سلام
چهار ماهه عقد کردیم. من زیر 25 سال و همسرم نزدیک 30 سال سن دارند. من بزرگ شده ی شهرستان هستم و ایشون تهران.
از نظر ایمان و شعور و اخلاق خدا رو شکر عالی هستن. ولی متاسفانه اختلاف فرهنگی داریم. خانواده من دوست ندارن دختر در دوران عقد خونه ی خانوده ی پسر شب بمونه و خانواده ایشون عقد رو بمنزله ی شروع کامل زندگی میدونن.
راه منزل هامون هم نزدیک به 3 ساعته. بهه همین
خاطر به مشکل خوردیم. این روزا به شدت احساس ضعف شخصیتی و تنهایی دارم. قبلا
دختر پرشوری بودم. همیشه تو مرکز توجه بودم. ولی الان احساس افسردگی
دارم. باید مراقب مادرم باشم که بیمار هستن. بخاطر حفظ ظاهر زندگیم با کسی
درد و دل نمیکنم تا سبک بشم. با همسرم که صحبت میکنم اکثر مواقع مقصر شناخته
میشم.
ایشون جایگاه اجتماعی و علمی بالاتر از من دارن. بخاطر فن بیانشون همیشه احساس ضعف دارم و نمیتونم حرفم رو کامل بزنم.
این روزها کارم همش گریه ست. بهم میگن زیادی سنتی هستم. حواسم به زندگی مشترک و خودشون نیست.
من واقعا نمیدونم چکارکنم . از خانواده خودم به این خاطر که زیاد منزل ایشون میرم دعوا میشنوم و از خانوداه ایشون به خاطر کم رفتن..
تا یک سال هم شرایط ازدواج و رفتن سرخونه زندگی خودمون رو نداریم..
من چه رفتاری باید داشته باشم؟؟؟؟
یا علی
← مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه)
- ۲۳۸۱ بازدید توسط ۱۸۴۲ نفر
- شنبه ۲۵ مهر ۹۴ - ۱۹:۲۸