من یه دختر ۳۵ ساله هستم که ازدواج نکردم یعنی هیچ وقت برام نشد و نمی شه نمی دونم چرا خدا بعضی آدمها رو انگار برای درد کشیدن آفریده ناراحت میشم وقتی می بینم همکارم که ۳۰ سالشه در شرف ازدواج هست و نصف من هم عرضه نداره، ناراحت میشم وقتی می بینم هیچ وقت شرایط برای من جور نشد به من نگید قسمت نبود نه من این حرف رو چرت می دونم، آقایون به نظر من منطقی ازدواج می کنن تا احساساتی، هیچ پسری نمیاد با دختر بزرگتر از خودش ازدواج کنه.
برای خودم و خانواده م متاسف هستم که شرایط ازدواج رو برای من جور نکردن یه طوری رفتار نکردن که کسی بیاد سمت ما، از خواهرم گلایه دارم. شاکی هستم به نظر من بدون ازدواج آدمها هیچی نیستن. چون مسئولیتی ندارن. ازدواج یعنی رشد، بزرگ شدن، مسئولیت داشتن، خیلی شادیها رو تجربه کردن، که خدا هیچ وقت هیچ وقت در اختیار من نذاشت.
چرا، نمی دونم لعنت به این زندگی، من جور دیگه ای میخواستم امّا نشد، من دو تا همکارم رو می بینم که با هم ازدواج کردن به خودم لعنت می فرستم، چرا برای من نشد هیچ وقت، شاید بگید حس حسادت هست آره اون هم هست، آخه من هیچ وقت زندگی به کامم نبود و نیست.
← مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) ← ازدواج و مسائل گوهران کشف نشده (۱۳۳ مطلب مشابه) ← چرا خواستگار ندارم (۶۷ مطلب مشابه)
- ۳۲۷۱ بازدید توسط ۲۴۳۲ نفر
- جمعه ۱ مهر ۰۱ - ۲۳:۳۸