سلام
زنی هستم بالای چهل و پنج ساله و خانه دار ... با فرزند و داماد و نوه ...
از حدود ده سال پیش تصمیم گرفتم مهریم و که یک خونه بود بگیرم.... . اول اینکه این خونه یک خونه ی مخروبه بود و میخواستم از نو بسازم ولی چون نمیخواستم شوهرم تو خونه شریک باشه سعی کردم خودم تنها کارهاشو انجام بدم... بعد از اتمام ساخت، خونه رو رهن دادیم و بعد از چند سال شوهرم خواست که یه طبقه رو برای خودمون برداریم... اما من مانع شدم و گفتم اگه میخوای باید بهم رهن و اجاره بدی...
خلاصه هر بار با گرفتن مقداری پول و ... و با وساطت بچه هام کوتاه میومدم و خونه در اختیار خودمون بود...
خونه توی شهر خودمون نبود و برای مسافرت بهش سر میزدیم... سالی چند بار میرفتیم...
و شوهرم ادعا میکرد که توی ساختن خونه به من کمک کرده... ولی من قبول نداشتم و میگفتم کلشو خودم تنها ساختم... با اینکه همسرم در ساخت همراهیم میکرد و مثلا پول مهندس و کارگر و مصالحو میداد ولی کمک مالیشو قبول نداشتم...
یک بار هم که خونه در اختیار خودمون بود بعد از اینکه شوهرم تنها و بدون من رفت به خونه ی من و از همسایه های اونجا شنیدم که یک خانم همراهش بوده،منم بی خبر خونه رو دادم اجاره به یک چهارم قیمتی که رهن میکردن، همسرم از این کار خیلی ناراحت شد و بچه هام کلی اعتراض کردن...
حدود یک سال به بهونه های مختلف همین قضیه رو پیش میکشید و فاصله ی زیادی بینمون افتاد. و حتی شنیدم که یک خانومو به مدت چند ماه صیغه کرده بودن ولی با وساطت بچه هام تمومش کرد...
بعد از تموم شدن یک سال که خونه رو داده بودم ... با وساطت بزرگای فامیل شوهرم قول داد اون طبقه ای که من دادم اجاره رو بدیم رهن و اجاره و واحدی که طبقه ی پایینتر بود و برای خودمون برداریم که هنوز اون موقع دست یکنفر دیگه اجاره و رهن بود که پول رهن و اجارشم همسرم میگرفت
هدفم از این کار این بود که طبقه دومو خودم بدم رهن و پولش بره تو جیب خودم...
ولی الان که اجاره ی طبقه پایین تموم شده هر بار که این مسئله رو پیش میکشم همسرم فحاشی میکنه و میگه اینکارو نمیکنه و همون طبقه پایینو بدیم اجاره... حتی کارمون به زد و خوردم کشید
نمیدونم چکار کنم با همسرم
بچه هام همه بزرگن و دانشجو ان همشون...
نوه و داماد دارم
نمیدونم توی این سن چکار کنم
رفتار های شوهرم همیشه بد نیست
مسافرت میریم و خوش میگذرونیم ولی وقتی بحث خونه وسط کشیده میشه اعصاب هممون خورد میشه...
با فروش خونه هم مخالفه...
بچه هام میگن بدون چشم داشت اون واحد برای خودمون باشه و پول رهن و اجاره ی واحد سوم بره تو جیب من و واحد اول تو جیب همسرم... ولی من اون خونه رو حق خودم میدونم... الانم که اصرار میکنم پول طبقه پایینو بهم بده تهدیدم کرد که باز دوباره میره زن میگیره و اگه به کار هام ادامه بدم مث قبل میشه...
من وام دارم و باید پول وام بدم... بچه هام میگن پول وام هاتو همسرم بده ولی من اعتماد ندارم و میترسم نده... شوهرم مخالف وام هاییه که بی خبر میرم میگیرم
میگه دوس دارم تو خونه بشینی و پیش هر کس و ناکس رو نزنی...
چون برای ساخت خونه یه پام همیشه توی بانک و بنگاه خونه و ازین جور امثاله...
ولی احساس میکنم از ته دل نمیگه چون ازش خیلی بی اعتمادی دیدم... چون قول داده بود الان پول رهن طبقه پایینو بده بمن ولی نداده... و از زیرش در میره و هربار اصرار میکنم کار به فحاشی میرسه...
من فکر میکنم مهریه حق منه و باید بگیرم شوهرم میگه هر کس مهریشو گرفت دیگه نباید اعتراض کنه به زن دوم و دیگه... بر اساس عرف جامعه
هیچکدوم از خواهرا و جاری هام مهریشونو نگرفتن...
لطفا راهنمایی و نظر بدین
← مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) ← مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)
- ۲۴۷۴ بازدید توسط ۱۶۴۲ نفر
- دوشنبه ۳۰ شهریور ۹۴ - ۲۲:۱۰