A, peculiar to "phenotypically modulated" SMCs, appeared in intimal thickening, and its expression followed the time course of nonmuscle myosin expression. Counting of postnatal-type SMCs in the aortic media revealed that this cell population increases markedly with hypertension (2- up to 15-fold at 4 months) and then declines to near control level in 8-month hypertensive rabbits. Diminution of postnatal-type SMCs at later stages of hypertension was temporally correlated with the slowing down of aortic wall hypertrophy. Average levels of mRNAs, as determined by densitometric analysis in aortas from 1- and 2.5-month hypertensive rabbits, showed an increased expression for PDGF beta receptor (up to twofold), procollagen type I (alpha 1, threefold), procollagen type III (alpha 1, twofold), and fibronectin (up to threefold) compared with controls. Conversely, the steady-state levels of mRNAs for PDGF (A and B chain), PDGF alpha receptor, TGF-beta 1, and procollagen type IV (alpha 1) did not increase significantly. These results provide evidence that in adult renovascular hypertensive rabbits, the hyperplastic growth of aortic SMCs is accompanied by the expansion of an "immature" cell phenotype characteristic of the early stages of development.
آره خب می خونم برا سال دیگه :) امسالم درصدام بد نبود ولی خب وزارت بهداشت قبول شدنش سخته و خیلی کمم میگیرن اگه وزارت علوم بودم حتما قبول میشدم ،اما امسال می خونم ، کنکور ارشدم انداختن تو تیر بیشتر وقت دارم :))
اوهوم واقعا همه غمگینن و حااشون خوب نیس ، فصل پاییزم که داره میاد دیگه بدتر :) خواهش می کنم.
جالبه که میگی نظرای منو پاییز شبیه همه ولی درست میگی افکارمون خیلی بهم می خوره :)
جدی مهربونیم ؟ :) خوشحالم کردی که اینو گفتی ، ممنونم نظر لطفته . مظلومم خودم فکر میکنم تا حدی هستم :)
نه کم حرف نیستم ولی پر حرفم نیستم ، حد وسطم :) پر حرفی زیاد خوب نیست هرچیزی حدی داره .
کامنت پاییزو ندیدی خخخخخخخخ جالب بود ، البته حدس زدم که ندیده باشیش :))))) پس برم بهش بگم که شما ندیدید خخخخخخ شوخی کردم نمیگم خودش میاد میبینه :)
راستی اگه میخوای برا صفحت عکس بذاری اول باید عکستو توی یکی از سایتای آپلود عکس، آپلود کنی بعد یه آدرس بهت میده ، اون آدرسو بذار اینجا تا آقای نجفی برات عکسو بذاره ، ببخشیدا چون آقای نجفی جواب نداده بود من جواب دادم .سلام
فصل مورد علاقه من از راه رسید :)
اوهوم وزارت بهداشت پرستیژش با وزارت علوم فرق میکنه :))))))) حالا نمیدونم چقدر بازارکارش خوبه ، ولی شنیدم اکثرا رو جذب میکنن.
والا بقیه باید بگن مهربونم یا نه ، اگه بگم هستم که از خودم تعریف کردم :)
خواهش میکنم ، عکستونم خیلی قشنگه و بهتون می خوره :)
.................................
این شعرم تقدیم به شما :)
و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آفرینش
و چه اندازه عجیب است روز ابتدای بودن
و چه اندازه شیرین است امروز ، روز میلادت ، روزی که تو آغاز شدی
میلادت مبارک (البته با تاخیر)
گرچه با یاد توست ثانیه هاش
آرزو باز میکشد فریاد
در کنار تو می گذشت ایکاش
فریدون مشیری
هست پنهان در نهاد هر بشر!
