مسئله ی قبر و ورود به قبر برای هر کسی ترسناک است . بعد از قبض روح و توفی
شخص که شخص میت شد ، اولین عالم آخرتی قبر است . پیامبر فرمود : اگر کسی
از این منزل بتواند خلاص بشود و نجات پیدا کند مراحل بعدی راحتتر است .
اما اگر نتوانست از این منزل خلاص بشود معلوم نیست که مراحل بعدی راحتتر
باشد .
اگر در دنیا پرونده اش به نوعی بوده که آمادگی هایی کسب کرده و در
این منزل او راحت است و مشکلی برایش پیش نیامده دلیلی ندارد که در مراحل
بعدی مشکل خاصی برایش پیش بیاید.
در عالم قبر این منزل به منزل باید طی
بشود و زمانش در مورد افراد مختلف فرق می کند . بعضی ها هستند که در دنیا
بقدری برای خودشان آمادگی کسب کرده اند و بقدری تعلقات شان را رها کرده
اند که این افراد منازل را به سرعت طی می کنند. به تعبیری این منازل را در
دنیا طی کرده اند .
پیامبر فرمودند : قبل از اینکه شما را ببرند خودتان
بروید. ائمه و اولیاء الهی که در مراحلی را از کمال روح طی کرده اند (
عالم قبر طی کمالات روح است ) بعد از مرگ در کلاسی هستند که تا آنجا رفته
بودند . این افراد کلاس های ابتدایی را گذرانده اند . پس گذراندن راهها
متفاوت است . یکی اینها را در دنیا رد کرده است یا یک کسی دیرتر اینها را
رد می کند .
این منزل که اولین منزل آخرت است مرحله ی سختی است . در تشییع
جنازه ای امام کاظم (ع) حضور داشتند . وقتی شخص را در قبر گذاشتند امام
در کنار قبر نشست و فرمود : دنیایی که آخرش با یک کفن ساده ، یک قبر کوچک و
دست خالی ختم می شود شایسته است که انسان از اول به آن دل نبندد . آخرتی
که اولش از اینجا شروع می شود را باید جدی گرفت .
امام سجاد (ع) در دعای
ابوحمزه اشک می ریزد و می گوید که من گریه برای مرگ خودم ، برای تاریکی
قبر و تنگی قبر گریه می کنم . ترسی که این اولیاء الهی با آن پاکی و صفا
داشتند یک ترس مقدسی بود که همه باید آن ترس را داشته باشند .
این ترس از
روی معرفت و ایمان است . از روی این است که آنها متوجه هستند که دارند کجا
می روند . با اینکه اینها تمام اعمال شان کار صالح و خیر بود اما تکیه به
اعمال نداشتند و تکیه شان به خداوند بود .
آنها خجل بودند از اینکه
اعمالشان را اسم ببرند .
چگونه سر زخجالت بر آورم بر دوست/که خدمتی بسزا بر
نیامد از دستم .
بعضی مواقع ما با دو تا عمل کوچک از خدا طلبکار می شویم و
گله می کنیم و چراهای زیادی داریم . در حالیکه بیشتر مشکل آنها هم تقصیر
خودمان است. گاهی آنها مشکل اجتماعی است ولی ما آنرا به خدا نسبت می دهیم .
مرحوم مجلسی در جلد شش بحار این روایت را آورده است . حضرت علی (ع) با
گریه بر پیامبر وارد شدند و فرمود که مادرم از دنیا رفت . پیامبر گفت که
او مثل مادر من بود و گاهی اگر بچه هایش گرسنه می ماندند من را سیر می
کرد. پیامبر گاهی او را مادر صدا می زد . پیامبر به او لباسی دارد که آنرا
کفن بکنند و در تشییع پیامبر پای برهنه و آهسته آهسته تشییع می کردند .
پیامبر نماز این بانو را خواند و هفتاد مرتبه تکبیر گفت . وقتی می خواستند
او را در قبر بگذارند پیامبر ابتدا خودش در قبر خوابید و بعد او را در قبر
گذاشتند و پیامبر تلقین را فرمودند . وقتی مردم داشتند پراکنده می شدند
پیامبر فرمود : اَبنُک اَبنُک نه جعفر و نه عقیل ، علی بن ابیطالب .
