از مسلمات اعتقادی ما این است که الان بهشت و جهنم برزخ و قیامت وجود دارد ولی ما شرایط درک آنرا نداریم .
اگر کسی در دنیا برود برزخ را درک می کند و وقتی نفخ صور دمیده شود، بهشت و جهنم قیامتی درک می شود.
بهشت و جهنم در کجاست ؟ جای بهشت و جهنم در عالم ظاهر و ملک دنیا نیست بلکه جای بهشت و جهنم در ملکوت این عالم دنیا است. 
یعنی پشت پرده ی و باطن این دنیاست . وقتی شما خواب می بینید در عالم ظاهر هیچ اتفاقی نیفتاده است بلکه در عالم باطن خودتان اتفاقاتی افتاده است.
پس ما برای دیدن بهشت و جهنم ملکوتی، ابزار می خواهیم .بزرگترین مشاهده ی ملکوت عالم تا الان و تا قیامت ، مشاهده ی معراج پیامبر اکرم است.
پیامبر ملکوت عالم را مشاهده کرد است که برای احدی رخ نداده است. حضرت ابراهیم ملکوت را دید ولی پیامبر به فوق ملکوت رفت . پس معراج مشاهده از غیب عالم است .
بخشی از مشاهده ای غیب ، مشاهده ی بهشت و جهنم و بخشی مشاهده ی ملائک و بخشی مشاهده ی پیامبران بود.
در سوره اسرا و نجم، بطور تصریح به معراج پیامبر اشاره شده است .امام صادق (ع) می فرماید: اگر کسی سه چیز را انکار کند از شیعیان ما نیست ،معراج ،سوال و جواب در قبر و شفاعت.
امام صادق(ع) می فرماید: برای پیامبر صد و بیست مرتبه معراج اتفاق افتاده است که یکی از معراج های پیامبر استثنائی است و در قرآن به این معراج اشاره شده است .

خصوصیات معراج ایشان این بود که علاوه بر اینکه روح پیامبر به معراج رفت بود جسم پیامبر هم همراه پیامبر بود. معراج های دیگر پیامبر روحی بوده است یعنی جسم پیامبر در همین عالم بوده است و روح پیامبر به بالا می رفته است، مثل خواب .
ما با بدن مثالی مان خواب می بینیم . این معراج پیامبر در سال سوم نبوت اتفاق افتاده است . این سیر و سفر پیامبر ( معراج ) سه تا سفر بوده است : سفر زمینی ( پیامبر از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی رفتند و در مسجد الاقصی نماز خواندند )، از مسجدالاقصی تا ملکوت (سیر دوم از عالم دنیا خارج می شود . پیامبر تا مرز عالم ملکوت رفتند که جبرئیل با او همسفر بود ) و فوق ملکوت. ( در این سفر احدی با پیامبر نبود و پیامبر با خدا تنها بود. حتی پیامبران هم تا قسمت دوم سفر را رفته اند . بخش سوم سفر پیامبر، عالم امکان بود و هیچ مخلوقی از آنجا بالاتر نرفته بود. این از افتخارات ماست. امام سجاد (ع) می فرماید : من فرزند کسی هستم که آنقدر بالا رفت که از عالم ملکوت هم گذشت و خیلی به خدای خودش نزدیک شد. این سفر سوم فقط برای پیامبر اتفاق افتاده است .وقتی پیامبر با جبرئیل به مرز عالم ملکوت رسیدند، جبرئیل گفت که پیامبر قبلی از اینجا جلوتر نمی رفتند ولی تو از اینجا رد می شوی ولی من نمی توانم با تو بیایم .)

این سفر معراج پیامبر غیر عادی است ولی چیزهای غیر عادی مثل معجزات اتفاق می افتد. پس انسان می تواند مسیری بالاتر از فرشته ها را طی کند. تنها عامل سیر برای پیامبر بندگی پیامبر بود.
خالصانه بندگی کردن و تسلیم بودن پیامبر در برابر خدا باعث این سفر عجیب شد. در سوره اسرا داریم : منزه است خدایی که عبدش را به مسجدالاقصی برد. این سیر با قدم عبودیت بوده است و این درس بزرگی برای ما است .
این معراج در توان پیامبر است ولی در مرتبه پایین تر، این معراج برای انسانها امکان پذیر است. قرآن می فرماید : آیا به ملکوت آسمانها و زمین نمی نگرند؟ این معراج فقط با قدم بندگی امکان پذیر است .

