سلام دوستان گلم
دختری هستم 29 ساله. فوق لیسانس شبکه دارم. و بسیار هم تو رشته خودم موفقم. در حدی که پروپزال و و پایان نامه تنظیم میکنم و پروژه های مختلف هم انجام میدم البته تو خونه.
مشکل من اینه که موقعیت های زیادی واسه سر کار رفتن داشتم و دارم ولی خانوادم نمیذارن . حتی بسیاری از موارد بدون اینکه بخودم بگن خودشون رد میکنن. دارم واقعا اذیت میشم. همه بهم میگن که چرا سرکار نمیری حیفه با این همه اطلاعات سرکار نمیری با وجودی که خودم هم شدیدا علاقه به سرکار رفتن دارم ولی جهت حفظ آبرو ( از این جهت که بگم خانوادم نمیذارن که برم سرکار ) مجبورم بگم که کار مورد پسندم تا حالا پیدا نکردم.
البته من خودم هم هر جایی واسه رفتن به سرکار اصلا قبول ندارم و بعضی گزینه ها هم خودم شخصا رد میکنم ولی خیلی جاها بوده که در محیط مناسبی قرار داشته ومورد تایید دوستان بوده ولی خانوادم نمیذارن انگاری یه جورایی بهم بی اعتمادن.خیلی هم سعی کردم اعتمادشون جلب کنم ولی نشده .
بیشتر بخوانید ... ← چطور خانوادم رو قانع کنم که سر کار برم ؟
فک میکنن که من سریع گول میخورم ( البته از نظر ظاهر و زیبایی هم تعریف از خود نباشه تقریبا رو به بالا هستم ) فکر میکنن همه بیرون وایسادن تا من برم بیرون و بیان منو بدزدن !
نگران آینده ام هستم.از لحاظ مالی هم تقریبا اگه برم سرکار و یه کار ثابت داشته باشم خیلی برام بهتر هست ولی نمیدونم چکار کنم. باهاشون هم صحبت کردم حتی آبجیم رو هم فرستادم که واسطه بشه ولی مخالفن.
بیشتر از این ناراحتم که مثلا بعد از یه مدتی دوست یا آشنایی را که می بینم بهم میگن چرا مثلا نرفتی سر فلان کاری که به خونوادت گفتیم؟ بعد من تازه میفهمم که جریان چیه و فقط جهت حفظ آبرو میگم آره پرستیژ کاری که گفتین دوست نداشتم.
خواستگارای خوبی هم دارم که فقط با گرفتن ایرادای الکی ( که فقط خودم میدونم الکی ایراد گرفتم و بعضیاشون که حالا هر از گاهی میبینم پشیمونم که چرا از دستشون دادم) ردشون کردم چون خانوادم در نظر دارن که شوهرم بدن ولی من از دو جهت،یکی اینکه ناسازگاریم رو بهشون نشون بدم که حرفشون به کرسی نشینه ( آخه لجبازم و مغرور ) و دیگه اینکه قصد ازدواج هم واقعا تا حالا نداشتم ( ولی اگه با مهربونی بیشتری با هم رفتار میکردن و راهنماییم میکردن شاید قبول میکردم.) جواب منفی دادم. فک میکنن که من کسی تو زندگیمه که به پای اون نشستم. در صورتی که اینجوری نیست .
من میخوام حتی برای یه مدت کوتاه هم که باشه برم سرکار، حتی من گفتم اگه بخوام ازدواج کنم و همسرم ناراضی باشه واسه سر کار رفتنم. من نمیرم سرکار. ( چون بعد از ازدواج بیشتر هم دوس دارم خونه دار باشم و به بچه و همسرم برسم تا رفتن سرکار ) ولی الان که مجردم دوست دارم سرکار رفتن تجربه کنم. چون الان برام یه عقده شده میخوام حلش کنم.
دوستام میگن اول ازدواج کن و بعد برو سرکار اینجوری اختیارت دست خودت و همسرت هست و طبق میل خودت پیش برو که اینجوری هم قبول ندارم
البته اینم بگم که مامانم طبع سودایی داره و خیلی شکاک ،بدبین و منفی باف هست جوری که اگه تو خیابون یه پسری نگاهم کنه مامانم تا یه ساعت بعدش منو زیر نظر داره که ببینه من چکار میکنم.
و اینکه حس میکنم یکی از خواهرام بهم حسادت داره چون از خودم بزرگتره ولی برخلاف من نه تا حالا خواستگار مشخصی داشته و نه ظاهر زیبایی. ( البته من از این بابت ناراحت هم هستم ولی خب تقصیر من چیه ... ) و از اینکه می بینه من بیشتر تو چشم هستم ناراحته. و بیشتر اون برای اینکه اهدافم پیش نره میره با مامانم صحبت میکنه که مثلا نه نباید بره سرکار جامعه خرابه و از این حرفا. در صورتی که خودش میره سرکار.
بابام مشکلی با سرکار رفتنم نداره خیلی مهربونه.حتی خودش هم برام کار پیدا میکنه ولی مامانم بعدش دیدم که داره یواشکی باهاش دعوا میکنه که چرا باز پیشنهاد کار دادی بهش. ( یا مثلا خواهرم میگه اول باید خودش و مامانم برن از اون محل کار بازدید کنن ببینن چه جوریه حتی اگه بابا هم تایید کرده باشه که شرکت دوستشه و مورد اطمینانه ولی باز اونا میرن و میان منو میپیچونن با بهونه های مزخرفی که فقط خودم میفهمم بهونه ست )
روحیه ضعیفی پیدا کردم و اعتماد بنفسم اومده پایین و جدیدا حس میکنم حالت تهاجمی هم به خصوصیاتم اضافه شده.نه میتونم شوهر کنم ( چون الان اگه بخوام ازدواج کنم فقط قصدم واسه فرار از شرایط خونه هس که میدونم کار درستی نیست و ازدواجم شاید موفق نباشه) و نه میتونم برم سرکار. تو خونه هم خسته شدم همش با آبجیم و مامانم سر ناسازگاری دارم. به نظر شما چکار کنم؟
ممنون میشم راهنماییم کنید ؟
پیشاپیش مرسی از لطفتون
← ازدواج و مسائل گوهران کشف نشده (۱۳۳ مطلب مشابه)
- ۱۲۸۸ بازدید توسط ۹۷۱ نفر
- چهارشنبه ۳ مرداد ۹۷ - ۱۸:۱۶