الان بسیاری از مرگ هایی که اتفاق می افتد مرگ هایی نیست که افرادی در کنار محتضر نشسته باشند و او را رو به قبله کنند و آدابی را در کنار او انجام دهند . متأسفانه اینگونه مرگ ها کم شده و مرگ های ناگهانی زیاد شده است . تصادفات ، حوادث غیر مترقبه ، سکته هایی که در این زمان خیلی زیاد شده و یا حتی برخی از مریضی هایی که باعث شده افراد بر روی تخت های بیمارستان باشند و بستگان آنها در کنارشان نباشند که در این صورت امکان اجرای آن آداب وجود ندارد .
البته تقاضایی که از پرسنل محترم بیمارستان ها اعم از پزشکان و پرستارانی که زحمت می کشند داریم این است که علاوه بر وظیفه ی شغلی خود ، وظیفه ی ایمانی و دینی را نیز در نظر بگیرند .
اگر مریضی در حالتی است که آنها تشخیص می دهند علائم مرگ در او مشخص شده حتی الامکان آن آداب واجب را که رو به قبله کردن است انجام دهند . چقدر خوب است که یک پرستار که در لحظه ی آخر در کنار مریضی است که همراهی ندارد تلقین شهادتین کرده ، اسم ائمه را گفته و یا یک سوره ی قرآن بالای سر او بخواند .
شبیه این سوال را از پیغمبر اکرم کردند ، پیامبر اکرم (ص) در جمع تعدادی از اصحاب بود که فرمود به شخصی که در شرف موت است شهادتین را تلقین کنید و اگر کسی آخرین کلام زبان او لااله الا الله باشد داخل بهشت می شود .
یک شخصی گفت در زمان سکرات موت ما آنقدر گیج و متحیر هستیم که حواس ما نیست این کلمات را بگوییم و این حرف ها را بزنیم . همان موقع جبرائیل نازل شد و به پیامبر اکرم (ص) فرمود الان که در صحت و سلامتی هستید ، زبان شما باز و حواس شما جمع است کلمه ی لا اله الا الله را بگویید اگر می خواهید این کلمه در قلب شما باقی بماند .
چون زبان صرف که در قلب نباشد خیلی هنر و ارزشی ندارد . مهم این است که در قلب باشد ، اگر کسی توانست بگوید که چه بهتر اما اگر فرصت نکرد عمده اعتقادات قلبی است . بنابراین به تعبیر سعدی ؛
کنونت که چشم است اشکی ببار زبان در دهان است عذری بیار،
کنون بایدت عذر تقصیر گفت نه چون نفس ناطق زگفتن بخفت.
علامه محمد تقی جعفری شاگرد یکی از عرفای نجف به نام شیخ مرتضی طالقانی بودند که مرحوم آیت اله بهجت نیز مدتی شاگرد ایشان بودند .
علامه جعفری می گوید :
دو روز مانده بود به محرم ، طبق عادت هر روز برای گرفتن درس به خدمت ایشان رسیدم. وقتی وارد شدم ایشان گفتند برای چه آمده ای ؟
گفتم برای گرفتن درس آمده ام . ایشان گفت درس تمام شد . آقای جعفری می گوید من گمان کردم ایشان روزها را اشتباه کرده و فکر می کند ایام تعطیلی محرم شروع شده است . گفتم هنوز دو روز به محرم مانده و درس برقرار است . او گفتن نه درس دیگر تمام شد .
این تعبیر را کردند که خر طالقان رفته و فقط پالان او مانده ، روح رفته و فقط جسم مانده است. بعد از آن نیز یک لااله الا الله گفت و اشک ریخت .
فهمیدم که در حال خبر دادن از چیزی است یعنی خبر از مرگ می دهد و اینکه تمام شدن درس را به طور کلی می گوید . گفتم آقا حالا آن درس تمام شد اگر می شود یک درس دیگری به ما بدهید .
این شعر را خواند :
تا زدستت می رسد شو کارگر چون فوتی از کار، خواهی زد به سر.
