بعد از موقف اعتقادات که اولین موقف بر صراط است ، مواقف بعدی بررسی تکالیفی است که بر دوش انسان بوده است .

اولین عملی که بررسی می شود نماز است .

روایات متعددی از امام صادق (ع) و امام باقر (ع) داریم که اولین عملی که در قیامت محاسبه می شود نماز است ، اگر نماز را قبول بکنند بقیه ی اعمال مورد تایید قرار می گیرد.

ما از این روایت متوجه می شویم که نماز در بین اعمال خصوصیتی دارد که قبول شدن آن مشروط به این است که انسان کارهای متعددی انجام بدهد که در این صورت زندگی انسان  خداپسند خواهد شد . یعنی نماز به اعمال دیگر ما جهت می دهد .

ما در نماز، قبول بودن و صحیح بودن داریم . صحیح بودن نماز مربوط به صورت ظاهری و پیکره ی نماز است یعنی قرائت رکوع سجود و ... درست باشد ولی قبولی نماز مربوط به روح و باطن نماز است که نماز روح داشته باشد تا بتواند به عالم ملکوت برود و خداپسند باشد و بتواند روح انسان را ارتقاء بدهد . چنین نمازی شرایطی دارد .

ممکن است که نمازی صحیح باشد، این نماز از انسان رفع تکلیف می کند اما این نمازی نیست که انسان را رشد بدهد و به معراج ببرد .

در جلد هشتاد و چهار کتاب بحارالانوار داریم که امام صادق (ع) فرمود : گاهی نصف یا ثلث یا ریع یا خمس آن قبول می شود و به اندازه ای که انسان حواسش در نماز باشد که در محضر چه کسی ایستاده است مورد قبول قرار می گیرد.

امام فرمود : اگر کسی بخواهد بداند که نمازش قبول شده است باید بیند که نمازش چقدر او را از گناه باز می دارد . یعنی به اندازه ای که نماز انسان را از آلودگی ها و فساد دور کند ، مورد قبول است .

پس اگر من نماز می خوانم ولی ظلم می کنم یا رعایت حلال و حرام را نمی کنم ،بدانم که نمازم مشکل دارد و این نماز خداپسندانه نیست .

به پیامبر گفتند :خانمی است که اهل نماز و روزه است ولی بددهان است و اطرافیان و همسایه ها از گزند زبان او درامان نیستند .پیامبر فرمود : خیری در نماز او نیست و او اهل عذاب است . یعنی این نماز ارزشی ندارد و او را بالا نمی برد . زیرا او باعث اذیت دیگران شده است .

در روایتی از امام باقر (ع ) داریم که اگر کسی مشروب بخورد چهل روز نمازش بالا نمی رود. یعنی این نماز مانع از گناه شراب خواری نشده است .

البته ما نباید بگوییم پس در این ایام فرد مشروب خوار نماز نخواند زیرا در این صورت فرد تارک الصلاة بحساب می آید . در ادامه امام می فرماید : کسی که نمازش را ترک بکند عذابش ( بیشتر است ) قابل مقایسه با همان فردی آلوده که نمازش را می خواند نیست .

مرحوم قمی در سفینة البحار از پیامبر نقل کرده است : اگر کسی لقمه ی حرامی بخورد تا چهل روز نمازش قبول نمی شود و تا چهل روز دعایش مستجاب نمی شود. اینها موانعی است که جلوی بالا رفتن نماز ما را می گیرد و اگر کسی می خواهد نمازش او را بالا ببرد باید کارهایی را رعایت بکند.

در روایت داریم : خدا نماز کسی که عاق ( عاق والدین یا عاق اولاد ) است قبول نمی شود مگر اینکه طرف او را ببخشد .

پیامبر فرمود : اگر کسی غیبت مسلمانی را بکند تا چهل روز نماز او قبول نمی شود مگر اینکه طرف (غیبت شونده) از او بگذرد.

پیامبر فرمود : اگر زن و شوهر نسبت به یکدیگر آزار داشته باشند ، خدا نماز آنها را قبول نیست مگر اینکه طرفی که به او ظلم شده است ببخشد.

نماز بگونه ای است که اگر بخواهد قبول باشد شخص باید مسائل مالی ،حقوق دیگران و حق خدا را رعایت بکند .

خیلی از واجبات دینی این طور نیست .اگر کسی بخواهد روزه بگیرد و اهل خمس و زکات نباشد ، در روزه ی او مشکلی ایجاد نمی شود و روزه اش قبول است . کسی که نماز مقبول خوانده است یعنی خیلی کارها را رعایت کرده است . کسی که نماز می خواند خدا و قیامت را قبول دارد، پس باید به او تذکر داد که اگر می خواهی نمازت بالا برود ،باید گناهان را کنار بگذاری .

ما باید نماز (مقبول) را حفظ بکنیم تا بعدا نماز هم ما را حفظ بکند. بخاطر همین است که می گویند اگر نماز قبول شد بقیه ی اعمال هم قبول می شود .

در قرآن به هیچ فرعی از اصول دین مثل نماز تاکید نشده است . خدا در قرآن 122 بار کلمه ی نماز را آورده است ولی بعضی از فروع دین یک مرتبه یا چهارده مرتبه در قرآن آمده است و هیچ کدام به اندازه ی نماز نیست .

ما دو کتاب حدیثی بنام وسائل الشیعه و مستدرک الوسائل داریم که تمام احادیث و روایت فقهی در آن جمع شده است که حدود شصت هزار روایت است که حدود بیست هزار روایت در مورد نماز است ،این اهمیت نماز را می رساند .

پیامبر فرمود : در قبرستان مَلکی است که هر روز صاحبان قبور را صدا می زند ، شما به چه چیز دنیا غبطه می خورید ؟ آنها می گویند: به اهل مساجد . زیرا کاری که آنها در مسجد انجام می دهند بسیار ارزشمند است .

حضرت عیسی ،مادرش حضرت مریم را در مکاشفه ای دید و پرسید که آیا دوست داری به دنیا برگردی ؟ حضرت گفت: بله .می خواهم به دنیا برگردم که شبهای سرد برای نماز بلند بشوم و در روزهای گرم روزه بگیرم ، این راه سخت است و توشه می خواهد .

در مورد اهمیت نماز زیاد شنیده اید ولی در مورد استفاده از نماز کمتر شنیده اید، یک کلاس پنج نوبته ی نماز. یک روز امام صادق (ع) در نماز آنقدر ایاک نعبدوا و ایاک نستعین را تکرار کردند تا افتادند.

از امام پرسیدند که چه اتفاقی افتاد. امام فرمود : آنقدر این را تکرار کردم که صدای گوینده ی سوره حمد ( یعنی خدا ) را شنیدم . یعنی در نماز یک گفتگوی دو طرفه است که انسان می گوید و از خدا می شنود  .

کلاس نماز، کلاسی است که هیچ نقصی ندارد و اگر اشکالی هم هست بخاطر ما شاگردان است که از این کلاس استفاده نمی کنیم . همه ی هنر برای یک انسان مومن این است که از این کلاس کمال استفاده را ببرد .

یکی از شاگردان آیت الله بهاءالدینی در خانه با خانواده اش مشاجره ای کرده بود و بعد پشت سر آقا نماز مغرب و عشا را می خواند ولی حواسش به آن مشاجره بود. آیت الله بهاء الدینی به ایشان گفت که این نماز نیست که ما می خوانیم، ما باید از آن بیشتر استفاده کنیم .

اگر کسی بخواهد در این کلاس رشد معرفتی بکند،باید کارهایی را رعایت بکند . اولا شاگرد باید سر وقت به کلاس بیاید و منظم باشد . اگر شاگرد دیر به کلاس برسد، استفاده ی کامل از آن کلاس را نمی برد . کسی که اول وقت ورود به کلاس نماز نداشته باشد یعنی نمازش را دیر بخواند مخصوصا اگر عذری نداشته باشد، نمی تواند از کلاس استفاده ی کامل را ببرد .

پس باید آداب نماز را رعایت بکند . اگر ما این آداب را رعایت بکنیم براحتی می توانیم در نماز حضور قلب داشته باشیم . مثلا هنگام وضو گرفتن انسان توجه داشته باشد که می خواهد ورود به محضری داشته باشد و نباید با کسی حرف بزند . در وضو مستحب است که انسان رو به قبله باشد.

امام خمینی در بعضی مواقع که  شیرآب رو به قبله نبود ، یک مشت آب برمی داشت و شیر را می بست و رو به قبله می ایستاد و وضو می گرفت .

مستحب است که انسان یک محلی برای نماز داشته باشد . حداقل یک جای خاص در اتاق سجاده بیندازد که وقتی وارد آن قسمت می شود بداند که می خواهد با خدا حرف بزند و بخاطر همین است که می گویند : فرد محتضر را به محلی که در آنجا نماز می خوانده است ببرید . خوب است که انسان موقع نماز خواندن معطر باشد و اذان و اقامه بگوید.

ما نمی توانیم به نماز آیت الله قاضی ( ایشان می گفتند که من نمی دانم در برزخ از نمازم به اندازه ی دنیا لذت می برم یا خیر) و آیت الله بهجت برسیم . در این دنیا کسانی هستند که لذتهای زیادی از با خدا بودن می برند که حتی افرادی این لذت را در بهشت برزخی نخواند داشت، آنها به نماز عشق می ورزیدند .

