دوست دختری داشتم ، البته شاگردم بود و بهش آموزش میدادم ، وسط های جلسات اموزش فهمیدم بهم علاقه مند شده ، هرکاری کردم یه جوری از خودم ردش کنم نشد.
منم تمام وجودم رو دوست داشتنش گرفته بود ، از ما 5 تا 6 سال کوچیکتر بود. کم کم منم دل دادم به دلش کمکم داشتم عاشقش میشدم و خودم رو برای ازدواج اماده میکردم .
کلی درباره همه چی با هم حرف زدیم ، تا حالا از این حرفها با هیچکس نزده بودم ، حتی به پسری این حرفها رو نزدم. اخرش حرفهامون نهایی شد ، در مورد همه چی باهام حرف زدبم همه چی ، دبگه پرده حیا بینمون نبود.
وقتی ازش پرسیدم عاشق چی من هستی گفت من خیلی ازت میترسم ، من تعحب کردم گفتمش ترس چرا ؟ گفت اینقد ازت میترسم که نگو و نپرس .
از اخلاقت خیلی خوشم مباد از غیرتی که داری و من این غیرت رو خیلی دوست دارم و ازت هم مبترسم این غیرت باعث میشه کارها و رفتار و ... خوب داشته باشم و منم حرفش رو قبول کردم.
همه چی خوب بود تا اینکه مجبورش کردم تمام واقعیت زندگیش رو بگه و متاسفانه دچار یه بیماری ژنتیکی بود. منم ازش فرصت خواستم که فک کنم با خانواده ام هم مشورت کردم و چون توان مالی نداشتم ازش و بیماری ژنیتیکیش حمایت کنم مجبور شدم بهش بگم بره دنبال زندگیش.
از همون روز تا الان کلی عذاب وجدان دارم و نمیدونم چکار کنم از اون طرف میدونم ازدواج باهاش اشتباه است . همیشه بیادش هستم شاید ماهی یه بار هم میخوام باهاش تماس بگیرم و باهاش حرف بزنم و حال و احوالش رو جویا بشم. ولی میگه ازت خوشم نمیاد و ...
توی این مدت به خواسته خودش فقط گذاشتم چند لحظه دستمو بگیره ، و دیگر هیچ. توی این مدت در مورد اینده بچه ها سلیقه ها و روابط جنسی صحبت کردیم ، البته قبل از اینکه متوجه بیماریش بشم.
کلی مسائل جنسی یادم داد و کلی مسائل جنسی یادش دادم البته در حد تئوری ، بنظرتون اشتباه من کجا بوده ؟؟
اگه اشتباه نداشتم پس چرا عذاب وجدان دارم؟؟
چرا بعد اون دیگه خوشم نمیاد با هیچ دختری حتی برای دوستی هم که شده ارتباط برقرار کنم.؟؟
خدا شاهده من دلم پاکه و خودمو پاک نگه داشتم تا امروز تا به امروز فقط گذاشتم چند دقیقه دستمو بگیره و یه بار هم خیلی عصبانیم کرد توی درس دادن هر چی میگفتم یاد نمیگرفت منم مجبور شدم یکی اروم به بازوش بزنم
خیلی دوست داشت بدنش رو لمس کنم منم بدم نمی امد ولی درست لحظه اخر وا نمی دادم و خودمو جم و جور میکردم
نمی دونم ولی بنظرم خانمها دوست دارن لمس بشن توسط کسایی که دوست دارن لمس بشه.
کلا برام تجربه شده این جریان ولی چون تا الان هر کی ازم کمک خواسته و کمکش کردم و ... بجز همین یه مورد
چکار کنم بنظرتون؟؟
← مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)
- ۲۶۴۳ بازدید توسط ۱۸۸۹ نفر
- پنجشنبه ۵ شهریور ۹۴ - ۲۲:۵۵