سلام
دوستان عزیز سوال من در مورد فضولی هست. شما تعریفتون از فضولی چیه؟ و اینکه آیا خودتونو آدم فضولی میدونید یا نه؟
اگه فضولی رو کنجکاوی در مورد مسائلی که به ما ربطی نداره بدونیم و سوال کردن از مسائلی که به ما ربطی نداره؛ من خودمو آدم فضولی میدونم و شاید فضولیم از خیلیای دیگه هم بیشتر باشه. از طرف دیگه در بین رفقا و دوستان و آشنایان شاید فوقش یکی دو نفر باشن که اصلاً فضولی نداشته باشن. وگرنه همه فضولن حالا یکی شدید یکی معمولی.
البته خب از طرف دیگه درسته برخی مسائل به ما هیچ ربطی نداره اما واقعاً حس کنجکاوی آدم برانگیخته میشه که بدونه چی بوده قضیه؟
البته بسته به فرد ممکنه فرق بکنه یعنی ممکنه یه سری مسائل برا من جذابیت دارم بدونم چی بوده یه سری مسائل برای دوستم و یه سری مسائل برا یکی دیگه. ممکنه بگیم بسته به اقشار مختلف جامعه هم فرق بکنه. مثلاً دونستن یه سری مسائل برا پزشکا جالب باشه. دونستن یه سری مسائل برا سیاسیون دونستن یه سری مسائل برا طلبه ها و ... . یعنی در واقع برخی مسائل هست که در عین حالی که هیچ ارتباطی به ما نداره و دونستنش به هیچ دردی از ما نمیخوره و هیچ نفعی برامون نداره در عین حال جذابه و دوست داریم بدونیم قضیه چی بوده ولو هیچ فایده ای برامون نداشته باشه.
بذارید چند تا مثال بزنم:
مثلاً میگم شما خبردار بشید یکی از صمیمی ترین و نزدیک ترین دوستان شما یه سفر یه ماهه به یکی از کشورای خارجی داشته خب برا شما جذاب نیست و سوال نمیشه که کجا رفته و برا چه کاری رفته؟ مخصوصاً اگه ازش بپرسید و اون دوست به هر دلیلی جواب شما رو نده یا بگه نمیتونم بگم به نظر میاد جذابیت فهمیدن ماجرا و کنجکاوی شما بیشتر هم میشه که کجا رفته و برا چه کاری رفته که نمیتونه بگه؟ در صورتی که این مسأله هیچ ربطی به شما نداره و دونستنش هم فایده ای به حالتون نداره ولی جذابه.
یا مثلاً شما بفهمید رفیتون یه جا استخدام شده که از همون روز اول استخدام ماهی 15 میلیون مثلاً درآمد داره. خب برا شما سوال نمیشه بدونید وارد چی کاری شده که از روز اول ماهی 15 میلیون درآمد داره؟ مخصوصاً اینکه رشته تحصیلی رفیق شما هم طوری باشه که آدمی با اون رشته تحصیلی کارایی با فوقش 2 3 میلیون گیرش میاد اون وقت این رفیق شما کاری با ماهی 15 میلیون گیرش اومده. خب برا شما سوال نمیشه چه کاریه؟
یا مثلاً میگم یکی از دوستان شما بیاد به شما بگی فلانی ( که این فلانی رفیق مشترک شماست) که تازه ازدواج کرده پدر خانمش از مسئولین خیلی گنده مملکتی هست. خب برا شما سوال نمیشه پدر زنش کیه؟ و اگه مثلاً این رفیق شما یه آدم عادی معمولی بوده چطور تونسته با همچین خانواده ای وصلت کنه؟
یا مثلاً شما بفهمید یکی از دوستان یا یکی که شما هم میشناسیدش ( مثلاً همکلاسی دانشگاتون بگه یکی از بچه های دانشگاه ) به قول معروف آخر صیغه بازی هست و مثلاً هفته ای 2 بار داره یکی رو متعه میکنه و تا حالا دهها بار متعه کرده با خانم های مختلف. خب برا شما سوال نمیشه اون فرد کیه و چرا اینقدر زیاد متعه میکنه؟
یا مثلاً یکی از دوستان شما بیاد به شما بگه آقا تازگیا فهمیدم یکی از دوستان مشترکمون یه اطلاعاتی خفنی شده که همیشه و همه جا مسلحه و تا حالا چند تا عملیات مختلف چه در داخل کشور چه در خارج کشور انجام داده. خب برا شما جذاب نیست بفهمید کیه این بنده خدا؟
و مثالهای مختلف دیگه.
در تمامی این مثال ها دونستن موضوع هیچ ربطی به ما نداره و فایده ای هم برامون نداره. ولی فکر کنم برا خیلیا جذاب باشه دونستن اینطور موارد. علاوه بر اون در خیلی از موارد اگه از کسی سوال بکنید قضیه چی بوده و اون به شما نگه کنجکاوی رو بیشتر برانگیخته میکنه که چی بوده و چرا نمیتونه بگه فلانی که قضیه چی بوده؟ لااقل من اینطوری هستم. بقیه رو نمیدونم.
حالا دوستان بگن آیا دونستن این مثال هایی که من زدم براشون جذاب هست یا نه؟ اگه نه آیا کلاً نسبت به هیچ مسأله ای که بهشون ربطی نداشته باشه حس کنجکاوی ندارن یا دارن اما در مورد یه سری مثالهای دیگه؟ و اینکه بگن چه خودشون چه در بین دوستان و آشنایان کسی رو میشناسن که کلاً هیچ فضولی ای نداشته باشه نسبت به هیچ مسأله ای که بهش ربطی نداره کنجکاوی نداشته باشه؟ و اگه باشه اونقدر کم باشه که به راحتی بشه ازش صرف نظر کرد.
← مسائل متفرقه (۷۵۸ مطلب مشابه)
- ۱۸۸۵ بازدید توسط ۱۳۲۸ نفر
- دوشنبه ۱۳ ارديبهشت ۹۵ - ۲۱:۰۰