رسیدن به این حضور قلب توجه و مراقبت می خواهد ولی انسان می تواند این آداب ظاهری را رعایت کند . کسی که به نماز اهمیت نمی دهد نباید توقع داشته باشد که نماز او را بسازد و به بالا ببرد .

پس ورود به کلاس آدابی دارد .شاگردی که شلخته است نمی تواند از کلاس استفاده ببرد. دیگر اینکه اگر انسان بخواهد از کلاس نماز استفاده بکند باید حضور قلب داشته باشد و حواسش پرت نباشد . شاگردی که در کلاس بازیگوش باشد نمی تواند از درس استاد بهره ببرد. در کلاس نماز، انسان باید خواسش را جمع بکند و بداند که در محضر کیست ،اگر انسان می تواند به معانی نماز توجه بکند و اگر نمی تواند لااقل اهمیت بدهد که در حضور کیست .

دیگر اینکه شاگرد باید تکالیفی را قبل از کلاس انجام بدهد. اگر انسان بیرون کلاس تکالیفش را انجام نداده باشد نمی تواند بخوبی از کلاس استفاده بکند. از علامه طباطبایی سوال کردند که چکار کنیم که در نماز حواس مان جمع باشد؟

ایشان فرمودند: قبل از نماز مراقب زبان خودتان باشید . نماز با حضور قلب مزد است و به هر کسی نمی دهند و این هدیه را به کسی می دهند که زحمت کشیده باشد. سوز ،اشک ،حال در نماز، دعا و زیارت ،مزد است .

بقول حافظ : سوز دل ،اشک روان ،آه سحر، ناله ی شب ، همه را از نظر لطف شما می بینم . اینها را به کسانی می دهند که قبلا زحمتی کشیده باشد .

امام سجاد (ع) در دعای ابوحمزه به نکاتی اشاره کرده است که چطور می شود که انسان در نماز بی حال است . حضرت به ده مورد اشاره می کند .این مراقبت هایی پیش از نماز است و انسان باید آنرا مراعات کند .

امام می فرماید :خدایا هر وقت پیش خودم می گویم که آماده ی نماز هستم و در پیشگاه تو آمده ام بی حالی به من دست می دهد که حال مناجات از من گرفته می شود ، شاید من خیلی حق تو را رعایت نکرده ام و به تو اهمیت نداده ام و از این جهت من را کوچک کردی و برای من بی حالی آمده است. (مثلا ممکن است که فرد هر روز در سرما و تاریکی، صبح زود بلند بشود و به سرکار برود ولی روز جمعه نمازش قضا می شود.) خدایا شاید من به تو پشت کرده ام و رو به دشمن تو کرده ام ( انسان در هنگام گناه تحت ولایت شیطان است و رابطه اش با خدا قطع است ) و شاید تو من را این جوری دیده ای و این بی حالی ها بخاطر همین است.

داریم : کمترین عقوبت کسی که به من (خدا) پشت کرده است و عادت بر گناه کرده است، این است که لذت مناجات را از او می گیرم یعنی انسان بی اشتها می شود .

خدایا شاید من دروغ می گویم و تو من را دور کردی . خدایا شاید من شاکر نعمت های تو نبودم (یعنی هیچ وقت داده های تو را ندیدم و نداده ها را دیدم . من با زبان شاکر هستم ولی بصورت عملی شکر نمی کنم و نعمتها را در راه تو خرج نمی کنم .)

تاجری خیلی ثروتمند بود و برای زیارت به مشهد رفته بود . او می گفت که در چند روز اول در زیارت نه اشکی نه شوقی داشتم . او فکر کرد که برای زیارت طلبیده نشده است بنابراین تصمیم گرفت که بلیط بگیرد و برگردد .

قبل از بازگشت او پیر مردی را دید که به سختی چرخ دستی را می برد ، به او کمک کرد و پیرمرد گفت که من دختر دم بخت دارم و مجبورم که خیلی کار کنم . تاجر به دنبال او براه افتاد و به داخل منزلش رفت و دید که وضع و اوضاع او خوب نیست .

تاجر یک چک مبلغ بالا به پیرمرد داد. وقتی تاجر از آن خانه بیرون آمد ، پیرمرد به او گفت که انشاءالله امام رضا (ع) جواب تو را بدهد زیرا من چیزی ندارم که به تو بدهم . تاجر وقتی برای خداحافظی با امام رضا (ع) به حرم رفت ، اشک در او بجوشش افتاد و اشکش سرازیر شد .


" مباحث یاد مرگ - حجت الاسلام عالی - برنامه سمت خدا - http://samtekhoda.tv3.ir "


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مباحث یاد مرگ (۷۹ مطلب مشابه)