ما می بینیم در کلمات و دعاهای معصومین به استعداد موت یعنی آمادگی برای مرگ اینقدر اشاره شده است.
امام سجاد (ع) یک دعای بسیار زیبایی دارد ، تقاضای من این است که افراد این دعای زیبا را که کوتاه هم است ضبط کرده و حفظ کنند و در سجده ها و یا قنوت های خود بخوانند .
دعا این است : خدایا من از تو می خواهم تعلق و چسبندگی من به دنیا را کم کنی ، به آن سرای ابدیت رو کنم و توجه من بیشتر به عالم ابدی باشد . خدایا آماده شوم برای مرگ قبل از فرا رسیدن آن .
ما همه آشنا هستیم که در معارف، توبه و جبران خطاها واجب فوری است . در مباحث و اعتقادات کلامی ما آمده و همه هم این نظر را دارند و از قرآن مجید نیز استفاده می شود که توبه واجب فوری است .
به این خاطر اگر در توبه و جبران خطا ها تأخیر کنیم معلوم نیست که فرصتی برای انسان باقی بماند . من اگر بگویم بعداً جبران می کنم ممکن است بعداً وجود نداشته باشد . الان ماه شعبان است و سه عمل است که در این ماه خیلی به آن توصیه شده است .
اول صدقه ، دوم صلوات مخصوصاً آن صلوات معروفی که مومنین هنگام ظهر بعد از نماز ظهر می خوانند و سوم استغفار است .
درست است که هفتاد مرتبه استغفراله و اتوب علیه در این ماه توصیه شده است ولی توبه و استغفار زمانی کامل است که آن خطاهایی را که می توانم ، جبران کنم و تأخیر نیندازم .
مرحوم شیخ مرتضی زاهد پنجاه یا شصت سال پیش در همین تهران زندگی می کرد . پیرمردهایی هستند که از ایشان خاطراتی دارند و من با برخی از آنها برخورد داشته ام . این مرحوم نقل می کند که یک بار بعد از نماز مغرب و عشا که مسئله می گفتم یک مسئله را اشتباه گفتم .
وقتی به منزل رفتم متوجه شدم که اشتباه گفته ام. همان شب راه افتاده و به در خانه ی مسجدی هایی که دور و بر منزل ایشان بودند و آنها را می شناختند رفتند و به آنها گفتند که آن مسئله را اشتباه گفته اند. به در چند خانه که رفتند یک نفر به او گفت حاج آقا چه عجله ای است حالا فردا شب ما می آمدیم آنجا شما آن را تصحیح می کردید .
گفت شما عجله ندارید شاید حضرت عزرائیل (ع) عجله داشته باشد و فرصت به فردا نرسد که من آن را تصحیح کنم .
این چقدر ارزشمند است و چقدر زندگی را شاد می کند . اینکه رزمندگان در جبهه ها اینقدر نشاط داشتند و شوخ و راحت بودند به این علت است که با مرگ مشکلی نداشتند . درست است که مرگ آنها نیز ناگهانی بود و در یک لحظه خمپاره یا گلوله ای می آمد اما آن ناگهانی به گونه ای بود که آمادگی قبلی داشتند .
این آمادگی ( برای مرگ ناگهانی ) با این چند چیز ایجاد می شود :
اول توبه و جبران خطاها .
یعنی مطمئن نباشیم که فردایی است ، شاید نباشد . اگر حق الله ، نماز و روزه و حجی به گردن من است نباید بی خیال آن باشم . معنا ندارد که یک مومن بی خیال حقوقی که از خداوند متعال ضایع کرده باشد . البته من نمی گویم که فرد همه ی کارهای خود را کنار بگذارد و بایستد فقط نماز بخواند و روزه بگیرد . اگر نماز یا روزه ی قضایی به گردن فرد است روزی یک نماز قضا بخواند . همین مقدار که نشان دهد بی تفاوت نیست کافی است . نباید با واجبات و حرام های خدا شوخی کنیم .
