سلام
داستان من یکم با بقیه فرق میکنه . من یک دخترم از اولم توی دوستی با دخترها شانس نداشتم همش بهم ضربه زدم یا برای منافعشون ازم استفاده کردن توی دوران دانشگام که دوستای شهرهای دیگم میومدن خونه ما مادرم با کلی احترام ازشون پذیرای میکرد و میرفتن و یادشون میرفت و...
اما من تازه یکسالی بود با دختر همسایه که دانشگاهش تموم شده بود دوست شدم این خانم از من سه سالی بزرگتر هستن در جریان دوستی ما من یک خواستگار داشتم به قصد ازدواج که من صادقانه به این خانم نشونش دادم و حتی باهاشم حرف زدم ولی سر یک سری مسایل بهم خورد و نشد اون موقع این خانم بمن حسادت میکرد زیاد متوجه بودم منتها چیزی نگفتم و کاری نمیکردم.
تو این مدت بر هم خوردن خواستگار من و جریاناتش و مخالفتهای جدی خانوادم این خانم نامزد کرد با یک اقای 15 سال از خودش بزرگتر و امکانات بهتر من خیلی خوشحال شدم براش بهشم تبریک گفتم اما این خانم جلوی من همش سعی میکرد منو وادار به حسادت کنه من ادم حسودی نیستم اما تو اون شرایط با ضربه که خودم خورده بودم به ایشون این حس رو داشتم .
چون ایشون جلوی من شوهر رو میبوسیدن و ازش دائم تعریف میکردن پز میدادن و عکس های مختلف ازش نشون میدادن و خودشم خیلی میگرفت و..... من فقط تو اون شرایط خیلی اذیت شدم چون من ضربه خورده بودم باور کنید دست خودم نبود ناخوداگاه غصه میخورم و حسودیم میشد بعد این خانم عروسی گرفت .
با وجود اینکه ما بهش کادو داده بودیم جلوتر مادرم دادن اما حتی خانوادمو و من رو عروسی دعوت نکرد یک دعوت خشک و خالی حتی در صورتی که بقیه دوستاشو دعوت کرده بود . الانم که بعضی وقتها باز پیام میفرسته عکس هاشو و موقعیتهاشو به رخ من میکشه و من متاسفانه و بدبختانه بهش حسودی میکنم .
ولی واقعا براش آرزوی شادی دارم اما این کارهاش تحریک من برای حسادت بهش اذیتم میکنه خیلی. حالا میگه میخوام بیام ببینمت اما من دیگه نمی خوام طاقت ندارم و حوصله هم ندارم باورتون نمیشه توی اون اوج ضربه من بجای حمایت روحی از من فقط پز خودشو بهم داد و شوهرشو و زندگیشو .
حالا از شما راهنمایی میخوام نمیدونم برخورد درست با این خانم چیه ؟چکار کنم بهتره؟ البته این خانم دوست صمیمی من نیست یک مقطعی با هم دوست شدیم .
لطفا منو راهنمایی کنید شما جای من بودین چکار میکردین ؟؟
چکارکنم بهتره! ممنون
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)
- ۳۴۹۷ بازدید توسط ۲۵۷۱ نفر
- يكشنبه ۸ آذر ۹۴ - ۱۷:۰۵