حقیقت شفاعت از ارتباط در دنیا شروع می شود ، ارتباط با بعضی از انسانها که اتحاد روحی و سنخیت ایجاد می کند. اگر شما نسبت به بعضی از انسانها در دلت محبت داشته باشی و دلبستگی در دل شما ایجاد بشود و موحب تبعیت و پیروی از او بشود و شما او را رهبر خودت قرار بدهی ، تجسم این ارتباط در قیامت بصورت شفاعت است .
انسانهای نورانی در این دنیا همدیگر را جذب می کنند و در قیامت این افراد بصورت شفاعت جذب می شوند و اولیاء آنها را به سمت بهشت می روند.
اهل جهنم در دنیا همدیگر را جذب می کنند و در دایره ی محبت آنها قرار می گیرند و در آخرت هم با هم جمع می شوند و به سمت جهنم خواهند رفت .
ما روایات زیادی داریم که ائمه حق و باطل پیروان شان را به سمت بهشت و جهنم می کشانند. در جلد هشت بحارالانوار از امام صادق (ع) داریم : در محشر از طرف خداوند ندا دهنده ای صدا می زند : آیا این عدالت پروردگارتان نیست که هر کسی که در دنیا پیرو او بودید با او محشور بشوید .
همانطور که در آخرت اعمال ما تجسم پیدا می کند ارتباطات ما هم در آخرت تجسم پیدا می کند .
بیابان نشینی از پیامبر سوال کرد که قیامت چه زمانی است ؟ پیامبر به نماز ایستاد و بعد از نماز پیامبر فرمود : چه چیزی برای قیامت آماده کرده ای ؟ بیابانگرد گفت : من خیلی اهل اعمال مستحبی نیستم ولی خدا و رسول را دوست دارم . پیامبر فرمود : هر کسی با محبوبش همراه است . اگر دل شما را رسول خدا و اولیاء خدا پر کرده است با آنها خواهید بود . اگر پیوند شما با آلودگی ها و سران کفر است با آنها همنشین خواهید شد.
ما عنوانی بنام الحاق و پیوند داریم اما ماهیت و حقیقت آن همان شفاعت است . در قرآن داریم که در آخرت بعضی به بعضی ملحق می شوند. در آیه 21 سوره ی طور داریم : کسانی که مومن هستند و در بهشت درجات بالایی دارند و ایمان خالص دارند ، اگر فرزندان آنها در ایمان از آنها تبیعیت کردند، (پدران این امت مثل ائمه و اولیاء ) ما این فرزندان را به پدران ملحق می کنیم . ( بدون اینکه خوبی از اعمال پدران کم بشود) .
حالا این سوال پیش می آید که آیا این ظلم نیست که فرزندان بدون اینکه کار خوبی انجام بدهد به پدران ملحق می شوند ؟ این نشان می دهد که در این شفاعت اتفاقی رخ می دهد یعنی صلاحیتی در کسانی که پایین تر هستند پیش می آید که به پدران ملحق می شوند .
وقتی انسان معصیتی انجام می دهد اثر سوء و منفی در روح انسان بجا می گذارد که اگر گناهان زیاد بشود چهره ی باطن عوض می شود .
امام باقر (ع) می فرماید : انسانی که بدنیا می آید روحش سفید است ، اگر یک گناهی مرتکب شد نقطه سیاهی روی روح او ثبت می شود. اگر فرد توبه کرد آن نقطه پاک می شود ولی اگر توبه نکرد این نقاط سیاه در روح فرد گسترش پیدا می کند و به قول قرآن بر دل آنها مهر می خورد .
خداوند از سر لطف و رحمت ،وسیله هایی برای شستشو گذاشته است که این سیاهی ها پاک بشود. بعضی از این اعمال در این دنیا وجود دارد مثل توبه که با آن می توان نقاط سیاه را پاک کرد یا شهادت در راه خدا که آثار گناه را پاک می کند یا اعمال خوب و واجبات که کارهای بد را می شوید یا دوری از گناهان کبیره باعث پاک شدن گناهان می شود.
اینها آسبابی است که گناهان را پاک می کند. بعضی از اسباب در آخرت باعث پاک شدن گناهان می شود مثل شفاعت. الحاق به پدران و خوبی باعث می شود که آلودگی های انسان پاک بشود. در واقع شفاعت یکی از اسباب تطهیر است .
در قرآن می فرماید که اگر شما در دایره ی جاذبه ی خوبان قرار بگیرید یعنی کسانی که مومن هستند ما شما را به پدران تان ملحق می کنیم بدون اینکه اعمالی از آنها را به شما بدهیم . یعنی تغییری در شما رخ می دهد و شما پاک می شوید.
در زیارت جامعه کبیره ( متن امام شناسی است ) داریم : ولایت شما اهل بیت مایه ی پاک شدن ماست . مرحوم مجتهدی که مقاماتی داشتند می فرمودند : ما به هر جا رسیدیم با اشک و توسل به سیدالشهدا رسیدیم . این اشک انسان را تطهیر می کند.
شاید حوض کوثر برای همین پاک کردن گناهان باشد. کسانی که تحت شفاعت از جهنم خارج می شوند باید پاک وارد بهشت بشوند و شاید در حوزه کوثر تطهیر بشوند.
آیه 21 سوره طور که بحث الحاق است ،ماهیتش شفاعت است . محبت به اهل بیت انسان را در آخرت پاک می کند. در مورد الحاق روایت داریم اگر شما اعمال خوب انجام بدهید( خوش اخلاق باشید) همنشین ما در بهشت خواهید بود. البته همنشینی درجاتی دارد.
