اگه می تونستی تا آخر عمر یک سن ثابت داشته باشی، چند سالگی رو انتخاب می کردی، چرا؟
← سرگرمی حلال (۹۸ مطلب مشابه)
- ۱۷۴۲ بازدید توسط ۱۳۰۵ نفر
- سه شنبه ۲۹ تیر ۰۰ - ۲۱:۲۱
اگه می تونستی تا آخر عمر یک سن ثابت داشته باشی، چند سالگی رو انتخاب می کردی، چرا؟
از ۸ سالگی تا ۱۰سالگی برام پر از شادی بود
اینقدرر نشاط داشتیم در دوران دبستان
گاهی اوقات دلمون به شدت برای اون دوران ها تنگ میشه
کاش در دوران دبستان می موندیم
از ۱۸تا۲۲سالگی بهترین سال های زندگیم بود
پر از شادی و خوشگذرونی
۲۰و۲۱کهدیگه تهش بود
من (۲۶ تا ۳۰) سالگی و چون اوج زیبایی هستش
و اینکه عقل هم به تکامل رسیده
26 چون احساساتم به ثبات میرسه
به احتمال زیاد برنامم برای اینده مشخصه
و اینکه انرژیم برای ادامه دادنشون تموم نشده
کلا بالای 18 خوبه
چون قبل 18 سالگی استرس کنکور و نا امیدی و فشار درس داشتم دوس ندارم تو اون دوران باشم
سلام.
۵ سالگی تا ۱۸ سالگی بهترین سالهای زندگی ام بود.
چون نه فکر آینده رو داشتیم و نه مشکل اقتصادی و ...
دوران دبستان، صبحانه میخوردیم، چه صبحانه ای. توی صف شیر شیشه ای وایمیسادیم ساعت ۶ صبح و بعد همون شیر رو مادرم گرم می کرد و نون میرختیم توش و چقدر خوشمزه بود. اون زمان شیر رو باید با شیر کاکائو میخریدیم. توی نمیداند.
یادمه آدامس خرسی تازه اومده بود، تمام فکرم این بود صبح رفتنی مدرسه، آدامس خرسی بخرم و بخورم. وای چه کیفی میداد به خدا.
ساندیس با تیتاپ می گرفتیم زنگ تفریح، چوب شور و... یادش بخیر.
اون زمان نه حرفی بود، نه حدیثی. مردم صاف و ساده بودند. همه چیز خوب بود. نگاه خدا همیشه روی بنده هاش بود و الانم هست ولی اون زمان مثل الان نبود. مثل الان که یک نگه داشتن شده با کلاس بودن، دوست دختر داشتن شده زرنگی، بی حجابی شده همرنگ جماعت شدن، خالکوبی و ابرو برداشتن شده ابهت پسر و... لباس پاره پوشیدن و ناف نمایش گذاشتن به این و اون شده آزادی بیان...
اون زمان ۵۰۰ تومن میدادیم و ۳۰ تا نون می گرفتیم. الان یکدونه نون شده ۵۰۰ تومن.
امیدوارم باز هم مثل سالهای قبل مردم در رفاه و آسایش و شادی باشند. ان شاالله که خداوند هیچ پدر و مادری رو شرمنده فرزندانش نکنه. آمین
25 سالگی.
تازه به یک نگرش جدید رسیدم. احساس می کنم تا قبل از اون اساسا عقل نداشتم.
بین 27 تا 32😍، 😍
منطقی وبا ثبات و تشخیص درست
از نظر فیزیک جسمی هم بهترین حالت
تازه میفهمی از. زندگی چی میخوای و چی میخواستی
نتیجه همه تلاش هاتو داری میبینی یا رسیدی
در این سن اشتباه خیلی کم میکنی
همین محدوده هم مناسب ازدواجه یعنی وقتی به ثبات رسیدی
ا بقیه دوران زندگی برای من پر ازا مون خطا وتشخیص نادرست و... بوده و دل خوشی از خودم ندارم
کاش زمان همینجا متوقف بشه
تا قبل اینکه به 40 برسیم.
من خودم ۱۷ سالمه
ولی سن مورد علاقه ام ۱۸ هست😐😂
به دوران ابتدایی
به گل به خودیی هایی که زدم
به توپ هایی که تک ب تک زدم بیرون
به دست و پا چلفتی بودن هام تو کلاس تکواندو که مدرسه امون گذاشته بود
به دغدغه های دوران ابتدایی
دغدغه ام نکاه کردن ب جومونگ بود
دعوایی که سر جومونگ تو رستوران راه انداختم کل مهمونی که مامانم راه انداخته بود گند زدم هنوزم مادرم میگه بهم حتی مهمونی که بود یه بار چند سال پیش یادآوری کرد😂
کله شق بودنم
سگ اخلاق بودنم
یه بار یادمه دوران مهدرکودک درسم ضعیف بود یه دختره رو معلم گذاشت بهم قرآن یاد بده ... اون موقع خیلی بهم برخورد هنوزم چهره دختری که پنج یا شش سالمون بود داشت قرآن یاد میداد جلو چشممه😅
ولی الحق دختر خوشگلی بود
خلاصه دوران خوشی تمام شد نمیدونم احساس میکنم یکم افسردگیم دارم هی هزیون میگم اصلا گور پدر همه اشون امروز و عشقه😂
بهترین سنم همون ۱۹ سالگی بود ک با همسرم آشنا شدم 😍😍😍😍
دوست داشتم همیشه قبل ۳۰ باشم نمیدونم چرا یه ترسی همیشه از بعد ۳۰ دارم
5 سالگی ، چون دغدغه ای نداشتم و با اسباب بازی هام ، انگار کل لذت های دنیا رو داشتم .