لاجرم جاری ست پیکاری سترگ
روز و شب، ما بین این انسان و گرگ
زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
ای بسا انسان رنجور پریش
سخت پیچیده گلوی گرگ خویش
وی بسا زور آفرین مرد دلیر
هست در چنگال گرگ خود اسیر
هر که گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته می شود انسان پاک
و آن که از گرگش خورد هر دم شکست
گر چه انسان می نمایند، گرگ هست!
و آن که با گرگش مدارا می کند،
خلق و خوی گرگ پیدا می کند.
در جوانی جان گرگت را بگیر!
وای اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیری، گر که باشی همچو شیر
ناتوانی در مصاف گرگ پیر
مردمان گر یکدگر را می درند
گرگ هاشان رهنما و رهبرند
این که انسان هست این سان دردمند
گرگ ها فرمانروایی می کنند،
و آن ستمکاران که با هم محرم اند
گرگ هاشان آشنایان هم اند
گرگ ها همراه و انسان ها غریب
با که باید گفت این حال عجیب؟
روز خویش را ...
با آفتاب ِ روی تو ...
کز مشرق ِ خیال دمیده است ،
آغاز می کنم !!
من ...
با تو می نویسم و می خوانم ؛
من ...
با تو راه می روم و حرف می زنم ؛
وز شوق ِ این محال
که دستم به دست توست ،
من
جای راه رفتن ...
پرواز می کنم !!
.
.
.
آن لحظه ها که مات ...
در انزوای خویش
یا در میان جمع ،
خاموش می نشینم ؛
موسیقی نگاه ِ تو را گوش می کنم !
.
.
.
.
گاهی میان مردم . . .
در ازدحام شهر ...
غیر از تو هرچه هست ...
فراموش می کنم ... !
سالها هست که از دیدهی من رفتی لیک
دلم از مهر تو آکنده هنوز
دفتر عمر مرا
دست ایام ورقها زده است
زیر بار غم عشق قامتم خم شد و پشتم بشکست
در خیالم اما
همچنان روز نخست تویی آن قامت بالنده هنوز
در قمار غم عشق
دل من بردی و با دست تهی
منم آن عاشق بازنده هنوز
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش
گر که گورم بشکافند عیان میبینند
زیر خاکستر جسمم باقیست
آتشی سرکش و سوزنده هنوز
سلام
ای بابا آقای سرچشمه اتفاقیه دیگه الان الی 24 هم با فاصله یه ساعت کامنت گذاشته. دیگه داری الکی اذیت میکنی ، آخه مگه من مشکل روحی روانی دارم که بیام با دو اسم متفاوت براتون کامنت بذارم ، چرا باید این کارو کنم ؟ بعدشم اصن لحن من با پاییز فرق داره ، شاید افکارمون بهم بخوره ولی نوع نوشتنمون کلا متفاوته . واقعا خیلی فرق داریم . پس مطمئن باش من پاییز نیستم ، ما دوستیم .
من علم غیب دارم خخخخخ چقدرم دقیق گفتم سربازی شهر ما بودید خخخخ می دونم دیگه آخه میشناسمتون :) می خواید الان بهتون بگم چه شکلی هستی و چه لباسی پوشیدی خخخخخخخخخ
نه والا ما کسیو زیر نظر نداریم ممکنه کسی منو زیر نظر داشته باشه ولی من نه :))))))))
شهر خودتونو مسخره کنا ، شهرما خیلیم خوبه
نون کوچولو خخخخخخخخخخ فتیره دیگه ، شما تو اصفهان فتیر ندارید؟ آخه ما اینجا گز داریم :) آره سوغاتیه شهر ماست ، خداروشکرکه حالا دوس داشتید وگرنه می رفتید پشت سر سوغاتیمونم حرف میزدید خخخخخخ
بله همه جا خوب و بد داره.
اراک شهر صنعتیه ولی اونجور که باید بهش نمیرسن ، فقط دودش واسه ماست . بله کیک زردم میسازیم ، کلا تو دنیا معروفیم :)
نه والا ترک نیستن ، اراک ترک داره ولی نه اینکه بیشترشون ترک باشن ، از شهرای دیگه هم زیاد میان اراک شاید بخاطر همینم ترک و لر و ... هم هست.
