سلام

من دختری ام پائین 25 سال !
متاسفانه یه اخلاقی دارم که فقط خودم میدونم و اونایی که مثل منن که چقدر اخلاق بدی و بس ! اینکه اصلا آدم تو داری نیستم یعنی یه چیز میگم یه چیز میشنوین حتی یک مورچه هم رو دستم بیبینم میرم شیپور بر میدارم و داد میزنم که آهای مردم من مورچه رو دستم دیدم !

دیگه حالم از خودم بهم میخوره خسته شدم هر چی که شد کوچیک ترین اتفاق زندگیم رو به همه میگم یعنی من مشکلاتم رو میخوام بگم خون گریه میکنم و اونا اصلا یک سر سوزن توجه نمیکنن میگن خب حالا چیکار کنم ؟ یا آخی  ! یا بدترش : برو دیگه داری مارو هم افسرده میکنی .

نه تنها مشکلم حل نمیشه بلکه بدتر میشه مخصوصا مادرم هرچی میشه بهش میگم و بعد بر علیه ام استفاده میکنه قشنگ تمام حرفام رو مثل گلوله میکنه و به صورت یک اسلحه رو به روم میگیره .

تو دنیای مجازی هم همینه من کسی رو حتی نشناسم هم یک سلام و احوال پرسی گرمی بهش میکنم و اتفاقای روزم میگم در نهایت یک شکلک واسم میفرسن ! هر چند زیاد تو چت و این چیزا نیستم .

حالا برگردیم به دنیای واقعی مثلا همینا دقیقا نقطه مقابل من اند هر کاری کنند چه بزرگ چه کوچیک به من نمیگند مطمعنا" کسی مثل من توقعش میشه .

یه شب خوابیدم فردا صبح بیدار شدم ظهر زنگ زدم به مادر بزرگم دیدم انتن نمیده عصر زنگ زدم گفته چیشده گوشیت ؟ گفت اخه تو جاده بودیم !!!!!!  تا نگو همشون رفتن مسافرت نه تنها به من نگفتن بلکه به خانواده ام هم نگفتن چون پدر مادرم هم به همین شکل اند براشون مهم نیس نمیدونم چرا من اینطوری ام واسه همین خیلی زورم میشه .

نمیتونم اخلاقم رو ترک کنم صبح پامیشم میگم دیگه از امروز دیگه به کسی چیزی نمیگم اما متاسفانه ؟ یه جوکی یا یه مطلبی میخونم بدو میرم به مامانم میگم اونم یه سر تکون میده یا حواسش تو کار خودشه اصلا انگاری من وجود ندارم .

مثلا یه کلیپ بود یه پرنده ای بود صدا تقیلید میکرد ( طوطی نبود ) اینو نشون یکی از آشناها دادم اول با آب و تاب براش تعریف کردم بعد که خواستم نشونش بدم حتی به خودش زحمت نداد گوشی بگیره من براش گوشی گرفتم زیر چشی نگاه میکرد از اولش به جای اینکه به صداش گوش کنه گفت وای چقدر دمش درازه ؟ این دم خودشه ؟ یه دفعه دستم رو پس زد گفت سر درد گرفتم چه روده درازی داره حتی کامل هم ندید !! یعنی اتیش گرفتم اما یه مدت بعد دوباره رفتم براش چی تعریف کردم و باز همون آش و همون کاسه .

یا میخوام یه مطلب که تو نت دیدم برای کسی تعریف کنم میدونین چیکار میکنن ؟ نگاه سقف میکنن و بالبشون بازی میکنن و وسطاش میگن خــــــــــب ؟

دوست دارم تودار باشم اما اگه چیزی نگم دق میکنم کلا اگه نگم خودم نیستم اگه بگم هم بدتر میشه مثل الان شرایط روحی وحشتناکی دارم .

شما جای من بودید چیکار میکردیم بنده یک دوست هم ندارم و نمیخوام داشته باشم و جز اینا کسی رو ندارم


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)