از امیرالمومنین (ع) سوال کردند که آمادگی برای مرگ چیست ؟ ایشان فرمودند : فرائض و واجبات خود را انجام بده و اگر یک زمانی فوت شده قضای آن را بجا بیاور . حرام ها را ترک کرده و تا آنجا که می توانید به صفات اخلاقی خوب مزین شوید. بعد ایشان فرمودند : اگر اینچنین شد دیگر برای فرد فرقی ندارد که چه زمانی مرگ فرا برسد .
برای چنین شخصی مرگ ناگهانی به معنای غافلگیرانه معنا ندارد . چون همیشه آماده است و غافلگیر نمی شود . من این مطلب را از آقازاده مرحوم آقای اراکی شنیدم که یکی از خوبان نجف که معاصر مرحوم میرزای شیرازی بود یعنی آقای فاضل اردکانی یک مرتبه نماز عشای خود را که خواند و شام خود را که خورد گفت نماز خوبی خواندیم ، شام خوبی خوردیم و مرگ خوبی هم می کنیم و همان شب از دنیا رفت .
ببینید برای این افراد چقدر آسان و راحت است . پس در جبران حقوق گذشته همانطور که همه ی مومنین می دانند حق الله و بخصوص حق الناس مهم است .
حضرت امام در وصیت ها و نصیحت های خود به مرحوم حاج احمد آقا فرزند بزرگوار ایشان می فرماید: بعد از مرگ آنجا که کار ما با خدا باشد و حساب ما با او باشد الرحم الراحمین است . ولی آنجا که کار ما با مردم باشد ، مردم دیگر ارحم الراحمین نیستند و به سادگی نمی گذرند چون همه کم دارند تا یک چیزی از تو نگیرند تو را رها نمی کنند .
در سوره ی فجر از مرصاد نام برده شده است و در روایت داریم که مرصاد گذرگاهی است در عالم آخرت . کسی از آن عبور نمی کند اگر حقی به گردن دیگری داشته باشد و مدیون کسی باشد .
یعنی صاحبان حق باید راضی باشند تا از آن گردنه و گذرگاه عبور کنیم . آنجا صاحبان حق را می آورند و می گویند تو باید از آنها رضایت بگیری . آنجا دیگر رضایت به یک کلمه ی حلالم کن معمولی تمام نمی شود .
پیغمبر در جمعی از اصحاب فرمود می دانید مفلس به چه کسی می گویند ؟ اصحاب گفتند آن که با جیب خالی کلی بار زندگی بر دوش داشته باشد .
پیامبر فرمود این مفلس نیست و فقط بی پول است . مفلس کسی است که در عالم آخرت او را می آورند درحالی که کیسه ی اعمال خیر او خیلی پر است اما او را به همین مرصاد می آورند . صاحبان حق که حقی را از آنها ضایع کرده ، آبرویی ریخته و اذیتی کرده است و مالی از آنها خورده می آورند و باید رضایت بگیرد . در این حالت از کیسه ی خیرات این فرد بر می دارند و به دیگران می دهند تا راضی شوند . اگر اعمال خیر او تمام شد از گناهان و بار دیگران بر روی دوش این فرد می گذارند . پیامبر فرمود مفلس این فرد است که اول باری از خیرات داشت اما الان کیسه ای از گناهان بر دوش دارد .
بنابراین اولین وظیفه و آمادگی قبل از مرگ این است . اینکه اگر حقی ضایع شده به وصیت نگذاریم تا دیگران برای ما انجام دهند . دیگران گاهی در اعمال خود مانده اند . بازماندگان ، بعد از مرگ تا چند روز داغ هستند و بعد شاید فراموش کنند . بعد از آن ما می مانیم و کوله باری از سختی ها و معطلی های آن طرف.
