بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت دوستان این مطلب یکم طولانیه ولی به خوندنش می ارزه چون زندگی و تفکرتونو عوض میکنه.
این مطالب از من نیست و جوجه تر از اون هستم که بتونم از این حرفا بزنم (!!!) بلکه من فقط کسی هستم که این مطالب رو یه جورایی با زبون خودمونی میخوام براتون نقل کنم. (اصل مطلب از یک استاد به تماما معنای توحید عملی است که مجوز و تاییدیه از مقام معظم رهبری دارد ولی به قول گفتنی از ستاره های مخفی دوران هستند و گمنام زندگی میکنن اما در همین حد بدونید که نزدیک به 30 ساله که تمام زندگیش فقط و فقط توحید عملی شده و بس.... واقعا تمام زندگیش وقف توحید شده)
بریم سر اصل مطلب:
من سعی میکم به صورت پرسش و پاسخ با خودم مطالب رو جا بندازم.
آقا شرک اصلا یعنی چی؟
شرک فقط این نیست که بگی آی من خدا رو قبول ندارم و بهش کافرم...
پیامبر (ص) میفرماید:
راه یافتن شرک به دل انسان از راه رفتن مورچه ی سیاهی بر روی یک سنگ سیاه در دل یک شب تاریک پنهان تر است.
پس با این اوصاف خیلی چیز وحشتناکیه...
از کجا میدونیم تو دلمون شرک نداریم؟؟؟ اندکی تامل...
به اون شرکی که بگی من خدا رو قبول ندارم میگن "شرک جلی" ولی "شرک خفی" و "اخفی" هم داریم که بهشتیان شرکشون از این نوعه....
ولی قضیه خیلی خیلی خیلی بیشتر از اینا بیخ پیدا میکنه ! اگه ادامه مطلب رو بخونید منظورمو میفهمید.
حالا اینا که گفتی به من چه، برو سر اصل مطلب بگو ببینم رو چه حسابی میگی بهشتیا مشرکن؟
خوب این جور که پیداس خیلی عجله داری باشه منم میرم سر اصل مطلب:
ما برای اثبات ادعای خودمون توی تشیع چند تا چیز رو باید با هم ترکیب کنیم: قرآن + عترت + عقل (در اکثر موارد نه همه موارد)
وایسا وایسا تند نرو، خیلی از این روایات جعلی و دروغن از کجا معلوم تو نخوای با اونا حرفت رو ثابت کنی؟ ها؟
بله درست میگی منم همش از احادیث و روایاتی استفاده میکنم که سندشون معتبر باشه و علمای شیعه تایید کرده باشن.
اگه هم خواستی برو مدارکش رو پیدا کن ولی بدون همگی معتبرن.
باشه فهمیدم دیگه میتونی بگی
قرآن کریم میفرماید:
یَآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِى إِلَى رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِى فِى عِبَادِى وَادْخُلِى جَنَّتِى
هان اى روح آرام یافته و متین
به سوى پروردگارت بازگرد که تو از او خشنود و او از تو خرسند است.
پس در جرگه بندگان من درآى.
و به بهشت من داخل شو!
اگه دقت کنید هیچ جای قرآن به غیر از اینجا نمیگه (جنتی : بهشت من) ولی بیش از صد بار لفظ (جنت : بهشت) آمده و مدارک دیگه ای که از قرآن آمده است رو بعد از روایات میگم که ترکیب قشنگ تری داره.
ببینم من هولم بگو ببینم مگه اون "جنت" هم مال خدا نیست؟ اگه خدا نگه بهشت من، تو نمیفهمی بهشت مال خداست ؟ ما رو گذاشتی سر کار ؟ ها؟
نه عزیزم
در خانه اگر کس است یک حرف بس است...!!!
این بهشت مال خواصه نه مال عوام...
عوام خدا رو نمیخوان که ، عوام دنبال حوری و غلمان و شراب و غذا و ... هستند. میخوان برن بهشت حال کنن. اگه این جور نبود که امام علی حدیث احرار رو نمیگفت ( در ادامه اشاره میشه ... )
در واقع اونایی که برای رسیدن به بهشت تلاش میکنن دارن ( نفس پرستی میکنن ) ( در ادامه متوجه خواهید شد)
تذکر: بازم یاد آور بشم این حرفا حرفای یه استاد توحیده و قرار نیست چیزی الکی بگماااا
روایات فراوانی هستند که میتوان از آنها به راحتی وجود یک فاز سوم که اسمش رو با توجه به آیه قرآن گذاشتیم ( جنتی ) رو اثبات کرد.
