سلام

مادرش هم بسیار دروغ میگه حتی جلوی من به بقیه. برای شوهرم خیلی توضیح دادم که چقدر برام‌ مهمه صداقت و توی اخرین مورد ازش دلیل خواستم که چرا دروغ گفته سر یک چیز بی ارزش و مسخره. و جوابش خیلی الکی بود و قانع نشدم . از آدمی که ادعای منطقی بودن میکنه بعید بود.

اخرش دیگه گفت نمیدونم شاید چون عادت کردم به همه دروغ بگم. یه جا داشتم میگفتم یادته اولین اولویت من واسه ازدواج صداقت و چشم پاکی بود‌. که صداقتتو داری ازم دریغ میکنی. گفت برو طلاق بگیر!! گفتم‌ واقعاااا ممنونم‌. چه راه حل خوبی. یه جای دیگه‌ خیلی سطحی گفت باشه تلاشمو میکنم که نگم.

من بهش گفتم ۱چیز بگم ناراحت نمیشی؟ گفتم دیگه‌ حرفاتو سخت باور میکنم. با ناراحتی گفت باشه . تو رو خدا اگه میدونین چه جوری میشه اصلاحش کرد بگین. گفتم‌ حداقل من‌ که باهات رفیقم بمن دروغ نگو. ولی عمرا گوشش به این حرفا بدهکار بشه.

شاید باورتون نشه چقدر عاشق همیم و خدا رو شکر با تمام سختی های این ۱/۵ سال میتونستیم‌ جدا بشیم ولی هنوز همو دوس داریم و بخاطرش جنگیدیم و شرایطمون خیلی بهتر شده .

اینم در نظر بگیرین که من بسیار برام صداقت شوهرم مهمه‌. اگه نباشه دیگه اعتمادی بهش ندارم . دروغ گفتنشم سر چیزای چرت زیاد دیدم. و چیزای متوسط. ولی با خودم فکر میکنم کسی که دروغ کوچیک زیاد بگه دروغای بزرگ براش کاری نداره‌.

الان مثلا گفته دیگه‌ گزارش زندگیمونو به مادرش نمیده و خیلی وقته نداده! ولی من اصلا باورم نمیشه! اگه دروغ نمیگفت دلم به حرفاش قرص بود و آرامشم‌ بیشتر میشد توی زندگی. واقعا بی رمق و بی انگیزه شدم. از مادرشم گله دارم که دقیقا چیزایی ازش میخواد که میدونه من روشون حساسم و شوهرم برای شاد کردن مادرش به اون‌ خواسته تن میده و از من پنهان میکنه و دروغ میگه بابتش‌.

آقایون شاید باورتون نشه یک مسئله کوچیک‌ از چشم شما شاید تمام دنیای زن و آرزوها و خوشی هاشو زیر سوال ببره.

خواهش میکنم خانما و آقایون راهکارایی که به ذهنتون میرسه رو بگید


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه)