سلام دوستان
این هم یک درس عبرتی برای من و شما حتما تا آخر بخونیدش من که هنوز از این اتفاق تو شوکم
من چند بار با خودم عهد بستم که خودارضایی نکنم ... اما چند وقت پیش گفتم حالا خدایا بخشندس همین یکی اشکال نداره فکر کنم حرف شیطون بود این بود در نتیجه اولین خودارضاییم بعد از قول و عهد بستنم با خدا مساوی شد با 4 روز پشت سرم هم خودارضایی و بدون خواندن نماز ...
همش هم فیلم میدیم یا اینکه فیلمه تموم میشد یکی دیگه باز میشد نمیتونسم خودمو کنترل کنم ... اصلا نمیدونم چم شده بود واقعا ؟ منی که مدت ها سمت گناه نرفته بودم. حالا چرا این هارو گفتم ؟ تا درس عبرتی باشه برای شما به خاطر موضوع زیر
توی یکی از این فیلم ها نمیخوام واضح بتعریفم اما زنه آرنجش خورد به یک گلدون کوچک و افتاد شکست البته توجه
ای نکرد.
دقیقا یک هفته بعد از این فیلم بنده بدون اینکه این صحنه یادم بیاد یا قصدی داشته باشم در خانه مادربزرگ که داشتن خونه تکونی میکردن آرنجم خورد به گلدون عتیقه و بسیار بزرگی که همیشه در بوفه بود یک قفل بزرگ روش اینو در اورده بودن تمیز کنن با هزار وسواس من دقیقا آرنجم خورد بهش و افتاد خورد و خمیر شد و من خشکم زد o_O
به خاطر خودراضایی هایی که این 4 روز داشتم وضعیتی روحی روانیم خوب
نبود و پرخاشگر شده بودم برای قبل این اتفاق حسابی اعصاب بقیه رو خورد کرده بودم
دیگه این اتفاق هم افتاد اتو افتاد دست همه . این مادر بزرگ منم تا مرز سکته رفت و یک
ریز داد و بیداد دیگه خودتون بدونید پیرزنا همینجوریش غر میزنن وای به حال همچین
روزی .
دیگه ولم نکردنن .... هی میگفتم والا حواسم نبود میگفتن نه تو صبح هم با مادربزرگت بد رفتار میکردی چون صبح سرت داد زد اینکارو کردی ؟ خلاصه عیدم زهر مار شد ... هنوز هم ولم نمیکنن
یه وقت فکر نکنید به خاطر این که خود ارضایی کردم مستحق همینیچن بلایی هستما ؟ خیر به خاطر این که خوداراضایی از عمد بود با خدا قهر کرده بودم سر یک چیز ( واقعا کار بسیار ابلهانه ) فقط خواستم یک بار اینکارو کنم که به 4 بار در 4 روز رسید نمازمم نخوندم. واقعا شیطون رفته بود تو مغزم .
خب حالا با همه این حرفا به نظر من خدا میتونست منو به حال خودم بذاره اصلا گلدونی نیفته و من اصلا با دیدن یا این صحنه یاد اون فیلم و کار بدم نیفتم و باز هم هر روز اینکارو ادامه بدم چون تا اون روز هم حال حوصله هیچی نماز و ... نداشتم
به نظر من خدا منو دوست داره و داشته > گریه < و دلش برام تنگ شده بوده واس همین این اتفاق برام افتاد دوباره برم پیشش وگرنه میتونست اتفاق دیگه ای هم بیفته پس چرا عینا باید گلدون میشکست مثل همون فیلمه ؟
با اینکه عیدم زهرمار شد و هنوز ادامه داره اما از این جهت خوشحالم
چون خدا با این کارش ثابت کرد هست منو میبینه و تک تک کارهای ریز و درشتم خبر داره
و دوست نداره بیشتر از این به گناه بیفتم.
با آرزوی سالی سرشار از شادی برای شما من که همین الانش هم خیی دلم گرفته و چند ساعت پیش داشتم گریه میکردم ... شما هم دعا کنید خودمو به بیخیالی بزنم .
← مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)
- ۲۲۲۳ بازدید توسط ۱۸۱۸ نفر
- شنبه ۲۹ اسفند ۹۴ - ۲۰:۳۷