من در 19 سالگی فکر میکردم عاشق یک پسره شدم و نمیدونم چرا رابطه برقرار کردم و اون موقع بعد دو بار رابطه تنها شدم و طرد. حالا 5 سال گذشته من دانشجو ارشدم. ماشین زیر پام هست.خونه بالا شهر..شاید به نظر دوستام زندگی خوبی دارم ولی تو این 5 سال یک شب راحت نخوابیدم.چند بار خودکشیم کردم اما نمردم. دیگه نمیدونم چیکار کنم؟
الان به جایی رسیدم که به نظرم زشت تر و بدبخت تر از من نیست کارم همش گریه است.به هیشکی نمیتونم بگم چمه دارم دیوونه میشم.به خدا از سر خریت و بچگی اینکارو کردم اگه عقل حالا رو داشتم هیچوقت اینجوری نمیشد.تو رو خدا بگید چیکار کنم..خدا چرا اینقدر ظالمه؟؟؟
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)
- ۴۶۴۹ بازدید توسط ۳۵۳۹ نفر
- سه شنبه ۱۸ شهریور ۹۳ - ۲۲:۲۶