دومین وظیفه این است که افرادی که می توانند و برای آنها امکان پذیر است کفن تهیه کنند . از مرحوم آیت الله بهجت است که تهیه ی کفن عمر را طولانی می کند . روایتی در وسایل الشیعه است که می فرماید: اگر کسی کفن را تهیه کند و هر از گاهی به آن نگاه کند جزو غافلین نیست و هر موقع به آن نگاه کند اجر و ثواب به او می دهند .
سومین چیزی که خیلی به آن توصیه شده بحث وصیت است . در روایات ما وصیت نشانه ی عقل شمرده شده و حقی است به گردن یک مسلمان . ما حتی در آیه ی قرآن داریم که کسانی که نشانه های مرگ برای آنها ظاهر شده الزام است که وصیت کنند به عنوان یک وصیت شایسته برای خویشان و بستگان آنها ، این یک حقی است به گردن متقین .
نکته ی اول اینکه بهترین وقت وصیت در زمان صحت و سلامتی است که انسان علائمی از مرگ را نمی بیند . ولی آخرین وقت وصیت زمانی است که انسان علائم مرگ را می بیند . قرآن اشاره به این آخرین وقت کرده که وقتی انسان این علائم را می بیند دیگر آخر کار است .
پیامبر اکرم (ص) یک تعبیری دارد که وصیت را زیر بستر و بالین خود قرار دهید، منظور اینکه وصیت اینقدر در دسترس باشد . اگر کسی حقی به گردن خود دارد چه حق الله و چه حق الناس واجب است که وصیت کند . این وصیت یا می تواند شفاهی باشد و یا اینکه آن را بنویسد . اما اگر حق الناس و حق اللهی به گردن او نیست ، خمس و زکات ، بدهی، نماز و روزه ای به گردن ندارد و حقی از کسی ضایع نکرده ، این وصیت برای او مستحب موکد است . تکلیف است که اگر دارای اموالی است دیگران بدانند چه باید بکنند .
البته وصیت تنها بخاطر اموال نیست و می تواند برای توصیه های خیری باشد که تجربه های زندگی به او آموخته است .
همانطور که امیرالمومنین (ع) به فرزند خود امام حسن (ع) آن وصیت های بسیار ارزشمند را دارد . اما در عین حال اگر کسی اموال دارد و حقوقی به گردن او نیست مستحب موکد است که وصیت کند .
سومین مطلب این است که وصیت ها عادلانه باشد . گاهی اوقات برخی از افراد خیلی مقدس می شوند و همه ی اموال خود را می بخشند و حق فرزندان نادیده گرفته می شود و یا به بعضی از فرزندان بیشتر می دهند .
پیامبر اکرم (ص) شنیدند که یکی از مسلمین تمامی اموال خود را در زمان حیات خود بخشیده در حالی که فرزندان او محتاج هستند . پیامبر (ص) فرمود: با این فرد چه کار کردید . گفتند در قبرستان مسلمین او را دفن کردیم .
پیامبر فرمود: اگر من بودم اجازه نمی دادم او را در قبرستان مسلمین دفن کنید . کار این فرد مومنانه نبوده . نکته ی چهارم مقدار وصیت است . درست است که تا وقتی شخص زنده است مالک تمامی اموال و دارایی های خود است اما پس از مرگ فقط در یک سوم از اموال خود اختیار دارد . یعنی فقط مالک ثلث اموال است .
با اینکه همه ی اموال را او تهیه کرده اما دو سوم اموال بعد از مرگ متعلق به او نیست . اگر کسی می خواهد وصیت کند که بعد از مرگ من این مقدار نماز و روزه برای من بگیرید ، یا بعد از مرگ من اموال من را وقف کنید و یا خانه را به همسر من بدهید، این بخشش ها و وصیت ها اگر بیش از مقدار ثلث باشد ارزش ندارد .
مثلاً اگر کل مال صد و بیست میلیون تومان است تا چهل میلیون تومان فقط می تواند وصیت کند اگر بیشتر شد به شرطی که همه ی وراث اجازه دهند قابل اجرا است و اگر نه فقط تا ثلث .
