سلام
توی دانشگاه حدودا وسطای ترم ششم بود که با یکی از دخترای کلاس که از لحاظ زیبایی معمولی و چادری و کاملا محجبه بود جلوی کلاس مواجه شدم قبلا هم اصلا صحبتی باهاش نکرده بودم ایشون رو میدیدم اما از دور اما این اولین باری بود که فاصله یک متریم بود .
احساس خیلی عجیبی داشتم (مثل فیلم های تخیلی که یه شی به داخل سیاه چاله کشیده میشه شی ذره ذره میشه) احساس میکردم از مغز استخوان های تنم از تک تک سلول های بدنم احساس میکردم داره به سمتش کشیده میشه زودی از جلوش رد شدم و ازش دور شدم .
تا الان که 22 سالمه و با خیلی از دخترای در مورد کارهای ضروری که داشتم
صحبت کردم ولی این اولین بار بود که این جور احساسی داشتم ( احساس دوست
داشتن نبود چون یکی دیگه رو دوست داشتم )
یکی از دوستام قبلانا بهم میگفت یه پیر مردی بهش گفته ادما با خون جذب میشن من میگفتم یعنی چی؟
بعدا در موردش پرسوجو کردم فهمیدم اصالتا از شهر خودمه
← مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)
- ۱۵۷۹ بازدید توسط ۱۲۸۰ نفر
- يكشنبه ۲۶ مهر ۹۴ - ۲۰:۳۱