سلام به همه دوستان!
پیرو
پست 10024 که خانمی پرسیده بود علت حجاب موها رو درک نمیکنم تصمیم گرفتم
این پست رو بنویسم تحت عنوان تعبد. اگه این بحث برای دوستان خوب و دقیق جا
بیفته خیلی از مسائل و مشکلات و سوالاتی که برامون بوجود میاد حل میشه.
البته خب بحث طولانیه که از دوستان تقاضا دارم حوصله کنن و کلش رو مطالعه
کنند.
احتمالاً برای دوستان تا حالا امثال این سوالات زیاد پیش
اومده: چرا نماز باید بخونیم؟ چرا باید روزه بگیریم؟ چرا تو نماز خانم ها
باید عقب تر از آقایون باشن؟ چرا حجاب بر خانم ها واجبه اما بر آقایون نه؟
چرا ارث زن نصف مرده؟ چرا مرد میتونه چند تا زن داشته باشه اما زن نمیتونه
چند تا شوهر داشته باشه و ... جواب همه این سوالات در کلید واژه «تعبد» نهفته هست.
اما حالا این تعبد چیه؟
در مورد تعبد از زوایای مختلف میشه به قضیه نگاه بکنیم:
از یه زاویه اینکه وقتی ثابت شد خدا خالق جهان و مالک کل جهان و قادر مطلق هست از طرف دیگه ثابت شده علم مطلق و حکیم مطلق هست و از طرف دیگه ثابت شد که هیچ کار خدا بی حکمت نیست که این مسائل رو باید در اصول اعتقادی حل بکنیم با استدلال و دلیل
اون وقت میفهمیم احکام و دستورات خدا هم بی حکمت نیست و اگر به چیزی ما رو امر کرده یا از چیزی ما رو نهی کرده قطعا حکمت و مصلحتی درش بوده ولو اینکه ما اون حکمت و مصلحت رو ندونیم.
از طرف دیگه خودمون هم وقتی به عقل خودمون رجوع میکنیم میفهمیم که برخی مسائل رو نمیدونیم. یعنی خود عقل میفهمه که برخی مسائل رو نمیفهمه.
بذارید چند تا مثال برا شما بزنم:
مثلا الان یکی از مسائل بسیار چالشی در دنیای غرب از حدود نیم قرن پیش به این طرف بحث سقط جنین هست؛ که بالاخره سقط جنین کار خوبی هست یا نه؟ و اینکه مردم حق داشته باشن سقط جنین بکنن یا نه؟
عرض کردم از حدود نیم قرن پیش به این طرف این بحث واقعا چالش در غرب ایجاد کرده و تا بحال کلی بحث در این زمینه صورت گرفته.
شما اگه معادل انگلیسی سقط جنین رو تو گوگل سرج بکنید به مطالب بسیار زیادی در این زمینه دسترسی پیدا میکنید.
یه عده میگن سقط جنین درسته یه عده میگن درست نیست. هر دو دسته هم دلایلی برا خودشون دارن. کنگره آمریکا یه فصل نامه داره که یکی از شماره های این فصل نامه به بحث سقط جنین اختصاص داشته؛ شما این فصل نامه رو که از وسط باز بکنید می بینید 1صفحه وسطی مثلا تو صفحه این طرفی یه پزشک با دلایل پزشکی از سقط جنین دفاع کرده تو صفحه اون طرفی یه پزشک دیگه با دلایل پزشکی گفته سقط جنین نباید باشه.
1صفحه بعدی این طرفی یه حقوق دان با دلایل حقوقی از سقط جنین دفاع کرده صفحه اون طرفی یه حقوق دارن با دلایل حقوقی گفته سقط جنین غیر قانونیه.
1 صفحه بعدی مثلا یه فیلسوف علم اخلاق
1 صفحه بعدی ....
الی آخر.
خب می بینیم پزشک موافق داریم پزشک مخالف داریم حقوق دان موافق داریم حقوق دان مخالف داریم روان شناس موافق داریم روا شناس مخالف داریم هر دو دسته هم برا خودشون دلایلی دارن.
خب بالاخره سقط جنین خوبه یا نه؟ بالاخره سقط جنین حق پدر و مادر هست یا نه؟ اگه یه مقدار به مسائل اطرافمون دقت بکنیم می بینیم خیلی مسائل هست که اختلافیه یه عده یه
چیزی رو خوب میدونن یه عده بد.
