سلام
قبلاً یه سوالی پرسیدم و خیلی خوب منو راهنمایی کردین حقیقتش پستم رو پیدا نکردم تا همون جا بپرسم.
قضیه از این قرار بود که من دختری هستم که از یکی از همکارانم خوشم اومده بود امّا بعدش فهمیدم ایشون متاهله و از این احساسم خیلی شرمنده شدم امّا چه قبل از اینکه بدونم متاهل چه بعد از اون هیچ وقت رفتاری نکردم که جلب توجه کنم.
بعد از مدتی در کمال ناباوری ایشون خیلی صمیمی باهام صحبت کردن و من خیلی ناراحت شدم و از همه جا بلاکش کردم و حتی همکاریم رو باهاش قطع کردم و بعدش حتی شماره ش رو پاک کردم و این قضیه تمام شد البته اون موقع خیلی بهشون فکر میکردم و این فکر کردن آزارم میداد که ازتون راهنمایی خواستم.
حالا چند روز قبل یه شماره باهام تماس گرفتن و نمی دونم شماره قبلی بود یا عوض کرده چون من کلاً پاک کردم و دیگه بهش فکر نمیکنم و اول که نشناختم بعدش خودشون رو معرفی کردن و گفتن مایل به همکاری هستن منم سعی کردم خونسردی رو حفظ کنم و گفتم مایل به همکاری نیستم و خیلی رسمی بعدش قطع کردم.
اون لحظه من حرم امام رضا بودم مسافرت رفته بودم بعدش انگار یه چیز سنگینی تو گلوم باشه بی اختیار نشستم گریه کردم بی هیچ دلیلی.
تو این چند روز هر وقت به اون تماس فکر میکنم نمی دونم رفتارم درست بوده یا نه؟ باید پشت گوشی بهش بی احترامی میکردم یا نه؟ باید چی می گفتم و اصلاً چرا گریه کردم؟ من که خیلی کم پیش میاد خونسرد باشم،خودم رو درک نمیکنم اصلاً و ابدا .
من که امکان نداره پشت تلفن حالش رو نگیرم چرا اینطوری بودم، باید در مقابل تلفن همکارم چه جوابی میدادم؟ علت گریه هام چی بود؟
← درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه)
- ۲۰۴۷ بازدید توسط ۱۶۰۱ نفر
- چهارشنبه ۲۸ تیر ۰۲ - ۱۳:۵۲