هم سلمان و هم یک فرد معمولی همنشین پیامبر می شوند. استاد کمپانی ،استاد علامه طباطبایی می فرمود : من خواب پدرم را دیدم که جای خوبی در برزخ داشت و از ایشان پرسیدم که جای شما بهتر است یا میرزای شیرازی ؟ ایشان گفت :ما کجا و میرزای شیرازی کجا .من پرسیدم شیخ انصاری چطور ؟ ایشان گفت: او که جایش فوق العاده است . پرسیدم آیا شما اباعبدالله را می بینید ؟ ایشان گفت که هر چند گاهی ایشان را می بینیم و مست می شویم . هر چه میزان پیروی و شباهت فرد با اهل بیت بیشتر باشد از شفاعت بیشتری در آخرت برخوردار خواهد بود .
در جلد هشت بحارالانوار داریم که فردی به پیامبر گفت: من خیلی به شما علاقه دارد و نمی توانم دوری شما را تحمل کنم و ترس من از روز قیامت است که چطور دوری شما را تحمل کنم .
آیه نازل شد :هر کسی که از خدا و رسول تبعیت بکند در آخرت همراهی با پیامبران و شاهدین و صالحین دارد .این بشارت بزرگی است . ما از جهت عمل نقص داریم ولی چون اعتقاد ما را در دایره ی آنها قرار می دهد، با آنها همنشین هستیم .
روایتی داریم که فردی از خراسان تا مدینه پیاده رفته بود تا امام باقر (ع) را ببیند. در راه پایش تاول زده بود و خون راه افتاده بود .او پایش را به امام نشان داده و گفت که چیزی جز محبت شما مرا به اینجا نکشیده است.
امام فرمود : دین چیزی جز این محبت نیست .اگر کسی ما را دوست داشته باشد خدا او را با ما محشور می کند . پس انسان با محبوبش محشور می شود.
ما در مورد شفاعت باید از چه چیزی بترسیم؟
ما باید از این بترسیم که مبادا شفاعت شامل حال ما نشود. درست است که ائمه فرموده اند که ما شفیعان شما هستیم ولی ما هم باید در دایره ولایت آنها بمانیم . امام صادق (ع )می فرماید : وای به حال کسانی که شفیعانش از او روی برگردانند. زیرا ما کاری کرده ایم که با آنها سنخیتی نداریم و آنها ما را نمی شناسند.
شمر در لشکر امیرالمومنین بود و در جنگ صفین مجروح شد ولی او در کربلا قاتل امام حسین (ع) شد . زبیر از یاران امام علی (ع) بود ولی بعد از به حکومت رسیدن امام با او جنگید. پس حب و معرفت باید با عمل همراه باشد . آلودگی ها و گناهان تحت ولایت ابلیس است . آلودگی ها و گناهان ممکن است که انسان را از ولایت خدا به ولایت شیطان ببرد .
شفاعت فقط مخصوص قیامت نیست و در برزخ هم هست . هیچ دنیایی نیست که ائمه دست شان در آنجا بسته باشد و نتوانند دستگیری کنند. ما داریم که هنگام وفات ائمه و حضرت امیر می آید و در هنگام شب اول قبر ائمه به ما کمک می کنند.
پیامبر فرمود که محبت من و اهل بیت من، هفت جا به شما کمک می دهد :هنگام مرگ در برزخ و در میزان و ... در زیارت جامعه ی کبیره داریم که ائمه رحمت متصل خداوند هستند و قطع نمی شوند. زیرا خدا هم رحمتش قطع نمی شود .
آیت الله سید جمال گلپایگانی می گفتند که در نجف زیر نظر استاد کربلایی بودم و یافتم که من عالم را فیض می دهم و قدرت همه در دست من است . من می دانستم که این اشتباه است ولی من این را یافتم . نزد استادم رفتم و ایشان گفتند که نزد امیرالمومنین برو.
من امیرالمومنین را واسطه قرار دادم ولی نتیجه نگرفتم و بعد موسی بن جعفر (ع) را شفیع قرار دادم و به کاظمین رفتم و آنقدر گریه کردم که این حال را از من بگیرد.
هنوز از گریه سر برنداشته بود که لاحول ولاقوة الابالله را فهمیدم . من عکس خدا را در آینه دیدم و فکر کردم که خودم هستم . بعد تا چند روز این حال توحیدی را یافتم و بعد سر قبر امیرالمومنین رفتم و چیزی یافتم که خیلی بالاتر از آن بود که من می خواستم ، بعد فهمیدم شفاعتی که موسی بن جعفر (ع) در دنیا از من کرد، سرآغاز شفاعتی بود که امیرالمومنین می خواست از من بکند. پس در همه جا دست اهل بیت باز است .
امام صادق (ع) می فرماید : من برای شما در برزخ می ترسم ، اگر در قیامت کار بدست ما افتاد، ما می دانیم چکار بکنیم .
در مورد این روایت باید گفت که روایت اهل بیت را باید با هم دید. طبق دلایلی که ما گفتیم دست اهل بیت در همه جا باز است .
این روایت را باید این طور معنا کرد که شفاعت اصلی ما در قیامت است زیرا آنجا هولناک تر است . ائمه در دنیا و برزخ هم دست ما را می گیرند ولی ما متوجه آن نیستیم .
علامه طباطبایی در جلد یک المیزان می فرماید که در برزخ و دنیا به شفاعت ، تصرف می گویند . پس شفاعت اهل بیت در همه جا هست ولی شفاعت اصلی اهل بیت برای قیامت است .
" مباحث یاد مرگ - حجت الاسلام عالی - برنامه سمت خدا - http://samtekhoda.tv3.ir "
← مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه) ← مباحث یاد مرگ (۷۹ مطلب مشابه)
- ۹۹۸ بازدید توسط ۷۸۸ نفر
- يكشنبه ۲۵ مرداد ۹۴ - ۰۹:۵۹