← مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)
- ۵۴۸۹ بازدید توسط ۳۴۷۲ نفر
- چهارشنبه ۲۷ آبان ۹۴ - ۱۹:۰۵
من به سوال شما جواب قاطع نمیدم چون سوالتون منوط به خیلی شرایط و اما و اگرهاست. فکر میکنم که در تضاد بین دین و علم به طور قاطع نمیشه علم روکنار گذاشت، چرا که اگه ما به درستی دین اعتقاد داریم نباید در اون منافاتی با علم ببینیم. دین نشون دادن راه راست و حقیقته و علم هم زمانی علمه که بتونه راه حقیقت رو آزمایش و ثابت کنه. پس بهتره سعی کنیم تضاد و منافات این دو رو درک کنیم، شاید تضادی در کار نیست، بلکه ناشی از ناشناخته هایی در دین یا علمه. حتی در مسایلی که هنوز ثابت نشده بهتره موضع قاطع برای رد یا اثباتش از نظر دینی و علمی نگیریم، مثل قانون جاذبه، علم هنوز نتونسته این قانون رو ثابت کنه ولی این نتونستن نشان از نبود چنین قانونی نیست، شاید در آینده و با امکانات بهتر ثابت بشه. از طرفی در دین هم اشاره مستقیمی به این قانون نشده ولی شاید همون اشاره غیر مستقیم در تفاسیر و احادیث و... نشون از وجودش داشته باشه.
کفشهایت کو؟
اگه به درستی علمی یقین دارید اشکال نداره که کفش های علم رو پوشیده و راه علم رو برید، شاید بعدها ردپایی هم از اون در دین پیدا کردید که ناشناخته مونده، از طرفی ممکنه دین راهی رو در اختیار شما قرار بده که در علم ناشناخته مونده. گاهی باید به عقل رجوع کرد و گاهی به دل. اما جدای از علم گاهی فقط رفتن راه دینه که به آدمی آرامش میده
من دیدم یک سری از دوستان دین رو چون در حوزه ماوراالطبیعه قرار
میگیره و مفاهیمی مثل خدا و وحی و آخرت در آزمایشگاه قابل بررسی نیستند از حوزه
علم خارج دونستند.
من ترجیح میدم از یک زاویه دیگه به قضیه نگاه کنم
تعریفی که من به اون رسیدم اینه: درسته، دین زیرمجموعه علم امروزی
قرار نمیگیره بلکه موضوع برعکسه و در واقع علم بخشی از دینه که تا الان عقل بشری
به اون دست پیدا کرده و تونسته اون رو توضیح بده. اما چیزی که واضحه اینه که علم
امروزی حتی به واژه کامل نزدیک هم نشده، پدیده های زیادی وجود داره که علم امروز توضیحی
براشون نداره، نظریات علمیی وجود دارن که خودشون با هم در تناقضن اما هر کدوم
توضیح دهنده دسته ای از پدیده ها در دنیای واقعی هستند و نمیشه گفت کدوم نظریه
درسته و کدوم غلط.
از نظر من حق با آقای نجفیه و اگر روزی دیدیم در موضوعی تناقضی بین
حرف دین و علم یا به عبارتی عقل وجود داره باید حرف دین رو گوش کرد چون علم امروزی
کامل نیست و ممکنه یکی از واقعیات رو در رسیدن به جواب جا انداخته باشه.
اما این وسط نکته ای وجود داره که باید به اون توجه بشه و اون تعریف
ما از دینه و اینکه این تعریف رو از کجا میگیریم و اصولا هر قاعده دینی برای چه
زمان یا مکان یا شرایطی گذاشته شده. چه بسا یک قاعده دینی وجود داشته باشه اما
برای زمان ما یا شرایط ما مصداق پیدا نکنه و ما چون این نکته رو در نظر نگرفتیم به
تضاد بین علم یا عقل با دین رسیدیم.
مثلا در زمان دین مسیحیت شراب حرام نبوده، در یهودیت هم همینطور اما
اسلام اون رو حرام اعلام کرده. چرا؟ چون بشریت به درجه ای از رشد رسیده بوده که
لازم بوده یک قانون دینی تغییر کنه.
در مورد اسلام هم این صادقه و چون اسلام دین نهایی هست، لازمه که نسبت
به زمان و شرایط انعطاف پذیر باشه. شهید مطهری کتابی داره تحت عنوان اسلام و
مقتضیات زمان در دو جلد. این اقتضائات باید در هر زمان با شجاعت توسط فقها استخراج
بشه و در دین اعمال بشه وگرنه مردم میرسن به همین تضادهایی که جامعه امروزی درگیرش
هست. فقهای ما متاسفانه در گذر زمان در این مورد کم کاری کردن.
نمونه اش همین بحث برده داری هست که امروز پتکی شده بر سر اسلام.