باز یه نکته ی دیگه جالب توجه دوستان:
ما علمی داریم تحت عنوان فلسفه اخلاق یکی از مباحثی که تو این علم بحث میشه اینه که ملاک فعل درست و اخلاقی چیه؟ به عبارت دیگه چه کاری درست و اخلاقی هست و چه کاری نادرست و غیر اخلاقی؟ با چه دلیلی میخوایم بگیم فلان کار درسته و بهمان کار غلط؟
بعد قابل توجه دوستان در این زمینه که چه کاری درسته چه کاری غلط شاید بالغ بر 10نظریه بین علمای فلسفه اخلاق مطرح شده که ملاک کار درست چیه و ملاک کار غلط چیه؟ ممکنه یه کار طبق نظریه اول درست باشه و طبق نظریه دوم غلط.
یه کار طبق نظریه های 5و 9و 21فرضا درسته و طبق نظریه های 2 و 4 و 6 غلط و طبق باقی نظریه ها یه فعل خنثی محسوب میشه نه درست نه غلط.
پس ما نباید تصور بکنیم که کار درست و مشخصه کار درست یه چیز کاملا واضح و مشخصی هست که خب بگیم کار درست درسته دیگه معلومه یعنی چی. نخیر معلوم نیست.
اگه کسی گفت فلان کار از نظر من کار غیر اخلاقی و ناپسندی هست برخی دوستان نباید تصور بکنند خب اینکه فلان کار ناپسند هست یا نیست یه مطلب مشخص و واضحی هست. خیر. بلکه باید از این شخص پرسید خب ملاک شما برای فعل ناپسند چیه؟ چه فعلی رو ناپسند میدونی و چه فعلی رو اخلاقی و درست؟
چه بسا فلان فعلی که از نظر شخص الف ناپسند هست از نظر شخص ب خیلی هم پسندیده باشه و بالعکس.
مثالش همین بحث سقط جنین:
یه عده پزشک، حقوق دان، جامعه شناس، روانشناسن و ... سقط جنین رو فعلی کاملا قانونی و درست و اخلاقی میدونن و از اون طرف یه عده دیگه پزشک، حقوق دان، جامعه شناس، روان شناس و ... این فعل رو کاملا غیر اخلاقی و غیر قانونی و نادرست میدونن.
خب بالاخره تکلیف چیه؟ سقط جنین درسته یا نه؟ ایضا این سوال در مورد خیلی از کارهای دیگه که بین مردم اختلافیه . پس اینجا به نظر میرسه ما باید فصل الخطابی داشته باشیم تا اون شخص که به تمامی ابعاد و زوایای امور آگاهه و میدونه هر چیزی بدیاش چیه خوبیاش چیه چه محاسن و فوایدی داره چه معایب و ضررهایی داره باید این شخص نهایتا بگه فلان کار خوبه یا بد و این شخص البته مسامحتا میگیم شخص در حقیقت شخص نیست این کس همون خداست که خالف کل عالم خلقت و علم مطلق به کل عالم خلقت از جزئی ترین و ریزترین امور تا کلی ترین و عمومی ترین امور داره خدا باید بگه چی بده چی خوبه؟ چه کاری رو ما میتونیم انجام بدیم؟ چه کاری رو نمیتونیم انجام بدیم و ... که خدا هم این رو از طریق انبیاء ع خودش و سپس ائمه ع به ما مردم بیان کرده و وظایف ما رو به ما اطلاع داده.
بحث
بعدی اینه که ما اصولاً به فلسفه احکام دسترسی نداریم و از چرایی علت
تشریع احکام بی اطلاعیم. مگر چیزی که خود خدا به ما بگه علت اینکه من فلان
حکم رو قرار دادم فلانه. وگرنه ما باشیم و این عقل ناقص خودمون نمیدونیم
علت فلان حکم چیه علت بهمان حکم چیه و ...
مثلاً ما نمیدونیم
اصولاً خدا چرا حکم نماز رو واجب کرده. بعد نمیدونیم چرا اوقات نماز به این
شکل فعلی هست و به یه شکل دیگه نیست. نمیدونیم چرا برا نماز باید وضو
داشت. نمیدونیم چرا مثلاً نماز صبح 2 رکعته و 3 رکعت نیست و دهها نمیدونیم
دیگه فقط در همین نماز. یا مثلاً نمیدونیم چرا خدا گفته فرد مجازه تا یک
سوم اموالش رو وصیت بکنه چرا یک چهارم نه چرا یک دوم نه چرا یک پنجم نه؟
بعد نمیدونیم چرا ارث زن نصف مرده چرا مثلاً یک سوم نشد یا چرا از اون طرف
دو برابر نشد؟ چرا دو پنجم مثلاً نشد؟ چرا سه و نیم برابر نشد؟ و ... ما
کلاً نمیدونیم چرا اینطوره. و در احکام شرعی در مورد هر حکم شرعی ای که یه چرا بزارید اولش جواب همگی اونها اینه نمیدونیم مگر مواردی که خود خدا گفته باشه.
