← مسائل اجتماعی روز جامعه (۶۳۴ مطلب مشابه)
- ۲۳۵۲ بازدید توسط ۱۶۳۷ نفر
- يكشنبه ۲۸ آبان ۹۶ - ۱۷:۴۱
آیاسپورت- این که علی دایی میتواند در بحرانی مثل زلزله، اعتماد عمومی را جلب کند و یکتنه بخشی از کمکهای مردمی را سازمان بدهد، نشانهای از یک فاجعه است. زنگ خظری که مدتهاست به صدا درآمده اما کسی نمی خواهد جدیاش بگیرد؛ بیاعتمادی به نهادهای عمومی و رسمی و تبدیلشدن چهرههای اجتماعی به نهاد. این شاید شبیه همان اتفاقی باشد که برای تختی هم افتاد. در جامعهای که پهلوان، آدم برآمده از دل مردم، از هر مؤسسه و وزیر و وکیلی معتبرتر بود. شاید به نظر برسد مشابه این اتفاق را میشود در هر جای دیگر جهان هم دید. شاید لیدی گاگا هم بعد از توفان پورتوریکو مردم را دعوت به کمک کند و سلبریتیها قدم پیش بگذارند و در ویترین قرار بگیرند تا جمعیت بیشتر در همیاری مشارکت کنند. اما در آنجا، این به معنای ترس از نهادهای رسمی نیست.
مشکلی که در جامعه ما دیده شد، احتراز از کمک به مراکز دولتی و شناختهشده بود. با این توجیهات که اگر به فلان سازمان پول بدهیم از کجا معلوم است دست زلزلهزدهها برسد. از کجا معلوم است باز هم کمکهای ما روانه فلان کشور خارجی نشود یا به فلان مصرف خاص نرسد. شایعات، مردم را بدگمان کردهاند و نظام مستقر در شکلگیری این شایعات و رواجاش مقصر اصلی است. این که میگویند کمکهای بینالمللی به زلزلهزدگان بم به بومیها نرسیده و روانه انبارهای این نهاد و آن بنیاد شده. این که میگویند بنیادها و مراکز مربوطه در خرج کردن برای مراسمی که دوست دارند و بودجه فرستادن برای مصارف ویژه خارج از کشور دست و دلبازترند. همه این حرفهای مستدل یا بیپایه، دلیلاش هرچه بوده، حالا اعتماد مردم را به ارگانهای خدماتی سست کرده و جایی جز اعتماد به شخصیتهای اجتماعی باقی نگذاشته. میخواهد علی دایی و جواد خیابانی باشد یا نیکی کریمی و صادق زیباکلام. جایی که رسانه ملی، به عنوان بازوی اصلی خبررسانی و شکلدهی به افکار عمومی همه تلاشاش را برای بدبینتر کردن مردم و فاصله گرفتنشان به کار گرفته است.
اگر فیلمها و سریالهای آمریکایی را دنبال کرده باشید، متوجه شدهاید که یکی از ایدههای همیشگی اعتبار دادن به سیستم است. مدام تأکید میشود که تخلفات و انحرافات به اشخاص برمیگردد و سیستم سالم است. مدام تأکید میکنند که سیستم سالم اجازه نمیدهد فرد ناسالم دنیا را خراب کند. میخواهد آن فرد تبهکار رییسجمهور آمریکا باشد یا آن شرایط بحرانی به خاطر حمله فضاییها پدید آمده باشد. این تأکید بر سیستم و نظام معتبر و شخصی کردن اشتباهات، به خاطر دراماتیزه کردن محصولات هنری باشد یا از اتاقهای فکر هالیوود بیاید، بخش بزرگی از آثار سینمایی و تلویزیونی را تحت تأثیر قرار داده و مطمئنا اثرش را بر افکار عمومی خواهد گذاشت. اتفاقی که در جامعه شرقی ما نمیافتد. اینجا نظرها از سیستم به سوی افراد برگشته است برای همین هم هست که وقتی علی کریمی علیه فدراسیون میشورد، اطمینان دارد که جامعه از او در برابر دستگاه فوتبال حمایت خواهد کرد. به خاطر همه اشتباهاتی که فدراسیون مرتکب شده و بین خودش و جامعه فاصله انداخته. به خاطر همه تصمیمات غیرقابل قبول و برنامههایی که جلب و ارضای افکار عمومی جزو اولویتهایشان نیستند. این که در چنین شرایطی پیش بردن امور چقدر سخت خواهد بود، این که چقدر بابت این بیاعتمادی باید هزینه داد، مطلبی است که تا حالا در فوتبال ما جدی گرفته نشده است. فوتبال و جامعه هواداری که امروز، علی دایی و علی کریمی و عادل فردوسیپور برایش مراجع قابل اتکاتری هستند تا فدراسیون و سازمان لیگ و وزارت ورزش و بقیه و بقیه.
حالا دیافراگم دوربین را باز کنید و تصور کنید این بیاعتمادی نه فقط فوتبال که سراپای دستگاههای اجرایی و رسمی ما را در برگرفته است. به این فکر کنید که جامعهای که تا این اندازه از تصمیمگیرندگان و مجریان خود دور است و دل به چهرهها و افراد شناختهشده می بندد، تا چه اندازه بحرانی است. یادتان بیاید که مهمترین تاکتیک رأیآوری در انتخابات ریاستجمهوری، حمله کردن به نهادها و قوای مستقر بود و تصور این بود که چهرهای مثل تتلو میتواند ورق را به سوی یکی از نامزدها برگرداند. تصور کنید که دل بستن به چهرههایی که به سادهترین دلایل ممکن است مسیر خود را عوض کنند یا به اشتباه بیفتند، به جای سیستمهای قابل نظارت و متکامل، چقدر خطرناک است.ترس سراپای وجود آدم را فرامیگیرد. اینجا دیگر فضاییها حمله نکردهاند و دشمن خارجی نیست که ما را تهدید میکند. اینجا زلزلهای خاموش، در عمق جان جامعه دارد همهچیز را تخریب میکند. اینجا موریانهها هستند که دارند همه بنیانها و باورها را دندان میزنند. انگار امپراتوری موریانههاست.
فرهنگستان فوتبالمطالب پیشنهادی از بایگانی خانواده برتر برای آشنایی در مورد نحوه ی نظر دادن و تائید آن ها