ادامه نامه حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر:
....
پس در کارها ی ِعمال و کار گردانانت نظر و اندیشه کن
و چون انان را تجربه و ازمایش نمودی به کار وادار ،
و ان ها را به میل خود و کمک به ایشان و سر خود و بی مشورت به کاری نفرست
زیرا بی میل و سر خود کسی را به کاری گماشتن
گرد امده ایست از شاخه های ستم و نادرستی به رعیت
چون حکمران اگر سر خود و بدون مشورت و ازمایش
به هوای نفس
اشخاصی را به کارهایی گماشت
خلاف عدل و داد رفتار نموده
و امانت مردم را تباه ساخته است ،
و ایشان را از ازمایش شدگان و شرم داران
از خاندان های نجیب و شایسته و پیش قدم در اسلام بخواه و به کار برگمار
زیرا انها دارای اخلاق و خوی های گرامی تر
و ناموس درست تر اند و ننگ بر خود روا نداشته اند
و طمع های کمتر دارند
و به پایان کارها اندیشه کنند
پس جیره و خوار و بارشان را فراوان ده
که این کار انان را به اصلاح و نیک کردن خوی های خودشان توانا میدارد
و بی نیاز می گرداند از خوردن انچه مال مسلمان ها که زیر دست هایشان میباشد
و حجت و دلیل است بر ایشان اگر
فرمانت را به کار نبستند
یا در امانت رخنه ای گشودند
پس در کارهایشان کاوش و رسیدگی کن
و بازرس های راستکار و وفادار بر انان بگمار
زیرا خبر گیری و بازرسی تو در نهانی کارهای انها را
سبب وادار نمودن ایشان است بر امانت داری
و مدارا نمودن و نرمی با رعیت
هر گاه والی به کارهایشان نرسد
انها از راه عدل و دادگری بیرون رفته
و به مردم ستم روا دارند
و خود را از یاران خیانتکار دور دار
و اگر یکی از ایشان به خیانت و نادرستی دستش را بیالاید
و خبرهای بازرسانت به خیانت او گرد اید
به گواهی همان خبرها اکتفا کن
پس باید او را کیفر بدنی بدهی
و او را به کردارش بگیری
و بی مقدار و خوارش گردانی
و داغ خیانت بر او زنی
و ننگ و تهمت و بدنامی را چون طوق به گردنش نهی
تا نادرستان را عبرت و پند باشد.
ادامه دارد ...
- ۱۵۲۵ بازدید توسط ۹۴۱ نفر
- پنجشنبه ۱۸ خرداد ۹۶ - ۲۲:۵۱