چرا دعای من مستجاب نمی شود...؟؟
رعایت نشدن هر کدوم از مواردی که پیشتر گفته شد می تونه منجر به مستجاب نشدن یک دعا بشه. اما موارد دیگه ای هم هستند که به اونها اشاره میشه.
برخی از مردم انتظار دارند تمام مشکلاتشون با دعا کردن برطرف بشه و خیلی از موارد دست از تلاش کردن برمیدارن و به دعا کردن پناه میارن و وقتی هم دعاشون مستجاب نمیشه از خدا شاکی میشن که چرا دعا ما مستجاب نشد...!! چنین دعاهایی مستجاب نمیشه و این یک سنت الهی هست سنت های الهی تغییر ناپذیرند.
البته عدم استجابت بعضى از دعاها علل و عوامل دیگرى نیز داره ، از جمله اینکه بسیار مىشه که انسان در تشخیص مصالح و مفاسد خود به اشتباه بیفته. گاه انسان با تمام وجوش چیزی رو از خدا طلب میکنه که به هیچ عنوان به صلاح او نیست. حتی ممکنه بعدا خودش هم متوجه بشه و بگه خدایا شکرت که دعام مستجاب نشد...!! خداوند در قرآن می فرماید: « وَ عَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» و بسا چیزى را خوش نمى دارید و آن براى شما خوب است و بسا چیزى را دوست مى دارید و آن براى شما بد است و خدا مى داند و شما نمیدانید.
در اینجور موارد اگر چیزی که بنده میخواد به ضررش باشه خداوند به هیچ عنوان دعای او را مستجاب نمیکنه و به جاش برای آخرتش ذخیره میکنه.
در بعضى از روایات گناهان متعددى به عنوان موانع استجابت دعا ذکر شده از جمله سوء نیت ، نفاق ، تاخیر نماز از وقت ، بدزبانى ، غذاى حرام ، و ترک صدقه و انفاق در راه خدا است.
باید در نظر داشت که دعا لفظ نیست بلکه خواستن است و خواستن مربوط به دل و اراده ی انسان میشه. چه بسیار پیش اومده که انسان به اصرار و مکرر چیزی رو ب زبان خواسته اما به دل خواهان اون نبوده. مثل کسی که مقام قرب الهی رو طلب کنه اما در راه رسیدن به اون گام برنداره، کسی که خواهان علم باشه اما درپی تحصیل علم نیست. برای همین امام رضا علیه السلام فرموده: «کسی که دعا کند و دنبالش نرود خودش را مسخره کرده است...!!»
و این مورد هم به وفور در بین مردم یافت میشه که دعا فقط بر زبانشون جاری میشه ولی در دلشون رسوخ نکرده و در پی تحقق اون نیستند.
گاهی انسان به صورت لفظی چیزی رو از خدا میخواد و به صورت ظاهر خواسته خودش رو از خدا طلب کرده اما در باطن امید و اتکاش به دیگری هست که مشکلش رو حل کنه...!! بله انسان میتونه از خداوند طلب وسیله سازی کنه و این نوع دعا کردن یعنی نوعی استقلال برای دیگری قایل شدن که در این جور موارد خداوند شخص رو به همون دیگری واگذار میکنه...!!
گاهی انسان در ضمن این که خواستهای داره و آن را نیز از خدا میخواد، کارهای دیگری انجام میده که راه دعاش را میبنده و یا استجابت را به تأخیر میاندازد یا کلاً منتفی میکنه. گاه انسان دچار گناهان یا خطاهایی میشه که پردههای حفاظتی را میدره (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتی تَهْتِکُ الْعِصَمَ)، گاه گناهانی میکنه که سبب میشه مصیبتها و گرفتاریها بر او ببارد (اَللّـهُمَّ اغْفِـرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتی تُنْزِلُ النِّقَمَ)، گاه گناهانی میکنه که نعمتهای داده شده و نعمت استجابت را نیز ضایع میکند (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتی تُغَیِّـرُ النِّعَمَ)، و گاه گناهانی میکنه که دعای او را حبس میکند (اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لی الذُّنُوبَ الَّتی تَحْبِسُ الدُّعاءَ).