اگر
هم مطلبی توسط علما بیان بشه که مثلاً چرا ارث زن نصف مرده این مطالب
بیشتر حالت حدس و گمان داره و به عنوان برخی فواید احتمالی حکم هست که
احتمالاً ممکنه شاید یکی از دلایلی که ارث زن نصف مرد هست فلان امر باشه نه
بیشتر و هیچ وقت این مطالبی که بیان میشه علت واقعی حکم نیست چون اصولاً
ما به علت احکام دسترسی نداریم چون علم ما بسیار بسیار ناقصه.
به
همین خاطر این حرف غلطه که بگیم خب اگه علت فلان حکم اینه پس فلان حالت
چی؟ چون اینا علت نیست برخی احتمالات و شاید و اما و اگر هست همین نه
بیشتر.
به همین خاطر شخص بنده چندان موافق طرح اینطور مسائل یعنی
بیان علت احکام نیستم چون از اون طرف این ثمرات منفی رو داره که گفته میشه
علت فلان چیز اگه اینه پس فلان. اگه هم بخواد گفته بشه حتماً با قید شاید و
احتمالاً و ممکنه بیان نشه تا بعدش موجب سوءتفاهم ها نشه
مثلاً میگن چرا زن باید عده داشته باشه؟ میگن تا معلوم بشه باردار هست یا نه؟
خب طرف سریع میگه امروزه با آزمایش و سونوگرافی مثلاً تو ماه اول بارداری معلوم میشه پس نیازی به 4 ماه عده نگه داشتن نیست.
و
چند تا مثال دیگه میشه زد که از اون مثالهای معلوم میشه علت فلسفه قطعاً
فهمیدن اینکه زن حامله هست یا نه نیست لااقل کل علت این نیست شاید یکی از
علت ها این باشه اما کل علت این نیست.
هر علت دیگه ای هم آورده بشه فرد
اگه یه خورده زرنگ باشه و اهل مطالعه سریع میتونه یه مثال نقض برا شما
بیاره که اگه علت عده اینه پس چرا تو فلان حالت هم زن باید عده نگه داره؟!
یا میگن چرا چندشوهری نداریم تو اسلام؟ طرف میگه چون اینطوری پدر بچه معلوم
نمیشه کیه. خب طرف سریع میگه امروزه با آزمایش DNA پدر بچه که هیچ هفت جد و
آباء طرف هم مشخص میشه. یا میگن چون اگه مرد مدتی از همسرش دور باشه ممکنه
بهش فشار بیاد اجازه بهش داده شده متعه کنه. خب طرف سریع میگه حالا اگه
زنی بهش فشار اومد چی؟!. یا میگن چرا ارث زن نصف مرده؟ میگن چون مرد سرپرست
خانوار هست. خب طرف سریع میگه پس امروزه که اینهمه زن سرپرست خانوار داریم
چی؟!
در واقع این احکام و خیلی از احکام دیگه جوابش این هست نمیدونیم
نمیدونیم چرا زن باید عده نگه داره. نمیدونیم چرا عده در حالت طلاق با عده در حالتی که شوهر فوت کنه فرق داره. نمیدونیم چرا مرد اصلاً نباید عده داشته باشه اما زن باید داشته باشه؟ نمیدونیم چرا مرد میتونه چند تا همسر همزمان داشته باشه اما زن نه. نمیدونیم چرا تا 4 همسر همزمان؟ چرا 3 تا نه؟ چرا 5 تا نه؟ نمیدونیم. نمیدونیم
چرا ازدواج دائم محدودیت داره و بیشتر از 4 زن دائم همزمان نمیشه اما موقت
محدودیت نداره و فرد اگه 100 تا زن صیغه ای یا همون متعه همزمان هم داشت
اشکال نداره.نمیدونیم چرا زن تو ازدواج دائم نفقه داره اما تو موقت نداره. و ....
از
بعد دیگه اگه فردی یه مقدار با فقه و فقاهت آشنا باشه با احکام بسیار عجیب
و غریب که با عقل هیچ بنی بشری جور در نمیاد زیاد مواجه میشه.
از بارزترین موارد اینطور احکام بحث دیه قطع انگشت زن هست.