به ترتیب بیان میشوند:
1. حدیث حرار: حدیث فوق العاده ای که در نهج البلاغه آمده است و امام (ع) در این حدیث اینگونه میفرماید:
إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْک عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْک عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُکراً فَتِلْک عِبَادَةُ الْأَحْرَار؛
گروهی خدا را برای چشم داشت (بهشت) ، می پرستند و این پرستش بازرگانان است. گروهی او را از روی ترس ( از جهنم ) عبادت می کنند و این عبادت بردگان است، و گروهی او را سپاسمندانه می پرستند و این پرستش آزادگان است»
حالا با توجه به این حدیث یکم فکر کنید و ببیندید آیا واقعا تا حالا چه جور عبادت کردیم...
آیا اول نماز که گفتیم ( قربه الی الله ) واقعا اینطوری بوده؟
آیا اگه خدا بگه نه پاداشی بهتون میدم و نه مجازاتتون میکنم، بازم اذان رو که گفت میریم با رغبت نماز میخونیم؟ اصلا نماز میخونیم...؟
و حالا شاید یکم متوجه معنی شرک بشیم...
طبق همین یه حدیث اونایی که به بهشت میروند قطعا نفس پرست بوده اند...!! چون عبادت تاجرانه یعنی نفس پرستی... تاجر کسیه که اول به سود و زیانش نگاه میکنه بعد معامله میکنه.... بهشتی ها اعمالشون رو با خدا معامله نکردن بلکه با بهشت خدا معامله کردن...
تا کی میخواید بهشت رو با خدا یکی بدونید؟
تا کی میخواید فکر کنید تو بهشت که برید خدا هم همونجاست؟ نه این که نباشه ولی تجلی ای نداره...
هست ولی خودش رو قرار نیست نشون بده چون تو دنبال خدا نبودی که بخواد خودشو بده....
دقت کنید: یه موقع پیش خودتون نگید من عبادتم فقط برای خداست و خدا هم بهشت رو به من خواهد داد پس الان من هم خدا رو دارم هم بهشت رو ... . باید ببینید اگه خدا هیچ گونه پاداشی بهت نمیداد و حتی گرفتار تر هم میشدی، بازم حاضر بودی بدون هیچ دستمزدی خدا رو فقط برای این که لیاقتش رو داره عبادت کنی یا نه. ( حتی اگه بعد از مرگ زندگی دیگه ای نبود) این یعنی عبادت آزادگان که امام علی فرموده.
حالا نمیشه هم خدا رو بخوام هم بهشت رو ؟
چه سوال احمقانه ای...
به 2 دلیل
الف) چون که صد آید نود هم پیش ماست: وقتی خدا رو بخوای و به بهشتش توجه نداشته باشی، خدا خودش بلده چطوری ازت پذیرایی کنه... هیچ وقت خدا بدهکار کسی نمیمونه فقط با این کار راضی بودن به رضای خدا رو بیشتر جلوه میدی
ب) یکی از تناقضات نماز ما هم همینه...
در اول نماز میگیم ( قربه الی الله ) و توی نماز به امید بیشتر کردن کوله باری از ثواب هستیم که بتونیم به بهشت بریم... (متوجه نیستیم نماز برای ثواب نیست بلکه نماز برای ذکر خداست و بازم نمیفهمیم که بین ذکر خدا و ثواب تفاوت قائل شیم) و در انتها با این افتضاحی که بار آوردیم تازه یادمون میاد بگیم: (....لا شریک له)
دقت کردید چقدر این عبارت مظلومه؟ اصلا میدونید توی توحید این حرف یعنی چی؟
خداوند از دید اهل توحید بهترین شریک هست یعنی اگه شما براش شریک قائل شدید، به صورت تمام و کمال به نفع شریکش کنار میکشه...
با توجه به این حرفایی که زدیم بهشت یه نوع نفس پرستی فاحشه و در واقع وقتی ما داریم سعی میکنیم تو نماز ثواب جمع کنیم که بتونیم به بهشت برسیم داریم نفس خودمون رو عبادت میکنیم.... (اینم بگم با ثواب نمیشه به خدا رسید که در زیر اشاره خواهد شد.)