البته آن چیزی که ما در روایات داریم این است که اگر شخصی که می خواهد وصیت کند ، فرزندان او احتیاج دارند مستحب است تا یک چهارم و یک پنجم مال را وصیت کند .
آخرین نکته این است که حضرت امیرالمومنین (ع) فرمودند : بهترین وصیت این است که خود فرد وصی خود باشد .
یعنی آن کارهایی که دیگران می خواهند برای او انجام دهند خود او انجام دهد . چرا انسان برای بعد بگذارد، انسان بهتر است تا وقتی که زنده است ببخشد و فرزندانی را که الان احتیاج دارند تأمین کند تا آنها دعا کنند .
داریم که کسی وصیت کرد بعد از مرگ انبار خرمایی را به صدقه بدهند . بعد از مرگ او این کار را کردند. پیغمبر اکرم (ص) رسید یک عدد خرما در آن انبار مانده بود ، فرمود اگر این یک عدد خرما را خود او در زمانی که زنده بود انفاق می کرد بهتر از کل انبار خرمایی است که بعد از او به صدقه داده شد. چون اسلام به دنبال رشد فرد است و اینکه تعلق او از دنیا کنده شود .
درست است که بعد از مرگ هم صدقه فایده دارد ولی آن کار قبل از مرگ فایده ی بیشتری دارد . پسری بود که مدام به پدر خود می گفت یک مقدار از این اموال را در راه خدا بده . آن پدر می گفت بعداً وصیت می کنم . یک شبی در کوچه ای در حال گذر بودند در آن زمان برق نبود ، این پسر فانوس را که باید در جلوی پدر نگاه می داشت تا کوچه روشن شود پشت سر او نگاه داشت . پدر گفت جلو بیا نور باید جلو باشد چرا پشت سر رفته ای؟
پسر گفت من هم همین را می گویم ، نور باید جلو باشد و انسان عمل را باید جلو جلو بفرستد.
برگ سبزی به گور خویش فرست کس نیارد زپس، تو پیش فرست .
این نکات: توبه و جبران خطاها و حقوق ضایع شده ، وصیت ، تهیه ی کفن و احیاناً تربت اباعبداله (ع) همان مصادیق آمادگی برای مرگ است .
" مباحث یاد مرگ - حجت الاسلام عالی - برنامه سمت خدا - http://samtekhoda.tv3.ir "
البته تقاضایی که از پرسنل محترم بیمارستان ها اعم از پزشکان و پرستارانی که زحمت می کشند داریم این است که علاوه بر وظیفه ی شغلی خود ، وظیفه ی ایمانی و دینی را نیز در نظر بگیرند .
اگر مریضی در حالتی است که آنها تشخیص می دهند علائم مرگ در او مشخص شده حتی الامکان آن آداب واجب را که رو به قبله کردن است انجام دهند . چقدر خوب است که یک پرستار که در لحظه ی آخر در کنار مریضی است که همراهی ندارد تلقین شهادتین کرده ، اسم ائمه را گفته و یا یک سوره ی قرآن بالای سر او بخواند .
شبیه این سوال را از پیغمبر اکرم کردند ، پیامبر اکرم (ص) در جمع تعدادی از اصحاب بود که فرمود به شخصی که در شرف موت است شهادتین را تلقین کنید و اگر کسی آخرین کلام زبان او لااله الا الله باشد داخل بهشت می شود .
یک شخصی گفت در زمان سکرات موت ما آنقدر گیج و متحیر هستیم که حواس ما نیست این کلمات را بگوییم و این حرف ها را بزنیم . همان موقع جبرائیل نازل شد و به پیامبر اکرم (ص) فرمود الان که در صحت و سلامتی هستید ، زبان شما باز و حواس شما جمع است کلمه ی لا اله الا الله را بگویید اگر می خواهید این کلمه در قلب شما باقی بماند .