حدیثی داریم به این شرح
ابان
بن تغلب می آید خدمت امام صادق(ع) و از ایشان می پرسد دیه قطع یک انگشت یک
زن چقدر است؟ امام(ع) میفرماید ۱۰ شتر. ابان میگوید اگر ۲ انگشت را قطع
کند چه؟ امام(ع) میفرماید ۲۰ شتر. ابان میگوید ۳ انگشت چه؟ امام(ع)
میفرماید ۳۰ شتر. سپس ابان میگوید ۴ انگشت چه؟ امام(ع) میفرماید ۲۰
شتر!!!!! . ابان ضمن تعجب از این حکم می گوید ۳ انگشت قطع کرده و ۳۰ شتر
دیه اش است؛ اما ۴ انگشت می شود ۲۰ شتر!!!! ما این حکم را در عراق شنیده
بودیم و از آن برائت می جستیم و میگفتیم این حرف از ناحیه شیطان است.
امام(ع) میفرماید: ابان مواظب باش در دین قیاس نکنی. قیاس در دین موجب
نابودی در دین است.(الکافی ج7 ص299)
خب دوستان ببینید حکم از این عجیب تر هم میشه؟؟؟!!! قطع 3 انگشت 30 شتر دیه ش هست؛ قطع 4 انگشت میشه 20 شتر. اصلاً تا 3 انگشت نظم داره.
یه انگشت 10 شتر 2 انگشت 20 شتر 3 انگشت 30 شتر یه دفعه 4 انگشت بجای 40 شتر میشه 20 شتر. آیا حکم از این عجیب غریب تر هم میشه؟؟؟!!!
اما حدیث صحیحه و چند تا حدیث صحیح دیگه هم مثل این داریم که علما بخاطرش همین فتوا رو دارن. البته اینجا امام قاعده رو میگه که دین تا ثلث دیه کامل بین زن و مرد برابره اما از ثلث به بعد نصف میشه که خب اولاً اگه این قاعده رو امام ع نفرموده بود. ما یک میلیون سال هم فکر میکردیم به این حکم نمیرسیدیم. همین قاعده هم که بیان شده چرا این قاعده رو داریم هم الان ما نمیدونیم و یک میلیون سال هم فکر بکنیم بهش نمیرسیم.
از این دست مثال عجیب غریب تو فقه تا دلتون بخواد هست.
اما مطلب از بعد دیگه:
به هر حال خدا قادر مطلق هست بهشت و جهنم رو هم خلق کرده و گفته هر کسی اطاعت من رو کرد بهشتی میشه و هر کس عصیان کرد جهنمی میشه.
حالا خدا یه سری دستوراتی داده یه سری امر و نهی هایی کرده که ممکنه من یا شما یا هر کس دیگه از برخی از این امر و نهی ها هم خوشمون نیاد.
اما چه کنیم که حکم خداست و خدا هم قادر مطلق و حکام مطلق کل هستی هست و اگه عصیانش بکنیم میبرتمون جهنم.
پس عقل سلیم حکم میکنه حتی اگه من از فلان حکم هم خوشم نمیاد بخاطر ترس از جهنم هم که شده اطاعت بکنم. چون این حکم هر چقدر من ازش بدم بیاد هر چقدر انجام دادنش برام سخت باشه در برابر سختی جهنم قطره هست در برابر دریا. پس عقل سلیم میگه بخاطر اینکه به دریایی از عذاب دچار نشیم قطره ای عذاب رو تحمل کنیم.
از اون طرف باز عقل سلیم حکم میکنه اگه بهشتی میخوای سراسر
آسایش و راحتی و نعمت و لذت که هر چه اراده بکنی اونجا فراهم باشه و رسیدن
به این بهشت مستلزم انجام دادن یه سری کارا باشه عقل سلیم حکم میکنه این
کارا رو انجام بده ولو خوشت نیاد ولو برات سخت باشه بعدش به بهشت جاودان
برس. چون هر عقلی میگه 60 70 سال سختی و زحمت کشیدن در برابر آسایش و راحتی
و لذت مطلق و نامتناهی برای مدت بی نهایت قطره هست در برابر دریا .
خب اینم بحث طولانی بنده. دوستان سوالی شبهه ای اشکالی داشتند در خدمتم.
" محمد علوی "
← مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه) ← مطالب محمد علوی (۱۸ مطلب مشابه)
- ۳۱۱۷ بازدید توسط ۲۳۸۵ نفر
- پنجشنبه ۱ آذر ۹۷ - ۱۲:۳۸