باشه بابا تهدیدت نمیکنم فقط خواستم گربه رو دم حجله بکشم که یه وقت در مورد شهرمون چیزی نگی خخخخخخخخ آره شهر اصفهان نصف جهانه ماهم بهش افتخار میکنیم ولی از لحاظ اخلاقی ما خوبتریم :)))))))))
سلام
چه ربطی داره ؟ به قول sa همه نظر میذارن حالا ممکنه اتفاقی پیش بیاد که هم زمان نظر بذارن یا با اختلاف یک ساعت !!!! اینم از اون ایرادا بودا ، خیالت راحت پاییز یه دونه است ، حالا هر جور راحتی فکر کن .
اره چرا دلم نیاد ، (مرکزی چش نیست گوشه ) خخخخخ دلتم بخواد شهر به این خوبی .
جوکا که همش مال شماهاست ، یه جوک اصفهانی بگم
به یه اصفهانی میگن با کالسکه جمله بساز میگه این میوه ها کالس که !!!!!!!!!!!
به یه اصفهانیه میگن چرااصفهانیا اینقدر اس اس می کنند می گد هر کی گفتس دروغ گفتس . هههه
ولی جدا لهجه ی شیرینی دارید و اصفهان شهر زیباییه .
من که جونمو از سر راه نیووردم هی میگی به جون تو :( از خودت مایه بذار .
پشت سر دختر ایرونیم حرف نزن ، دوست خوبمه ، 15 بار خخخخ نه بابا اغراق میکنی یکی دو بار دیدم ناراحت شده بود ولی نه 15 بار ، خب ما دخترا روحیمون حساسه زودتر از شماها ناراحت میشیم .
یعنی انقد بد عصبانی میشی ؟ البته اگه ناراحتم بشی کاری نمیتونی بکنی چون من دوتا بادیگارد دارم میدم دوتا از رو یکی از زیر ببافنت که راه اصفهانو گم کنی ههههه پس اراک اومدید ، دیدید ما چقد خوبیم هههه به نظرمن که همه جا هم آدم خوب داره هم بد نمیشه مطلقا گفت مردم یه شهر خوب یا بد هستن . به شهرمون توهین نکن .
راستی خاطره ی سوغاتیتون قشنگ بود .
بله لو رفتید خخخخخخخخ بذار بگم چه شکلی هستی :) اول این که موهات ریخته و داری کچل میشی ، قدتم متوسطه و یه خورده هم شکم داری :) چاق نیسی ولی لاغرم نیسی ، عینکم میزنی ، سفید پوستی ، رنگ چشماتم قهوه ایه، صورتتم گرده :)
لباساتم بیشتر یه شلوار لی آبی با یه پیراهن 4 خونه آبی می پوشی :))))))))) سورمه ایم زیاد می پوشی :)
درست گفتم؟
خیلی زرنگیا ، می خوای مچ منو بگیری خخخخخخخخ خداروشکر سربلند بودم :)
حالا سوغات ما شد مسخره و برا شما خوب :) ما باسلوق داریم مامان ، اینقدر خوشمزه اس که حد نداره .