یه وقتایی هم اجابت توی همون فراهم کردن شرایط برای تحقق اون دعا هست. مثلا انسان طلب علم میکنه و خداوند یک استاد رو سر راهش قرار میده، یا طلب پول و مال میکنه و یک شغل خوب به او عطا میکنه. درسته که ظاهر قضیه اینجوری هست که دعای شخص مثلا عالم شدن مستجاب نشده ولی در واقع دعای شخص مستجاب شده.
گاهی آن چه دعا کننده میخواد واقعاً به مصلحتش نیست، ظرفیتش رو نداره، منحرف میشه، سبب نزول بلا میشه و...، اما چون اصرار دارد، از خدا میخواد که همه عالم را تغییر بده تا به حاجتش برسه. از خدا افزایش ظرفیت ایمان نمیخواد و تلاشی هم در این زمینه نمیکنه، اما در عین حال خدا و آخرت را قبول داره و از خدا مثلاً گشایش بیشری در رزقش میخواد، و حال آن که خدا میدونه همین گشایش بیشتر، او را منحرف میکند و او خواهان این انحراف نمیباشد.
پس باید به این نکته مهم دقت کرد که ما در مقامی نیستیم که در مقابل خداوندگار عالم بگیم چرا...؟؟!! اگر دعامون مستجباب نشد برگردیم و نگاهی به اعمالمون بندازیم. به شرایطی که دعا کردیم و به نوع دعا کردنمون و نوع فضایی که وجود داشت و مکانی که درش دعا کردیم و میزانی که دعا کردیم نگاه کنیم. اگر از نظر خودمون همه چی اکی بود پس شاید خداوند چیز بهتری برامون در نظر گرفته یا خواسته ما غیر معقول و یا غیر شرعی بود و یا اینکه استجابت اون دعا باعث میشده از راه بندگی خدا دور بشیم و یا اینکه ضرری به ما برسه و یا اینکه اون دعا رو برامون ذخیره آخرت قرار میده. این قسمت رو این آیه قرآن به پایان می رسونم:
سوره توبه آیه 75: «وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحینَ» بعضی از آنها با خدا عهد بستند که اگر از فضل خویش به ما عطا کند، قطعا صدقه خواهیم داد و بی تردید از صالحان خواهیم شد.
شأن نزول این آیه:
گفته اند: این آیات درباره چند نفر از جمله ثعلة بن حاطب نازل شد. او مرد فقیری بود و به پیامبر (ص) اصرار می ورزید که دعا کند خدا به او مال فراوانی دهد تا در راه خدا انفاق نماید. پیامبر (ص) فرمود: مال کمی که حقش را ادا کنی بهتر از مال فراوانی است که نتوانی حقش را ادا کنی. آیا بهتر نیست تو نیز مثل پیامبر خدا به زندگی ساده قناعت کنی...؟؟ گفت به خدایی که تو را به حق فرستاده است، سوگند می خورم که اگر خدا به من ثروتی عطا کند، تمام حقوق آن را می پردازم. آن حضرت در حق او دعا کرد و چیزی نگذشت که ثروت کلانی نصیب وی شد و صاحب گوسفندان زیادی گردید و مجبور شد که برای نگهداری آنها به اطراف مدینه کوچ کند. وی آنچنان سرگرم زندگی مادی شد که دیگر در جماعت و حتی نماز جمعه شرکت نمی کرد. پیامبر (ص) مامور زکات را نزد او فرستاد ولی از پرداخت زکات خودداری کرد و حتی به اصل زکات اعتراض نمود و گفت زکات هم نوعی جزیه دادن است و ما مسلمان شدیم که جزیه ندهیم...!! وقتی پیامبر (ص) سخن او را شنید، ناراحت شد و گفت: وای بر ثعلبة...!! سپس این آیات نازل شد.
خودمون رو بهتر از این شخص و هدفمون رو بهتر از اون ندونیم و مطمئن باشیم که خداوند خیر بندگانش رو میخواد و اگر زمانی دعایی از ما مستجاب نشد باور داشته باشیم که حتی همین مستجاب نشدن هم در جهت خیر و خوبی به خود ما بوده.
← مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه) ← مطالب مجید 95 (۱۵ مطلب مشابه)
- ۱۵۳۹ بازدید توسط ۱۲۱۶ نفر
- سه شنبه ۱۸ آبان ۹۵ - ۲۲:۳۵