سلام علیکم!
امیدوارم حال دل تون ۱۰ از ۱۰ باشه.
پیشاپیش ممنون از راهنمایی هاتون
قصه شاید از همون جایی شروع شد که من فهمیدم راه رو اشتباه رفتم.....
کی؟ ترم اول دانشگاه!
چه جوری؟ با دیدن آدم های دور و برم! حس کردن دغدغه هاشون! نشستن پای حرف هاشون....
خوب... بذارید از اول اولش بگم!
چنین شاید از پارسال شروع شد... وسط سال کنکور.... یک دفعه فهمیدم من به درد رشتهی ریاضی نمی خورم...
اون هم نه از بد بودن درسی مثل ریاضی یا فیزیک... نه از نفهمیدنش از اینکه برام سوال نبود! حداقل از وسط پارسال دیگه واقعا سوال نبود....جنس سوالات من تو زمینهی جامعه شناسی بود تو زمینه تاریخ بود تو زمینهی فکر کردن راجع به انواع تیپهای شخصیتی و نمی دونم شعرهای حافظ و سعدی و رفتن دنبال حرف سیاستمداران مختلف از دههی چهل شمسی و................
حرفهای من از این جنس بود....
دیگه نه ریاضی نه فیزیک نه حسابان نه گسسته نه... برام اون جذابیت رو که باید میداشت؛ به معنای کلمه نداشت!
دیدم از خوندن درسی مثل فارسی یا دینی و حتی عربی خیلی بیشتر ذوق میکنم تا درسی مثل شیمی....
دیدم کتابهایی رو می خونم پای حرفهایی میشینم اخباری رو دنبال میکنم ک یک درصدم ربطی به رشته م ندارن....
مساله از اون جایی شروع شد ک فهمیدم با اینک تو فیزیک و ریاضی خدا رو کلی کلی شکر استعداد دارم ولی جهت علایقم کاملاً فرق داره:) یا فرق کرده....
و این فهمیدن یهویی برای منی ک از کلاس دهم هشتگ زده بود هشتگ شریف ۱۴۰۰ و حتی مشاورا بهش میگفتند ان شاء الله امید بعدی شهرمون تویی چیز راحتی نبود..... چ شکلی باید باهاش کنار می اومدم؟!
و از اون موقع شاید ترازام کشید پایین:)
ولی همچنان از نظر درسی خوب بودم خدا رو شکر....
کنکور رو دادیم و من با هزار و یک سوال و جواب آخرش رفتم اون رشتهای که حس میکردم مطلب انسانی توش بیشتر داره! رشتهای که وسط ترم یک فهمیدم اوج مطلب انسانی توش داشتن حرف زدن در مورد اصول مدیریت هستش و روش های بازاریابی!!!
حالم از بد هم بدتر شد....
درساهم به معنای کلمه سنگین....
درسهایی ک ترمای اول باید بخونیم هیچ ربطی حتی به رشتمون هم نداره!! ی سری کلیات هستند که به قول خودشون چون مهندسین باید بدونین دیگه!
چه شبهایی ک برای اینکه نمیفهمم و اصا به من چه ک ایکس یا وای گریه نکردم....
از ی جایی به بعد به این نتیجه رسیدم پاشم دور و برم رو دقیقتر نگاه کنم!
برای خودم هدف تعیین کردم!
صنایع رو می خونی> وسطش دو رشتهای با فلسفه> برای ارشد میری مدیریت!> از اون جا میفتی دنبال جامعه شناسیو تاریخ و ال و بل!
گفتنش آسونه...... ولی حس میکنم نمی شه:) حس میکنم نمی تونم.........
حس میکنم از اون حرف گول زننده هاس.....
این ترم درسها رو جوری برداشتم که هر روزی درس عمومی داشته باشم.... وقتی می بینم بلافاصله بعد از کلاس ادبیات (ک نصف بچهها گوشیو خاموش می کنن و میرن و من با تمام دلم به حرفهای استاد گوش میدم و بهترین حس دنیا رو تجربه میکنم) وقتی میشینم پای ی درس دیگه حرف استاده رو میفهمم امّا در عین حال همه ش از خودم می پرسم ک چیییییییی ؟ و تو ذهنم فقط حرفهای استاد فارسی رو سبک سنگین میکنم تا مرز گریه میرم و برمیگردم....
در مورد خودم هم بخوام بگم: اصولاً آدمیم ک تمرکزشو روی چیز می تونه بده...
یعنی همزمان نمی تونم بگم هم بیا این رو بخون هم اون رو هم....
(شاید بزرگترین تفاوت من با پسرهایی ک اطرافم دیدم و اون ها هم دغدغهی منو داشتن همین باشه... اون ها خیلیی راحت تر می تونن یک دفعه سوییچ کنن روی چیز دیگه.... ولی من واقعاً این طوری نیستم....)
با بقیه هم که حرف می زنم می بینم فکرشون ی چیز دیگه ست! فکرشون ریاضیه برنمه نویسیه نمی دونم طول بازوی فلان کهکشانیه.....
در عین حال حالم بهم می خوره از خودم وقتی می بینم توی ی مسالهای مثل ریاضی چیزی حالیم نیست و می دونم باید وقت بذارم ولی همه ش از خودم می پرسم که چی؟
خیلی فکر کردم....
انصراف بدم از دانشگاه؟ آخه حیفه یه جورایی..... محیط دانشگاهمون میگن نمی دونم خیلی خوبه و برنده و آینده م تضمینه و خیلی ها ارزوشونه جای من باشنو..... دو روز دیگه که این فکرا از سرم افتاد حسرت می خورم و....
انصراف ندم؟ دیوونه میشم ...
همزمان کارهای دیگه بکنم؟ درس هامون واقعاً آسون نیست .... بخصوص اگه بخوام طبق برنامه بالایی برم باید نمی دونم معدلم بالای ۱۷ بشه و....
از یه طرف اگه بیفتم دنبال رشتههای انسانی از کجا معلوم موفق شم؟
با اینک دنیای من گره خورده به دنیای + هستی + توی + جزیره سرگردانی + سیمین دانشور ... ولی من آدمی نیستم که بتونه ی کتاب ۱۹۴۹۵۸۸۵۴۸ رو حفظ کنه..... و توی رشتههای انسانی این ویژگی کم مهم نیست....
بازار کار آینده چی؟
کسی تجربه ای داره؟ میشه راهنماییم کنید؟
ای خدا..........
نمی شد منم مثل بقیه می شدم؟:))
← ادامه تحصیل (۴۸۰ مطلب مشابه) ← انتخاب رشته (۱۰۶ مطلب مشابه)
- ۷۴۹ بازدید توسط ۶۴۴ نفر
- دوشنبه ۹ اسفند ۰۰ - ۱۹:۳۵