یعنی گربه خفه نشد ؟ خخخخخخخ مگه گربه رو خفه میکنن خخخخخخخ نه پسر خوب گربه رو اینجوری نمی کشن که ، با زبون می کشنش ، یاد بگیر :)))
یعنی اخلاقم بده؟ مگه چشه به این خوبی ، والا به خدا :)
شعرتم قشنگ بود آقای صادق و صاف و زلال :)
خداییش خوشت اومد ؟ هنگ کردی :))) دیدی گفتم میدونم :)
بچه محل خخخخخ شاید دختر همسایتون باشم ؛ شایدم اون موقع که اومدی اراک فتیر خریدی اونجا دیدمت خخخخخخ
هم دانشکده ای؟ من که بهت گفتم قبول نشدم :) حالا فردا نری دوره بیفتی تو دانشگاه ها ، خوب نیست ، برات حرف درمیارن خخخخخ چون هرچی بگردی منو پیدا نمی کنی ، می ترسم مثل قابلمه پیدا کردنت بشه :)
مامان یه اصطلاحه ، نه اینکه من به شما گفته باشم ، وقتی می خوای بگی یه چیزی خیلی خویه ، دیدی مثلا میگن بیسته ، عالیه و ... بعضی وقتا هم میگن مامانه خخخخخخخ این اصطلاحو شما نشنیدید :)
آره درست گفتن بهتون ، شما جذبه داشته باشی بقیش حله :)))
به پاییز
سلام
خخخخخ سرکارش نذاشتم :) بله اراکیا خیلی زرنگن و باهوش :)))))))))
نه حواسم هست مگه من به این راحتی لو میرم خخخخخخخ
به آقای سرچشمه
خخخخخخ خیلی کنجکاو شدیا ، بی خیال ، ذهنتو درگیر نکن :) نری ب همکلاسیات بگی خخخخخخ
چرا فکر کردی اول اسمم س و فامیلم آ هست :) آقای سرچشمه من تو دانشگاهتون نیسم ، من نه پریسام و نه مهسا ، خیالت راحت :))))))
خخخخخخ وای خیلی بانمکی آقای سرچشمه ، کامنتتونو میبینم خندم میگیره :) آخه من چجوری باید شما رو دیده باشم ؟ من اراکم شما اصفهان ، من رشتم روانشناسیه و شما مکانیک آخه چطوری همکلاسیم؟ باورت شده می شناسمتا خخخخخخخخ
چجوری می خوای مجبورم کنی؟ خخخخخخخ
اسکن شناسنامه از کجا آوردی؟؟؟ رفتی به دختره گفتی اسمت چیه خخخخخخخخخ الان فکر میکنه عاشقش شدی ، کلی حرف پشت سرته ههههههههه ولی جالب بود :)
ببینم شماره دخترا رو از پسرا میگیری؟ هههههه عجبا
ولی نکن این کارو چون همکلاسیت نیستمو هرچقدر بگردی پیدا نمیشم :)
به مینا گلی
عزیزم اینجوری که تو در موردم گفتی به جای اینکه درستش کنی زدی چشمشم کور کردی خخخخخخخ بدتر میترسه :)))
ولی ممنونم ازت که اومدی کمکم ، بوج :)
به آقای سرچشمه
اگه این کارو میکردی که به عقلت شک میکردم (البته ببخشیدا) ولی خب ذهنت مشغوله روی همکلاسیات :)))))
خاطرت بانمک بود ، بیچاره دختره خخخخخ
وای چقدر بد ، آمار همه بچه ها رو گرفتی دیگه با این اسکنا :) بچه های مردمو اذیت نکن گناه دارن ولی عکس تلگرامو همه کنجکاون ببینن خخخخخخخخخ
حالا چه اصراری بوده شماره اون بنده خدا رو گیر بیاری ، بنظر من که زیادی زرنگ بوده و دستتونو خونده بوده :))))))) حالا شمارشو گذاشت؟
خخخخخخخ استاد پیچوندنی؟ زرنگتر از خودت ندیدی پس :)))))) حالا نمی خواد بیای ببافیم من که جواب سوالاتونو دادم این همه خشونت لازم نیس :))
آقای سرچشمه اونجا انگلیسه ولی حواستون نیس اینجا ایرانه خخخخخخخخخ