روایت داریم : کسی که متواضع است، خدا او را بالا می برد ولی فرد متکبر به بالا نمی رود زیرا سنگین است و سقوط می کند. علامه طباطبایی را در مسجد سهله به عالم ملکوت بردند (البته این سفر روحی بوده است) تا جایی که جسم خودش را می دید و حقیقت ص را به او نشان دادند . ص نهری در بهشت است .
آیت الله طباطبایی می فرمودند که در تعقیبات نماز صبح دیدم که برادرم با حضرت ادریس آمدند یعنی ایشان هم بهشت و هم بهشتی ها را می دید .حضرت ادریس معارفی را به من گفتند. آیت الله طباطبایی می فرمودند که استادم مرحوم قاضی فرموده بودند که اگر در سحر چیزهایی را دیدید به آن توجه نکنید.
روزی من در سحر مشغول نماز بودم که حوریه بهشتی آمد و به من قدحی تعارف کرد ولی من توجهی نکردم . علامه طباطبایی فرد مهربان و با تقوایی بود و نسبت به اهل بیت محب بود، اهل عمل و فوق العاده متواضع بود.
مرحوم میرزا آقای تهرانی مرگ اختیاری داشت. ایشان به اختیار خودشان روح را خارج می کردند و بر می گرداند. ایشان فوق العاده مراقب بود که به هیچ کس یا چیزی ظلم نکند. ایشان شبی دیر به منزل رسیدند و تا صبح پشت در ایستادند ولی در نزدند که اهالی خانه را بیدار کنند. این افراد بندگی خدا را کردند و به مقاماتی رسیدند .

پیامبر در این معراج چیزهایی دیدند. خدا می فرماید :ما او را بالا بردیم تا آیات الهی و اسرار را به او نشان بدهیم . در سوره نجم داریم:  آیات بزرگ خدا را به پیامبر نشان دادیم.

در روایت داریم که این معراج یک سوم شب (سه ساعت) طول کشیده است .در سفر زمینی پیامبر توسط جبرئیل با مرکب بهشتی به مسجدالاقصی رفتند. از مسجدالاقصی با مرکب دیگری رفت و از ملکوت به فوق ملکوت با امداد الهی پیش می رفت.
ما بسیاری از جزئیات معراج را خبر نداریم. یکی از مشاهدات پیامبر در آسمانها، دیدن انبیاء بود . پیامبر در آسمان اول حضرت آدم ،در آسمان دوم حضرت عیسی ،در آسمان ششم حضرت موسی و آسمان هفتم حضرت ابراهیم را دید.
وقتی پیامبر به هر کدام از پیامبران می رسید آنها اظهار ارادت می کردند و خوش آمد می گفتند. معصومین در برزخ نیستند و جایگاه بهشتی آنها بالاتر از برزخ است . برزخ در احاطه ی آنها است .یکی از هدیه هایی که به پیامبر داده شده نماز است .
پیامبر در معراج کیفیت نماز را گرفتند یعنی نماز خواندن و وضو گرفتن را در معراج یاد گرفتند، و پیامبر خیلی از اسرار نماز را دریافت کردند.
روایت نماز معراج پیامبر در علل الشرایع شیخ صدوق آورده شده است .کتاب اسرار الصلاة مرحوم ملکی تبریزی هم از همین نماز معراج پیامبر گرفته شده است .
روایت داریم که خدا فرمود: یا احمد، همانطور که من بر پیامبر و امت های گذشته پنجاه بار نماز را واجب کردم ،به تو و امت تو پنجاه بار نماز را واجب می کنم. حضرت موسی به پیامبر گفت که امت تو ضعیف است ،پس از خدا بخواه که در نماز تو تخفیف دهد .
پیامبر از خدا این را خواست و خدا پنجاه نماز را به اندازه ی پنج نماز تخفیف داد. منت خدا بر پیامبر، کم شدن بعضی فریضه هاست .انسان باید خیلی تنبل باشد که این پنج نوبت نماز را نخواند یا آنرا سبک بشمارد.
یکی دیگر از مشاهدات پیامبر انواع ملائک بود. پیامبر یکی از فرشتگان را دید که دارای تعداد زیادی انگشت است و در حال محاسبه است. پیامبر از جبرئیل سوال کرد که این کیست ؟جبرئیل گفت :این ملک، حساب تمام قطرات بارانی که ریخته می شود را دارد .پس یک قطره ی باران بی حساب نیست.
پیامبر با آن ملک صحبت کرد و سوال کرد که شما حساب تمام قطرات باران را دارید ؟ ملک گفت که من حساب تمام قطرات بارانی که در روی دریاها یا صحراها ریخته می شود را هم دارم . ولی حساب یک چیز از دست من در رفته است و آن حساب کسی است که بر تو صلوات بفرستد.
پیامبر دید که یکی از ملائک حالت عبوس دارد و خیلی با ابهت بود. پیامبر پرسید که او کیست که انسان از او می ترسد ؟ جبرئیل گفت :او مالک، نگهبان جهنم است. از وقتی خدا او را خلق کرده است و مالک جهنم کرده است اصلا یک لبخند هم نزده است .
پیامبر به مالک نزدیک شد و او بشارت بهشت را به پیامبر داد. اسم نگهبان جهنم مالک و اسم نگهبان بهشت رضوان است .بهشت مظهر رضایت خداست و بخاطر همین اسم نگهبان بهشت رضوان است . جهنم جای افراد متکبر هستند و در آنجا خدا به آنها می فهماند که مالک کیست و بخاطر همین اسم نگهبان جهنم مالک است. پیامبر مشاهدات دیگری هم داشتند.



برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)