ادامه نامه حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر

 

و بدانکه رعیت و مردمیکه زیر فرمان هستند چند دسته میباشند

که کار بعضی به سامان نمیرسد مگر به بعض دیگر 

و گروهی را از گروه دیگر بی نیازی نیست

پس بعضی از ان دسته ها :

 نخستین ، لشگرهای خدا که برای دفع دشمنان او اماده هستند

دوم ، نویسندگان عمومی و خصوصی

سوم ، قاضی های دادرس که احکام  را بین مردم از روی عدل اجرا نمایند

چهارم ، کارگردانان و مامورین حکمرانی که با انصاف و مدارا رفتار مینمایند  

پنجم ، جزیه دهندگان اهل ذمه  (کفاریکه باج میدهند تا مال و جان و ناموس انان در پناه اسلام باشد )

و خراج دهندگان  مسلمان  که حقوق خدا را  میپردازند 

ششم ، سوداگر و بازرگان و صنعتگر

هفتم ، فروتنان  که نیازمندان و بیچارگان  اند   

و برای هر یک از این چند دسته خداوند نصیب و بهره او را نام برده است

و حد و اندازه ی واجب  ان را در کتاب خود ،قران کریم

یا در سنت  پیغمبرش صلی الله علیه و آله  پیمان و دستوری  داده است

که نزد ما محفوظ و نگه داری شده است

و ان حدود و عهود در دسترس ما میباشد .

پس سپاهیان به فرمان خداوند برای رعیت

مانند دژها و قلعه ها که ان ها را از شر دشمانان اسوده میدارند

و زینت و اراستگی حکمرانان و ارجمندی دین

و راه های امن و اسایش برای رهروان هستند 

و رعیت بر پا نمی ماند مگر با بودن ایشان .

و نظام و اسایشی برای سپاهیان نیست مگر به خراج و حقوق واجبه ای که خدا برای ایشان تعیین فرموده

که به وسیله ی ان به جنگ با دشمنان توانا میگردند 

و به ان در اصلاح کار خود اعتماد مینمایند

و ان هنگام حاجت و نیازمندی ایشان به کار میرود ،

و نظام و اسایشی ،

برای این دو دسته (سپاهیان و خراج دهندگان )نیست

مگر به دسته ی سوم ،

که عبارت است از قاضی ها که برای عقدها ی داد و ستد  و زناشویی حکم مینمایند 

و کارگردانان که باج و خراج گرد میاورند 

و نویسندگان که برای کارهای همگانی و خصوصی به انها اعتماد میشود و سر رشته ی حساب را نگه میدارند 

و نظام و اسایشی برای همه ی این دسته ها نیست

مگر به سوداگران و صنعتگرانی که سودهایشان را گرد اورده و بازارها بر پا میدارند 

و کاراهایی انجام میدهند

که سعی و کوشش غیر از ایشان ان کارها را سامان نتواند داد

پس از این دسته  فروتنان هستند که نیازمندان و بیچارگان اند 

و بخشش و کمک به انها بر توانگران واجب و لازم است

و نزد خدا برای هر یک از این طبقات گشایشی است

نه تنگی و ناتوانی

پس اگر بعضی را به بعضی نیازمند گردانیده

طبق حمکت و مصلحت بوده نه از روی تنگ دستی و کمی قدرت 

و هر یک از دسته ها را بر حکمران حقی است به اندازه ایکه کار ان را به صلاح اورد 

و حکمران از عهده ی انچه خدا بر او لازم گردانیده بر نمی اید 

مگر به سعی و کوشش و یاری خواستن از خدا 

و اماده نمودن  خود بر به کار بستن حق  

و شکیبایی بر ان در کار اسان یا گران یا دشوار


ادامه دارد ....