با سلام خدمت شما همه دوستای خوبم
خانمی بیست و چهار ساله هستم که حدودا یکسال و خرده ای از زمان ازدواجم میگذرد. همسرم مرد بسیار خوب و خانواده دوست و مهربانی است.
مشکلی که دارم این است همسرم از من میخواهد که مثلا ماهی یک شب هر کدام را مجردی بگذرانیم من به منزل پدرم بروم و او هم به منزل پدرش یا خاله اش که پسرش دوست و رفیق گرمابه و گلستان همسرم است.
به همسرم اعتماد کامل دارم و پسر خاله اش هم شخص خوبی است مشکلی از این بابت ندارم. ولی دلم نمیخواهد یک شب را بدون هم بگذرانیم و در واقع همسرم را به تفریح مجردی عادت میدهم.
میترسم مزه اش بره زیر زبونش و بعدها بیشتر بره و... از طرفی ام دلم براش میسوزه چون ساعت کاریش زیاده و هیچ وقتی نداره که با رفیقاش باشه و همه ی زماناشم به من اختصاص میده حتی اگه خسته باشه.
امروزم با هم دعوا کردیم چون من بهش گفتم برو خونه خاله ات ولی من خونه ی خودمون می مونم که تحت هیچ شرایطی راضی نیست که من تنها بمونم.
شوهرمو خیلی دوست دارم و باور کنید دوست دارم خوش باشه ولی از طرفی میترسم اگه یبار موافقت کنم همه باره اش کنه مثلا دو هفته یه بار البته این تهشه بخواد بره .
از طرفی پدر و مادر من ادمای سنتی هستن که میگن زن و مرد نباید از هم دور بمونن و مسلما کلی نصیحتم میکنن شب برم اونجا.
تو مخمصه افتادم شوهرمم همش بهم میگه اینو تو خونتون جا بنداز که سالی ماهی یه بار شاید خواستی مجردی بیای ...
بنظرتون چه کار کنم ؟:()
خانمی بیست و چهار ساله هستم که حدودا یکسال و خرده ای از زمان ازدواجم میگذرد. همسرم مرد بسیار خوب و خانواده دوست و مهربانی است.
مشکلی که دارم این است همسرم از من میخواهد که مثلا ماهی یک شب هر کدام را مجردی بگذرانیم من به منزل پدرم بروم و او هم به منزل پدرش یا خاله اش که پسرش دوست و رفیق گرمابه و گلستان همسرم است.
به همسرم اعتماد کامل دارم و پسر خاله اش هم شخص خوبی است مشکلی از این بابت ندارم. ولی دلم نمیخواهد یک شب را بدون هم بگذرانیم و در واقع همسرم را به تفریح مجردی عادت میدهم.
میترسم مزه اش بره زیر زبونش و بعدها بیشتر بره و... از طرفی ام دلم براش میسوزه چون ساعت کاریش زیاده و هیچ وقتی نداره که با رفیقاش باشه و همه ی زماناشم به من اختصاص میده حتی اگه خسته باشه.
امروزم با هم دعوا کردیم چون من بهش گفتم برو خونه خاله ات ولی من خونه ی خودمون می مونم که تحت هیچ شرایطی راضی نیست که من تنها بمونم.
شوهرمو خیلی دوست دارم و باور کنید دوست دارم خوش باشه ولی از طرفی میترسم اگه یبار موافقت کنم همه باره اش کنه مثلا دو هفته یه بار البته این تهشه بخواد بره .
از طرفی پدر و مادر من ادمای سنتی هستن که میگن زن و مرد نباید از هم دور بمونن و مسلما کلی نصیحتم میکنن شب برم اونجا.
تو مخمصه افتادم شوهرمم همش بهم میگه اینو تو خونتون جا بنداز که سالی ماهی یه بار شاید خواستی مجردی بیای ...
بنظرتون چه کار کنم ؟:()
← مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) ← مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)
- ۶۷۹۵ بازدید توسط ۴۷۲۹ نفر
- پنجشنبه ۲۶ فروردين ۹۵ - ۲۰:۰۹