سلام به همگی
احتمالاً شما هم مثل من وقتی پای حرف بزرگترا میشینن مخصوصاً وقتی از دهه اول انقلاب خیلی آرمانی حرف میزنن. یعنی از اون زمان خیلی رضایت دارن و خلیا طوری صحبت میکنن که ظاهراً اون زمان وضع خیلی بهتر بوده نسبت به الان.
اما اینجا 2 تا نکته هست:
نکته ی اول اینکه آدم وقتی یه مقایسه کلی میکنه می بینه واقعاً الان اوضاع خیلی بهتره: مثلاً اون زمان چند درصد مردم ماشین داشتن الان چند درصد دارن؟ اون زمان چند درصد مردم تلوزیون داشتند الان چند درصد؟ اون زمان مردم تو هفته چند وعده مثلاً برنج میخوردن الان چند وعده؟ اون زمان تو چند تا خونه آب لوله کشی بود الان تو چند تا خونه؟ و کلی مثال دیگه اینطوری که نشون میده الان اوضاع واقعاً خیلی بهتر شده. پس چرا خیلی نسبت به زمان در نگاه بزرگترا خیلی دید و نگاه خوب و آرمانی ای وجود داره؟
نکته ی دوم اینکه خیلی از وقتا میشنویم میگن بله یادش بخیر یه زمانی مثلاً گوشت بود کیلویی 300 تا تک تومنی الان شده 30 هزار تومن. یه زمانی با 500 هزار تومن میشد یه خونه بخری الان شده 200 میلیون. یه زمانی فلان چیز فلان قدر بود الان شده فلان قدر و ... .
اما هیچکس نمیگه خب بابا جان اون زمان هم حقوق شما مثلاً 5 هزار تومن بوده در ماه الان شده 2 میلیون یا یک و نیم میلیون. یعنی اگر سر جمع قیمتا نسبت به 40 سال پیش مثلاً 100 برابر شده درآمدها هم به همین میزان حالا یه خورده کمتر یا بیشتر؛ افزایش پیدا کرده. اما هیچکس به درآمدها اشاره نمیکنه همه به قیمتا ها اشاره میکنن.
به نظر شما دلیلش چیه که فقط یه بعد ماجرا دیده میشه و اون طرف دیگش دیده نمیشه؟
← اقتصاد خانواده (۱۱۵ مطلب مشابه)
- ۲۰۴۶ بازدید توسط ۱۵۱۲ نفر
- چهارشنبه ۶ آبان ۹۴ - ۲۰:۱۹