سلام دوست گلم....!!!
دلت نو شدن میخواد؟ تحول میخواد؟ از دنیا بریدی؟ از ادما بریدی؟ خسته شدی از همه چی و همه کس؟ داری زیر فشار زندگی له میشی؟ داری از تنهایی تلف میشی ؟ ... ؟
من یه نفر و میشناسم میخواد کمکت کنه میخوای آدرس بدم ؟ راهش دور نیس یه میس کال بزنی خودش میاد دنبالت بی منت دستتو میگیره تو دستاش اینقد مهربونه حد نداره تو ندیدیش اما اون دیده و شناخته و پسندت کرده ، هر جورم هستی قبولت داره پیری جوونی فقیری سالمی بیماری گناهکاری قاتلی ... خلاصه از یزیدم بدتری حق الناس خوردی اینی که میگم فرقی نداری کی هستی براش قبولت اره به جان خودم چون کلا عاشقه بدی هاتو نمیبینه ...
وسایل مورد نیاز: یه قلب شکسته ، یه چشم گریون ، یه یا علی بلند و یه اراده پولادین
من 1-2 ساله تا حدی ازش فاصله گرفته بودم زده بودم جاده خاکی و ترک مستحبات و حواشی ... دیدم هیچی گیرم نیومد جز ناامیدی و ضعف و شکست و دوباره خجالت زده چمدون بستم برگردم به منبع عشق و امیدم ... بهترین دوستم که از پدر و مادرم عاشق تره .
حالا هیچیم گیرم نیاد که میاد... حداقل پاکی و ارامش روح و روانمه . حداقل وجدانم بیداره... دلم پاکه... تو خواب بمیرم آدم میمیرم . پناهگاه امنی چون خدا دارم که مالک دنیا و اخرته با وجود اون نیاز به بنی بشری ندارم... احسااااس قدرت عجیبی میکنم ...
به دلت شک راه نده بگو بسم الله محرم نزدیکه ... نذار سست شی... قلب شیطونو بشکن یا علی بگو ...
دیشب خوابی دیدم متحول شدم دلم نمیاد همه رو بیدار نکنم ... دیشب خواب پل صراط رو دیدم اما در قالب دنیایی ، اینم لطف امام حسین ع و اقا ابوالفضل ع بود... که دیروز ( روز عرفه ) سر سفره اقا اشک ریختم که مثه قدیسه پاک باشم براش... یه سوال شرعی هم از حاج خانم کردم اون روز...
داستان از این قرار بود که من یه پول شک دار تو کیفم بود که دلم میخواست حکمش رو بدونم رفتم از خانمه حاج اقای محل حکمش رو پرسیدم گفت نه متعلق به تو نیست اون پول ومال صاحب کاره...
دیشب خواب دیدم دارم میرم سر کار با ماشین . من ماشین ندارم اما دیدم به سرعت برق دارم میرم یه مقصدی بعد مدتی دیدم جاده خراب شده انگار سیل اومده از بند هم باریک تر بود هر چی جلو میرفتم به نوک قله و گردنه نزدیکتر میشدم و راه باریکتر میشد دیدم چن کارگر جلومو گرفتن گفتن عقلتو از دست دادی اگه بری سقوط میکنی ته دره...
منم رو کارم حساسم و دلم نمیخواد دیر برسم اصرار کردم گریه کردم ترس داشتم طوری که تو خواب اشکای گرم رو رو گونه حس میکردم یکیشون گفت خواهرم بسه گریه نکن باشه بذار کمکت کنم تو راهو اشتباه اومدی راه اصلی از اون طرفه که تازه اسفالتش کردن از اونجا برو... دیدم بی اختیار تو یه مسیر اسفالت شده و امن هستم که برم سرکارم ...
خودم اینجور تعبیر کردم که دارم راهو اشباه میرم و پول شک دار تو جیبم بوده ولی بخاطر سوال از حاجیه خانم و گریه سر سفره اقا امام حسین ع بخشیده شدم!!
هیچ وقت حق الناس نخوردم و با دل و مال کسی بازی نکردم گناهی اگر کردم از سر بچگی و غفلت بوده خودم و گناهکار میدونم چون مدت 2 ساله نمازم باطن نداره از نظر خودم ...
بیا با هم کنار هم به عشقمون بر گردیم اگه بدونی چقدر عاشقته هزار بار جونتو فداش میکنی
یه نورانیت محض... محبت خالصه... نه جسمه نه شی . فقط حس میکنی رو ابرایی یه اغوش امن و بی گناه که لذتش الوده نیس.
فک کن لذت معنوی چه عشقی داره لذت خدایی چقدر عظممممت داره . منتظرم که بیاین..خدا منتظره...امام عصر منتظره...دیگه سیلی زدن بهش بسه... بیاین قلبشو شاد کنیم ...
الی24
← مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)
- ۱۵۱۸ بازدید توسط ۱۱۸۱ نفر
- پنجشنبه ۲۵ شهریور ۹۵ - ۲۲:۱۵