فقهای ما باید اقتضائات پذیرش این حکم رو در زمان خودش استخراج کنند و مصداق هاش
رو در زمان حال پیدا کنند و اون رو با توجه به شرایط روز دنیا تغییر بدن.
نمونه اش بحث چند همسری و صیغه هست که زنان زیادی رو در جامعه امروزی
نسبت به دین بی نهایت بدبین کرده و دیگه در جامعه پذیرش عمومی نداره. در جامعه
امروزی اگر مردی ازدواج مجدد داشته باشه بدون شک هیچ زنی که اهرم فشار بالای سرش
نباشه حاضر به ادامه زندگی نیست و نتیجه یک ازدواج مجدد یک طلاقه. فقهای ما باید
حکم قانونی و شرعی لازم برای این دوره زمانی رو پیدا کنند. شرایط خاصی که به مرد
اجازه رسمی برای ازدواج مجدد داده میشه و حقوق زن در این شرایط یا در صورت تخلف
مرد چیه.
اگر این کارها انجام بشه و ما برداشت درست و امروزی از دین داشته
باشیم با عقل یا علم تضادی ایجاد نمیشه و در صورت ایجاد قطعا حق با دین خواهد بود.
سلام به همه
راستش من سعی میکنم اگر در جایی دینم (منظورم دین خالصی که منبع اون قرآن و متون معتبر دینی هست نه اون چیزی که الان به اسم دین مورد سوء استفاده قرار گرفته) و علم (منظورم علم ناقصی که به مرور زمان در حال پیشرفته) با هم در تضاد بود دین رو انتخاب کنم.
ولی فکر میکنم این رو در حد حرف میگم و اگر در موقعیت عملیش قرار بگیرم نمیدونم ایمانم در اون حد هست که به این حرفم عمل کنم یا نه. احتمالا بستگی به این داره که موضوع چقدر جدی باشه و چقدر منافع شخصیم دخیل باشه. خدا هممون رو به راه راست هدایت کنه!
به جناب آقای میتی کمان
من خیلی دوس دارم شما هم نظرتون رو بگین، آخه تو پستهایی که قبلا میگذاشتین نظرتون رو هم اعلام میکردین، مخصوصا اون پست مربوط به اخلاق دینی هست یا برون دینی. که انصافا من خیلی از کامنت هایی که گذاشتین لذت بردم، مخصوصا اون قسمتهایی که بین شما و آقای شباهنگ یه بحث خیلی خوب و علمی و محترمانه شکل گرفت.
باز هم از این پستها بزارین لطفا
فقط اگر ممکنه خودتون هم جواب این سوالی که پرسیدین رو بدین. فکر کنم شما هم موافق دین باشین.
به زینال: بنظرم پاپیون چیز خاصی مطرح نکرده. صرفا یک سری مطالبی رو گفتن و رفتن. پیداشون هم نیست. یه سری اطلاعات پراکنده،کلی گویی و... چیز خاصی نگفتن. نمیخوام یه وقت توهینی کرده باشم اما بنظر منم نگاه پاپیون کم و بیش سطحی هست. نمیدونم چرا بیخودی بزرگش میکنین.
یه چیز دیگه ، تو این پست علاوه بر اینکه میتی کمان نظری نگذاشته، ابراهیم نظری نگذاشته. عجیب نیست آیا
به آقای میتی کمان
سلام. مرسی که جواب دادین. تعریفی که از رابطه بین دین و معرفت دینی و همجنین بین علم مطلق و علم بشری کردین خیلی تعریف جالبی بود. من استفاده کردم
چندتا سوال دارم. خواهش میکنم جواب بدین
مرز بین دین و معرفت دینی کجاست؟
اصلا میشه همچین مرزی رو مشخص کرد؟
شما یه دین ثابت و دین متغیر اعتقاد دارین؟
متکثر و متغیر بودن رو که اشاره کردین توضیح بدین لطفا
از دوستان دیگه هم خواهش میکنم قوائد بحث رو رعایت کنین
به آقای میتی کمان
مرسی که جواب دادین، کاملا متوجه منظورتون شدم. کلا خیلی خوب و روان توضیح میدین. مثالهایی هم که میزنین خیلی واسه من جالبه
به آقای عباس
کاملا با شما موافقم که گفتین پاپیون بدون اینکه از ایده علم گرایی خودش چیزی ارائه بده فقط یه مشت فرافکنی کرد. از جواب دادن هم طفره میرفت
یه سوال هم از آقای نجفی دارم. آقای نجفی شما کلا موافق طرح مسائل اعتقادی تو وبلگ هستین؟؟؟؟منم یکی دوتا موضوع دارم میخواستم بدونم اکه موافق این موضاعات باشین اونا رو بفرستم
مطالب پیشنهادی از بایگانی خانواده برتر برای آشنایی در مورد نحوه ی نظر دادن و تائید آن ها