راستی اینقدر وحشتناکی که اگه ببینمتون خودکشی میکنم ؟ :)))
سلام آقای خیلی با جذبه :))))
خخخخ آره بوج، پس اگه بیای تو گروه شوکه میشی چون حرف زدن منو مینا دیدنیه خخخخخخ نصف حرفامونو کسی نمی فهمه فقط خودمون خخخخخ اینم بگم گروهمون خیلی خوبه و بچه های خوبی داره اگه نیای ضرر کردی :)
من همیشه باعث خیرم خخخخ شماره دخترای خوشگلو پیدا می کنی میری عکساشونو تو تلگرام و اینستا می بینی خخخخخ ولی از من به تو نصیحت به عکسای اینستاگرام دل نبند چون همشون گریمن و اکثرشونم وقتی می خوان برن عروسی یه چنتا عکس آتلیه ای میگیرن میذارن اونجا همه هم فکر میکنن عالین ولی واقعیت این نیس :) بعدشم کم از جون من مایه بذار گناه دارم خو :)
قاطی پاتی رفتن تو آب ؟ / شکلک تعجب/ چی بگم والا آدم باید به حال اینا گریه کنه ، بدبختانه اکثرا دارن این مدلی میشن و هیچی براشون مهم نیست . حالا شما میگی 50 درصد دخترا اعتقاد به حجاب ندارن ولی از نظر من 80 درصد اینطورین هههههههه آره بابا به خودشون مربوطه ما چکاره ایم ، خودشون هرجور دوس دارن باشن ، والا :))))
سلام
خواهش میکنم ، تشکر .
من اینجوری فکر نمیکنم که هر چی میگذره آدم به خواسته هاش میرسه ، گاهی هر چقدم تلاش میکنی دوباره برمیگردی سر پله ی اول نمیدونم شاید حکمتی داره ولی اینو میدونم تا خدا نخواد هیچ اتفاقی نمیفته .
یعنی الان بازیکنا خیلی با اخلاق شدن !!!!!! ههههه
اتفاقا مرده و مهربونیش ، درسته مرد باید جذبه داشته باشه ولی در کنارش باید قلب مهربونیم داشته باشه ، اینو یادت باشه به درد آیندت میخوره .
راستی اگه میخواستم برم مسجد آب بخورم خودم بلد بودم ، نیازی به راهنمایی شما نبود ، خودتو به زحمت ننداز، راضی به این همه زحمت و ریخت و پاش نیستم هههه
در مورد خواب شاید ... بالاخره تاثیر داره .... البته این خوابی که تعریف کردم میدونید از کجا نشات گرفت ، روز قبلش یه بنده خدایی غیبت یکی رو پیش من کرد دلش خیلی پر بود منم شدم سنگ صبورش ، فقط به حرفاش گوش دادم چون از غیبت کردن خوشم نمیاد بعد همون شبش این خوابو دیدم جالب بود همین فردی که غیبتشو کردیم تو خواب از دستم خیلی ناراحت بود :( فرداش جو گیر شده بودم میخواستم برم حلالیت بگیرم ، باورت میشه رفتم خونشون ولی هر کاری کردم نتونستم چیزی بگم خخخخ امیدوارم که منو ببخشه .
به چی معتادتون کردن ؟ چی مصرف میکنی ؟ کراک ، شیشه ، هرویین ، کدومش :) باید بری کمپ .
راستی آفرین چند وقته املات خوب شده ها ، فکر کنم سخت گیری هام جواب داد خخخ
ببخشید زیاد حرف زدم برم دیگه .
سلام
خواهش میکنم قابلی نداشت امیدوارم مفید واقع بشه ، خواستی بگو بازم نصیحتت کنم تعارف نکنیااا خخخ
دختر دم بخت ؟! نه نداریم تموم شد خخخ
آلزایمرم که داری ، غلط املایی هات که تو وبلاگ معروفه همه میدونن جز خواجه حافظ شیرازی خخخ
کامنتای من یه خط و نیم بیشتر نیست !!!!!! احتمالا شما چیزی زدی نه من هههه
درد بی درمان شنیدی؟ حال من یعنی همین!
