سلام خدمت کاربران عزیز .

خانومی 22 ساله هستم و شوهرم هم 25 ساله . 

این سایت رو یکی از دوستام معرفی کرد و ازم خواست مشکلم رو اینجا مطرح کنم تا شاید یه خورده از این روحیه پر استرس و داغون در بیام . 

چهار ماهه ازدواج کردم . یه ازدواج اجباری و پر نفرت . دلایلش زیاده و لزومی نمیبینم اینجا مطرحش کنم . فقط در همین حد بگم که شوهرم به من هیچ حس خاصی نداره و منم به دلایل منطقی از شوهرم متنفرم . 

تا این چهار ماه عین دو تا همخونه غریبه زیر یه سقف با هم زندگی میکردیم و واسه من که دختری فوق العاده احساساتی و پر از رویا بودم زندگی کنار آدمی که زندگیم رو سیاه کرد خیلی سخت بود . 

مشکل من از یه هفته پیش شروع شد که شوهرم خیلی جدی بهم گفت درسته که من بهت علاقه ندارم اما یه مردم و نیاز دارم از لحاظ جنسی تامین  بشم . 

منم گفتم عمرا و با هم بحث کردیم و شوهرم آخرش گفت وظیفته و میتونم اگه تمکینم نکنی برم دادگاه شکایت .

حتی بهم گفت تویی که نماز میخونی شوهرت رو ارضا نکنی اون دنیا باید جواب پس بدی . برگشت بهم گفت به خاطر آبرو و وجدانم زن صیغه نمیکنم ولی اگه بهم فشار بیاری شاید مجبور شم . 

اولش به حرفاش توجه نکردم اما یه خورده که فکر کردم از تهدیداش ترسیدم و شک کردم .آخه اون آدمیه که حرفی رو الکی نمیزنه و اگه بزنه همه میدونن حتما عملیش میکنه . 

از وقتی اون حرفا رو زده هر شب که میاد خونه یا نزدیکم میشه عرق میکنم و از ترس میلرزم . فکر نزدیکی باهاش حالم رو بد میکنه . اینکه چطور میتونم با مردی باشم که حالم ازش بهم میخوره واقعا شده غصم . افسرده شدم . همه ی روزام تو ترس و دلهره سپری میشه . 

خواستم ازتون بپرسم هیچ راهی ندارم ؟ 

به خدا نمیتونم باهاش با اینکه شوهرمه رابطه برقرار کنم . به کلی دلیل و همین ازدواج اجباری ازش خیلی کینه دارم . 

حالا شما بگید اگه یه وقت رابطه برقرار نکنم ممکنه واقعا ازم شکایت کنه ؟ یا اینکه از نظر دینی حقی به گردنم باشه ؟ 

یعنی واقعا هیچ راهی نیست من از این رابطه اجباری فرار کنم ؟ 

ممنون میشم راهنماییم کنید . این استرس و نگرانی رو درس و همه زندگیم تاثیر گذاشته . 

ممنون.