دوستان سلام
من دختری بالای سی سال هستم خواستگاری دارم که قبل از مراسم رسمی ایشون رو تنها دیدم و بعد هم تنها مادرشون رو دیدم شهرهای ما حدود سه چهار ساعت فاصله داره بعداً رسمی با خانواده اومدن خونه ما.
از وقتی که رفتن مادرشون مخالف هست امّا این آقا برای ازدواج پافشاری میکنه البته خانواده من هم اطلاعی از مخالفت مادر ایشون ندارن و فکر می کنن ما با هم صحبت میکنیم تا همدیگر رو بشناسیم. سه ماهی می گذره امّا ایشون موفق نشدن مادر رو راضی کنن حتی خواهرها و برادرها هم به تبعیت از مادر مخالف هستند. خانواده من فکر می کنن ده روز دیگه ایشون برای مراسم عقد و بله برون با خانواده پیشقدم میشن.
حالا من تو شرایطی گیر کردم که خانواده م واقعیت رو نمیدونن آیا اصلاً موضوع رو بهشون بگم یا نه. ایشون گفتن نگو تا خانواده رو راضی کنم و مسئله دیگه علاقه ای هست که بین ما ایجاد شده.
دوستان کمک کنید تا بدونم چرا مخالف هستند چون همه شرایط منو می دونستند و منو دیده بودن من خانواده سالم و معمولی دارم که هیچ درخواستی هم روز خواستگاری از اون ها نکردن .
از همه نظر هم متناسب هستیم، به نظرتون من باید چه کار کنم بیشتر از این نمی تونم خانواده م رو در انتظار نگه دارم. ایشون باید چه کار کنه که خانواده ش راضی بشن، فقط میگن مخالفیم بدون هیچ دلیل قانع کننده ای.
← مخالفت خانواده با ازدواج (۳۷ مطلب مشابه)
- ۲۴۸۴ بازدید توسط ۱۵۹۵ نفر
- جمعه ۸ مهر ۰۱ - ۱۰:۰۷