سلام
من با دختر خانومی در انجام پایان نامه تو دانشگاه همکاری میکنیم اوایل از خودش خانوادش میگفت و خیلی باهام راحت بود تو تلگرام زیاد صحبت میکردیم جوری که عاشقش شدم البته از چشاش فهمیدم اونم حسه بدی بهم نداره حداقل .
ولی بعد یه مدت اصلا تو تلگرام محل نمیذاشت یا دیر جواب میداد ولی رو در رو خیلی راحت بود و بارم از چشماش میخوندم که یه حسی بهم داره البته همیشه محترمانه صحبت میکنه منم چند بار بهش گفتم بهترین دوست می و خیلی برام با ارزشی ولی اون حرفی نمیزد .
تا اینکه دل و به دریا زدم بهش گفتم دوستت دارم و با توجه به شرایطم که باید برم سربازی ، یه یک سالی به قصد ازدواج میخوام در ارتباط باشیم و گفتم میتونی خانوادتم در جریان بذاری ولی گفت متاسفم دلیلم ازش خواستم گفت دلیلی نداره .
برم جلو بازم؟
البته از نظر مالی وضعشون خوبه ما متوسطیم و دختریه که خیلی مغروره و یه جورایی مستقل زندگی کرده و خیلی زیاد اهل مسافرت با دوستانش ( دختر ) . یه مریضیم داره که باید قرص بخوره و گرنه خون تو بدنش لخته میشه و استرس اصلا براش خوب نیست . دختر 27 سال من 26 سال . و اینکه یه بار گفتم نظرت درباره ی عشق و دوست داشتن چیه گفت مزخرف دلیلش و پرسیدم گفت باعث ضعف آدم میشه .
ممنون میشم راهنمایی کنید
← اصرار بر خواستگاری (۴۱ مطلب مشابه)
- ۳۴۵۴ بازدید توسط ۲۴۳۶ نفر
- شنبه ۳۰ بهمن ۹۵ - ۲۱:۲۵