علت
این کارها را از پیامبر پرسیدند . پیامبر فرمودند که یک روزی من از احوال
آخرت می گفتم و از قیامت می گفتم که همه عریان محشور می شوند . یک دفعه
فاطمه لرزید و گفت : وای از خجلت آن روز . من لباس خودم را تن او کردم تا
روز قیامت پوشیده محشور بشود . اینکه من آهسته آهسته تشییع می کردم بخاطر
ازدحام فرشته ها بود که آهسته آهسته تشییع می کردند و اینکه هفتاد مرتبه در
نماز تکبیر گفتم بخاطر این بود که هفتاد صف از ملائکه بسته شده بود .
اینکه در قبر خوابیدم بخاطر این بود که روزی برای او از عالم قبر می گفتم ،
دیدم فاطمه ترسید و گفت : وای از ضعیفی من این فشار را چطوری تحمل بکنم ؟
گفتم : مادرم من در قبر تو می خوابم و از خدا می خواهم که این قبر بر تو
فشاری نیاورد و اینکه آن فریاد را زدم به این جهت بود که دو تا ملک برای
سوال پیش او آمدند .
روایت داریم که به محض ورود به عالم قبر دو ملک می
آیند . بعد از اینکه انسان مُرد روح جدا می شود و روح به بدن برزخی تعلق
می گیرد .
در لحظات اول و بخصوص در شب اول قبر هنوز خودش را نیافته و با
عالم برزخ اُنس نگرفته و هنوز درست متوجه این نظام نشده است . سالها در
این بدن و در این دنیا بوده است و در تحیر است .
بخاطر همین می گویند که
سه تا تلقین به مرده بکنید زیرا متحیر است . و خودش را هنوز بدنی می بیند
که در قبر خاکی می برند . فشار قبر و سوال قبر برای این قبر دو متر در یک
متر نیست . عالم قبر اسم دیگر برزخ است منتها شخص در اوایل هنوز متحیر است
.
پیامبر فرمود که وقتی دو ملک از او سوال کردند که پروردگار و پیامبرت
کیست ؟ ا گفت : خدا و محمد . وقتی سوال کردند که ولی و امام تو کیست ؟ این
خانم خجالت کشید که بگوید : فرزندم . دسته گلی مثل علی در این دامن
پرورانده شده است ولی خجالت می کشد که بگوید من کاری کرده ام . من به او
گفتم که بگو : فرزندم علی بن ابیطالب نه جعفر نه عقیل . وقتی او این را
گفت ، خدا برای او رحمتی فرستاد که او با چشم روشنی در آن عالم زندگی می
کند.
اولیاء همه می ترسیدند . حضرت زهرا در وصیتش به امیرالمومنین می فرمود
: بعد از اینکه من را در قبر گذاشتی نرو ، بنشین و قرآن بخوان . میت
احتیاج به خواندن قرآن دارد .
در آداب دفن داریم که وقتی شخص متوفا را دفن
کردند و مردم داشتند پراکنده می شدند چند نفر از نزدیکان متوفا در آنجا
بمانند . این توصیه ی اکید است . مدتی بمانند و تلقین بخوانند .
امام صادق
(ع) فرمود : یکی از نزدیکان میت دستش را روی خاک بگذارد و با صدای بلند
تلقین بخوانند . وقتی این تلقین را گفتند ، آن دو ملک به همدیگر می گویند
که برویم حجت را به او تلقین کردند .
آمده که بعد از دفن بر سر قبر
بنشینند و قرآن بخصوص سوره ی یاسین ، ملک ، حمد و یازده مرتبه قل هوالله ،
حمد و هفت مرتبه انا انزلنا را بخوانند ، دعا بکنند و برای میت طلب رحمت
بکنند .
در روایت داریم که اگر چهل نفر کنار قبر و جنازه بیایند و طلب
مغفرت برای میت بکنند خداوند می گوید که من شهادت شما را پذیرفتم و او را
می بخشم .
" مباحث یاد مرگ - حجت الاسلام عالی - برنامه سمت خدا - http://samtekhoda.tv3.ir "
← مباحث یاد مرگ (۷۹ مطلب مشابه)
- ۱۸۸۴ بازدید توسط ۱۳۸۷ نفر
- سه شنبه ۹ تیر ۹۴ - ۱۱:۵۱