سنی که آدم عشق واقعیش رو پیدا کنه و ازدواج و عاشقی کنند با هم
سلام
اگه دوتا چند سال رو از زندگیم جدا کنم، بقیه رو دوست دارم و از مسیری که طی کردم راضی هستم،
ازاون دوتا، یکی دوره گذر از کودکیه، که سازگار شدن با تغییراتش یکم برام سخت بود، چون بچه ای بودم که پرسیدن و صحبت کردن در موردش برام راحت نبود و باید خودم همه چی رو کشف میکردم، همزمان هم تو فامیل اتفاقات بدی افتاد و چند نفر از عزیزانمون رو از دست دادیم، اون سالها رو دوست ندارم.
یکی هم سه سال اخیر که پدرم بیمار شده و یکم رو زندگی عادیمون تاثیرمنفی گذاشته و همین طور، دیدن شرایط سختی که مردم دارند، واقعا برام آزار دهنده ست،
بقیه سالها خوب بوده، دانشگاه، دبیرستان، کودکی،
بیشتر از همه دوران کودکی و جو صمیمی اون سالها،
خونه عموم اینا نزدیک بود، اکثرا با پسرعمو هام و داداشام بازی میکردیم، گاهی بابام و عموم هم می اومدن!
باید تا ساعت 4 بعد از ظهر حتما مشقامونو تموم میکردیم، وگرنه برنامه کودک رو از دست میدادیم، گاهی هم مسابقه میذاشتیم کی زودتر مشقشو تموم میکنه،
روزایی که با پسر عموم می رفتیم کارگاه عموم و با تیکه چوب های اضافی بازی میکردیم،
روزایی که مسابقه درست کردن قلعه شنی داشتیم، که مال کدوم قشنگ تر و محکم تره،
روزهایی که حیاط خونه مون تابستون ها پر گلهای مغربی میشد و ما بچه ها، کار هر روز غروبمون تماشای باز شدن گلها بود، چون گلهای مغربی انقد سریع گل باز میکنن که میشه، لحظه شکفتن گلهاش رو دید،
روزایی که ساعت ها زیر درخت توت مورچه ها رو تماشا می کردم،
و...
😑😑دلم میخواد برگردم 23.24 سالگی حالم از الان بهتر بود الان 30
۲۴/۲۶/۲۸/۲۹
سی هم خوبه ولی ترس داره توش هم آگاهی هم ترس
1- سالگی
تا منفی یک روز هم اکیه اما بعدش افتضاع بود /:
چقدر انسانهای نا امید از آینده و ناراضی از حال...
زندگی ای که سختی نداشته باشه که قشنگی نداره،
رفاقتا و بازیا و آزاد بودنای کودکی،
تجربه های فوقالعاده نوجوانی،کشف کردن چیزای جدید،تغیرات فکری و عقلی همش عالی،
الآنم یه تلاش خیلی خوب و یه امید بسیار زیاد به اینده،
همش خوبه، فکر نکنید سختی نبوده ها،خیلی بوده بیشتر از همتون،ولی خوش میگذره...
به شروع ۲۳ تا ۲۷ خیلی امیدوارم،
احساس میکنم سن سبکی درعین حال قدرتمندی میتونه باشه
به حمید
حمید! به خودت بیا مرد
٢٣،
چون ٢٢ سالگى به قبل هنوز دماغمو عمل نکرده بودم
حدفاصل ٢٢-٢٣ هم استرس داشتم شب و روز
عقلمم انگار کامل تر شده
به حمید
گفتى قبلنا به خدا نزدیک بودى الانا به حال اون موقعت غبطه میخورى
خواستم تشویقت کنم که دوباره نزدیک شى
به Hava
آها، شما لطف دارید.
بله، اون موقع بچه بودم و پاک. الان دقیقا باید به خودم بیام.
١٢ سالگی چون آدم تو این سن اعتماد بنفس زیادی داره نه بزرگه و نه کوچیک سنی هست که آدم هم کار هایی که تو کوچکی نمینوانست انجام بده میتونه و هم کسی ازش انتظارات زیاد نداره و درس ها نه سخت نه آسون بزرگتر ها از آدم انتظاری ندارن و با مهر و محبت بیشتری به آدم نزدیک میشن و آدم با همسن سالاش بازی میکنه و یا با مادرش میتونه بره میهمانی درکل از هر نظر حداقل که برای من بهترین سن بود یادش بخیر🥀🍁🍂🍃
مطالب پیشنهادی از بایگانی خانواده برتر برای آشنایی در مورد نحوه ی نظر دادن و تائید آن ها