خدا به میزان ثوابی که جمع کردیم بهشت رو به ما پاداش میده ولی خودشو کاملا از نماز ما میکشه بیرون (چون گفتم که بهترین شریکه) یعنی اصلا هیچی از خودشو به ما نمیده. (وقتی مگیم خودشو به ما نمیده شاید متوجه نشید که در ادامه عرض میکنم)
یه لحظه وایساااا، اگه کارامونو برا ثوابش نکنیم پس برا چی باید بکنیم؟
ببین ثواب کلید ورود به بهشته نه کلید رسیدن به خدا
کلید رسیدن به خدا رضایت خداست (ارْجِعِى إِلَى رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً) است نه ثواب. (ثواب یه نوع پول قیامتیه ولی رضایت خدا یه چک سفید امضا هست که هر دری رو باز میکنه)
ثواب برا بهشتی ها مهمه ولی اونی که میخواد به خود خود خدا برسه.... اصلا اعمالش برا پاداش گرفتن نیست!!! به قرآن، اعمالش برا پاداش گرفتن نیست... فقط و فقط برا اینه که میدونه خدا اونقدر شایسته هست که بخواد براش عبادت کنه و لایق عبادته و دوست داشتنیه و....
چرا کارتون رو ضایع میکنید و میرید ثوابش رو از تو مفاتیح نگاه میکنید که ببینید کدوم کار ثواب بیشتری داره ؟
مگه اصل اعمال اخلاص نیست؟
مگه یه کار خیلی کوچک ولی با اخلاص از صد تا کار بزرگ و با ثواب زیاد (ولی بدون اخلاص) بهتر نیست ؟
به نظرتون ثواب که قراره ما رو به بهشت برسونه وزنش بیشتره یا رضای خدا که قراره ما رو به خدا برسونه و زنش بیشتره ؟
واقعا چرا اعمالتون رو ضایع میکنید...
این نکته خیلی مهمه ( تاکید توسط استاد بزرگوار ): عمل برای بهشت ، بهشت ما رو نورانی میکنه و عمل برای خدا (با این نیت که خدا شایسته عبادته و حتی اگه پاداشی هم نباشه بازم حاضرم با شوق براش عبادت کنم و....) خود ما رو نورانی میکنه....
خیلی نکته جالبه... چون ما با ثواب کردن بهشت مون رو آباد میکنیم ولی با عمل برای خدا داریم خودمونو به خدا نزدیک میکنیم یعنی خودمونو داریم به "الله نورالسماوات و الارض" نزدیک میکنیم و هرچه به یه نوری نزدیک بشیم نورانی تر میشیم.
2: چقدر بعضیا کوتاه بینی میکنن که به این چنین حدیث قدسی ای توجه کامل رو ندارن:
عبدی أطعنی حتی أجعلک مثلی، أنا حیّ لا اموت اجعلک حیّا لا تموت، أنا غنیّ لا أفتقر أجعلک غنیّا لا تفتقر، انا اقول للاشیاء کن فیکون و انت تقول للاشیاء کن فیکون
یعنی:
بنده ی من! مرا اطاعت کن تا تو را مثل خود سازم. من زنده ای هستم که نمی میرم، تو را هم زنده ای قرار دهم که نمیری. من دارایی هستم که فقیر نمی شوم، تو هم چنان سازم که فقیر نگردی. من هر چه را اراده کنم می شود، تو را هم چنان قرار دهم که هر چه بشود.
با همین یه حدیث میشه قشنگ نشون داد که بالا تر از بهشت هم برای انسان وجود داره ، تو حدیث خدا میفرماید ( من اراده خالقیت خودمو کامل میدم بهت که تو هم مثل من خالق باشی) حتی هیچ استثنایی هم قائل نشده که مثلا بگه فقط اجازه نداری فلان چیز رو خلق کنی، دقیقا میگه ( حتی اجعلک مثلی )
حالا یه نکته ظریف:
آیا ما نمیتونیم خالق بهشت باشیم ؟ (با توجه به فرموده خداوند در این حدیث صحیح السند)
حالا اگه دهنتون باز بمونه هم حق دارید !!!
چون نبوده اند افرادی که اینا رو برا ما بگن... .
3. برگردیم یه آیه دیگه رو بررسی کنیم و برگردیم...