بی تو بودن، درد دارد! می زند من را زمین
می زند بی تو مرا، این خاطراتت روز و شب
درد پیگیر من است، صعب العلاج یعنی همین!
ﻧﻪ ﮐﺴﻲ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺳﺖ, ﻧﻪ ﮐﺴﻲ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ
ﻧﻪ ﺧﻴﺎﻝ ﮔﺬﺭ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ ﻱ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺎﻩ
ﺑﻴﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻥ ﻭ ﻣﺮﮒ ﻣﮕﺮ ﻓﺮﻗﻲ ﻫﺴﺖ؟
ﻭﻗﺘﻲ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻧﺼﻴﺒﻲ ﻧﺒﺮﻱ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺁﻩ !
“فریدون مشیری”
عجیب امشب دلم گرفته. خیلی وقت بود اینجا نیومده بودم.
روزت هم مبارک مهندس
بهار، این نمایش تحول و سرسبزی آمد تا بگوید اگر نمی شود همیشه سبز ماند می شود دوباره سبز شد.
سال نو مبارک
سلام
بهتر از این جمله پیدا نکردم
براتون آرزو کنم..
هیچ راه نجاتی برایتان نباشد
وقتی غــرق در
خوشبختی هستید.
روز و روزگار بر وفق مرادتون
سال نومبارک .
خواهش میکنم ، بله ، تلگرام چیز مزخرفیه منم خیلی براش وقت نمی ذارم شاید روزی نیم ساعت تا 45 دقیقه ، کلا ایرانیا از هر چیزی استفاده ی منفی میکنن اگه استفاده ی مفید و مثبت از هر چیزی رو یاد میگرفتن خیلی بیشتر پیشرفت میکردن .
من که خیلی وقته درسم تموم شده البته خیلی دوست داشتم ادامه بدم ولی شرایطش پیش نیومد و از طرفی این همه آدم با تحصیلات عالیه میبینی که چقد هزینه کردن و وقت گذاشتن ولی در نهایت آخر و عاقبت خوشی نداشتن انگیزه ای برای آدم نمیمونه .
رشته ی من هر چی باشه از رشته ی درب و داغون تو بهتره خخخخخ من به رشتم افتخار میکنم ، شما که رشتت به قول خودت خوبه حالا جایی هم مشغول به کار هستی یا نه ؟ خخخخ
من خودم سفارش ملتو می کنم خواستی بگو سفارشتو بکنم :)
نیازی به ایمیل نیست ، اگه حرفی هست همین جا بگید .
شاعری با دبیر کنگره گفت :
حال و روز مرا نمی دانی،
بنده یک شاعر اولوالعزمم
شهره در نطق و در سخن دانی
داوران گر برنده ام نکنند
خود زنی می کنم به آسانی
خودکشی می کنم به طرز فجیع
آن چنانی که افتد و دانی
می روم ماهواره می گویم :
مرگ بر داوران ایرانی
اصلا از فرط فقر و بیکاری
می شوم شاعری خیابانی …!
یاد باد آنکه سرکوی تواَم منزل بود
یعنی آن منزل خوبی که در آن ساحل بود
در دلم بود که با دوست نباشم هرگز
چه کنم دختر همسایه ی ما خوشگل بود
بعد یک عمر که می خواست به من سر بزند
از بد بخت من آن شب پدرم منزل بود
دوش با یاد حریفان به خرابات شدم
گرچه شب وارد آنجا شدنم مشکل بود
دیدم او را که نمی دیدم اگر، بهتر بود
با سر و روی بدی داخل مجلس ول بود
حافظا خانم فیروزه بواسحاقی*
که گل سر سبد شعر به هر محفل بود
گرچه اشعار پر از مسئله و ناقص داشت
لیک در آنچه که می خواست دلم کامل بود!
مطالب پیشنهادی از بایگانی خانواده برتر برای آشنایی در مورد نحوه ی نظر دادن و تائید آن ها