سلام
این متن رو که می نویسم حال مساعدی ندارم... من 25 سالمه و تو دانشگاه دختری رو مناسب دیدم و رفتم جلو و تقریبا یه مدتی روش کار کردم و البته اهل اینکه بیفتم دنبال دختر نبودم اصلا و ابدا...
ولی این عشق لامصب عقل رو از کار میندازه... خلاصه ما هم تو محوطه فقط چشممون به دنبال این خانوم بود چون بدجوری دلمو برده بود ... تا اینکه سیگنال مثبت داد و منم رفتم جلو ... آخه تا طرف سیگنال نده عمرا جلو برم متاسفانه اخلاقمه...
اون دختره 21 سالش بود... با هم چند دقیقه ای صحبت کردیم و بلافاصله طبق معمول مثل همه گفت من نظرم مثبت نیست ، خب منم ازش خواستم که حسابی فکر کنه و نمیخوام نظر قطعی رو الان بده لااقل نقشت رو درست بازی کن اماتور !
گفتم هفته بعد میام یه جواب بگیرم که اگه موافق بودین بیشتر اشنا بشیم، 10 روز گذشت و رفتم جلو که با برخورد بدش مواجه شدم . گفتم شاید مشکلی پیش اومده ... تو این ایام هم فقط با نگاه بصری با هم در ارتباط بودیم و فقط همدیگه رو گه گاهی میدیدم ...خلاصه دو هفته بعد اقدام کردم و گفتم میشه چند دقیقه وقتتون رو بگیرم؟ گفت من دلیلی نمی بینم با شما صحبت کنم و خواهشا منو تنها بذارین ! هر چی خواهش و تمنا کردم نخیر و فقط شخصیت منو له کرد ...
دنیا رو سرم خراب شد ... طوری که منو میدید راهشو عوض میکرد و طوری انگار از من نفرت داره... 6 ماهی گذشت... من کم کم فراموشش کردم ... ذهنم رو متمرکز کردم به دختر دیگه ای ... تا اینکه متوجه شدم این خانوم کاملا پشیمون شده و تو دوره تابستون که دانشگاه تعطیل بود و منو ندیده بود حالش بد شده بود ... این مسائل رو رفیقش اومد بهم گفت...
بعد 180 درجه تغییر کرد و مدام بهم نزدیک میشد و خیره های طولانی مدت بهم داشت و با ژست نگران کننده ای نگام میکرد ، ولی دیگه من اون ادم سابق نبودم ... رفتار های اون موقعش رو اصلا فراموش نکردم... میخواستم مدتی بهش بفهمونم که چقدر از دستش ناراحتم ولی مردد بودم...
به مشاور گفتم چی کار کنم ؟؛
بهم گفت باید منتظر بمونی اون یه اقدامی کنه و این دفعه اون بیاد از رفتارش عذر خواهی کنه و بعد مجدد تو بهش پیشنهاد بدی... ولی اون دختر رو اینقدر بی محل کردم که تا چشم رو هم گذاشتم ترم و دانشگاه تموم شد...
من تا حالا دو مرتبه مورد مشابه واسم اتفاق افتاده که بعدا دختر خانوم پشیمون شده... سوالم اینه که چرا شاهد چنین رفتارهای ناشیانه ای از سوی دخترانمان هستیم؟ طوری که به این نتیجه رسیدم که اکثرا دخترای زیر 25 سال اصلا امادگی ازدواج رو ندارن و فقط تو توهم ازدواجن ...
وقتی میری جلو اصلا تکلیفشون با خودشون هم مشخص نیست، خیلی هم رویایی فکر میکنن... به خدا بیش از 20 مورد مناسب رو تو دانشگاه که پسرا بهترین موقعیت زندگی و اینکه چقدر ادمای سالم و خوبی بودن رو به دخترا معرفی کردیم با همکاری مشاوره دانشگاه ، دریغ از اینکه یک نفرشون بگه مثلا به فلانی بگین یه جلسه با هم صحبت کنیم که به تفاهم میرسیم یا نه...
در اقدامی مشابه همشون تو دانشگاه جار و جنجال میکردن که مثلا فلانی خواستگار منه و اصلا جوابشو ندادم... در حالی که قبلش خواهش و تمنا که جایی مطرح نکنید فعلا . این درباره همه صدق نمیکنه... ولی متاسفانه اینقدر این مسائل رو لمس کردم که تصمیم گرفتم فقط سنتی ازدواج کنم ...
دختران ما تا سنشون به بالای 25 نرسه متوجه این خودخواهی و تکبرشون نمیشن ...با عرض پوزش از تمامی دوستان ولی خدا رو شکر میکنم که دختران ما با کمبود خواستگار رو به رو شدن ، خدا شاهده اگه شرایط عکس بود این ها پدری از ما در میاوردن که به شاهزاده ی میلیاردر سعودی هم راضی نمیشدن... این باعث تسکین روحم میشه ...
خواهشا دختران جواب بدن/ در ضمن توهین نکنید فقط جواب منطقی بدین
← مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) ← مسائل اجتماعی روز جامعه (۶۳۴ مطلب مشابه) ← ازدواج سنتی (۲۹ مطلب مشابه) ← رفتارشناسی دختران برای ازدواج (۶۰۴ مطلب مشابه)
- ۸۲۳۶ بازدید توسط ۶۳۳۲ نفر
- يكشنبه ۲۹ مرداد ۹۶ - ۱۰:۳۱