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ
(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
قشنگ که آیه رو بخونید درمیابید که هیچ جاش نگفته است ( فی الجنه یرزقون ) بلکه گفته ( عند ربهم یرزقون )
بابا دیگه چه جوری باید قرآن این حقیقتا رو بگه ؟
صریح قرآن داره میگه شهدا هم در ( جنتی ) هستند نه در ( جنت ) دیگه از بالاتر؟
4. همه میدانیم پیامبر اکرم در شب معراج بهشت و جهنم را دیدند ( چه بهشت برزخی رو دیده باشه و چه قیامتی)
اما خداوند میفرماید:
لا عین رأت ولا أذن سمعت ولا خطر على قلب بشر
یعنی ؛
بهشت من را هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی صدایی از آن نشنیده و حتی به ذهن هیچ بشری خطور هم نمیکند ( که چگونه است)
پس از ترکیب این دو میفهمیم حتی پیامبر هم ( جنتی) را ندیده و به ذهن مبارک ایشان هم چگونگی آن حتی خطور هم نکرده ( از بس عظمت آن بالاست و فقط و فقط خدا میداند ) در حالی که بهشت را دیده و صدای بهشتیان را شنیده و واضح است به ذهنش خطور کرده است ...
پس یه مکان غیر بهشت هم هست که بسیار بالاتر از اونه و بهش میگیم (جنتی)
5. این حدیث از چندین امام (ع) ذکر شده است که:
أَنَّ اَلْجَنَّةَ مَحْفُوفَةٌ بِالْمَکَارِهِ (مسیر بهشت با سختی ها پیچیده شده)
پس چرا امام سجاد (ع) می فرماید:
ان الراحل الیک قریب المسافه ( قطعا کسی که به سوی تو کوچ کند راهش نزدیک است ) ؟
در عربی وقتی امام سجاد میگه قرب المسافه یعنی هم نزدیکه و هم آسانه و هم ....
حالا چرا این دو حدیث برعکس هم اند؟!
در جواب باید بگم اصلا به دو تا چیز مختلف دارن اشاره میکنن...
اولی منظورش همون بهشت عادیه
دومی منظورش (جنتی) است.
حالا فهمیدید چرا اینطوری شد ؟!
نکات تکمیلی :
اره خلاصه دوستان بهشت فقط یه زندان سبز است که حاصل نفس پرستی و شرک ما هست و الا خدا بندگان خالص خودش رو اصلا بهشت نمیبره... میبره جنتی
میدونم یکم گیج شده اید و حتما سوالای زیادی تو ذهنتونه که پس این همه که در مورد بهشت ( جنت) گفته اند رو چیکار کنیم؟ این همه آیه قرآن در مورد بهشت پس چی هستند؟
در جواب باید بگم اینا هیچ منافاتی با هم ندارن و همون طور که قبلا هم گفتم ( چون که صد آید نود هم پیش ماست...) یعنی در مقام ( جنتی ) بالاترین و بهترین چیزهایی که در بهشت اند در اختیارتان هست ولی علاوه برآن چیزهایی دارید که بهشتیان حتی فکرش رو هم نمیتونن بکنن که یکیش محبت خود خداست.
سوال دیگه ای که ممکنه براتون پیش بیاد اینه که پس بهشتیان از محبت خدا بهره نمیبرن؟
باید بگم همین که تو بهشتن از سر یه سری مشرک نفس پرست زیاد هم هست و خدا خیلی هم سخاوت و مهربانی داشته و این کارو براشون کرده ولی بازم گفتم که خدا شریک خوبیه یعنی وقتی دیده بندش به جای پرستشش رفته و نفسش رو پرستیده، به نفع نفس اون شخص کنار میکشه و دیگه این توقع بیجاییه که تو بهشت خدا بخواد خودش رو به بهشتیان بده.
یه مثال جالب:
یه پادشاه رو فرض کنید که پادشاه همه این کره زمینه و میخواد به شما یه هدیه بده...
از قضا این پادشاه یه باغ بسیار بسیار زیبا هم داره که اسمش رو گذاشته بهشت...
به شما میگه میتونی هدیه ت رو انتخاب کنی...( هدیه تو از کوچک ترین چیز میتونه باشه تا خود خود من)
حالا اگه شما اون باغ رو فقط انتخاب کنید دیگه خودتون رو محدود کردید و عقل حکم میکنه که خود پادشاه رو انتخاب کنی چون علاوه بر این که با این کار میتونی اون باغ رو بدست بیاری، به همه چیز در کل این کره زمین هم دسترسی داری
داستان ما و خدا هم همینه ...
سوالی بود در خدمتم.
" خداجونم عاشقتم "
← مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه) ← مطالب کاربران (۸۹۱ مطلب مشابه)
- ۴۷۲۷ بازدید توسط ۱۸۰۳ نفر
- سه شنبه ۱ خرداد ۹۷ - ۱۷:۲۴