چون زبان صرف که در قلب نباشد خیلی هنر و ارزشی ندارد . مهم این است که در قلب باشد ، اگر کسی توانست بگوید که چه بهتر اما اگر فرصت نکرد عمده اعتقادات قلبی است . بنابراین به تعبیر سعدی ؛
کنونت که چشم است اشکی ببار زبان در دهان است عذری بیار،
کنون بایدت عذر تقصیر گفت نه چون نفس ناطق زگفتن بخفت.
علامه محمد تقی جعفری شاگرد یکی از عرفای نجف به نام شیخ مرتضی طالقانی بودند که مرحوم آیت اله بهجت نیز مدتی شاگرد ایشان بودند .
علامه جعفری می گوید :
دو روز مانده بود به محرم ، طبق عادت هر روز برای گرفتن درس به خدمت ایشان رسیدم. وقتی وارد شدم ایشان گفتند برای چه آمده ای ؟
گفتم برای گرفتن درس آمده ام . ایشان گفت درس تمام شد . آقای جعفری می گوید من گمان کردم ایشان روزها را اشتباه کرده و فکر می کند ایام تعطیلی محرم شروع شده است . گفتم هنوز دو روز به محرم مانده و درس برقرار است . او گفتن نه درس دیگر تمام شد .
این تعبیر را کردند که خر طالقان رفته و فقط پالان او مانده ، روح رفته و فقط جسم مانده است. بعد از آن نیز یک لااله الا الله گفت و اشک ریخت .
فهمیدم که در حال خبر دادن از چیزی است یعنی خبر از مرگ می دهد و اینکه تمام شدن درس را به طور کلی می گوید . گفتم آقا حالا آن درس تمام شد اگر می شود یک درس دیگری به ما بدهید .
این شعر را خواند :
تا زدستت می رسد شو کارگر چون فوتی از کار، خواهی زد به سر.
ما می بینیم در کلمات و دعاهای معصومین به استعداد موت یعنی آمادگی برای مرگ اینقدر اشاره شده است.
امام سجاد (ع) یک دعای بسیار زیبایی دارد ، تقاضای من این است که افراد این دعای زیبا را که کوتاه هم است ضبط کرده و حفظ کنند و در سجده ها و یا قنوت های خود بخوانند .
دعا این است : خدایا من از تو می خواهم تعلق و چسبندگی من به دنیا را کم کنی ، به آن سرای ابدیت رو کنم و توجه من بیشتر به عالم ابدی باشد . خدایا آماده شوم برای مرگ قبل از فرا رسیدن آن .
ما همه آشنا هستیم که در معارف، توبه و جبران خطاها واجب فوری است . در مباحث و اعتقادات کلامی ما آمده و همه هم این نظر را دارند و از قرآن مجید نیز استفاده می شود که توبه واجب فوری است .
به این خاطر اگر در توبه و جبران خطا ها تأخیر کنیم معلوم نیست که فرصتی برای انسان باقی بماند . من اگر بگویم بعداً جبران می کنم ممکن است بعداً وجود نداشته باشد . الان ماه شعبان است و سه عمل است که در این ماه خیلی به آن توصیه شده است .
اول صدقه ، دوم صلوات مخصوصاً آن صلوات معروفی که مومنین هنگام ظهر بعد از نماز ظهر می خوانند و سوم استغفار است .
درست است که هفتاد مرتبه استغفراله و اتوب علیه در این ماه توصیه شده است ولی توبه و استغفار زمانی کامل است که آن خطاهایی را که می توانم ، جبران کنم و تأخیر نیندازم .
مرحوم شیخ مرتضی زاهد پنجاه یا شصت سال پیش در همین تهران زندگی می کرد . پیرمردهایی هستند که از ایشان خاطراتی دارند و من با برخی از آنها برخورد داشته ام . این مرحوم نقل می کند که یک بار بعد از نماز مغرب و عشا که مسئله می گفتم یک مسئله را اشتباه گفتم .
وقتی به منزل رفتم متوجه شدم که اشتباه گفته ام. همان شب راه افتاده و به در خانه ی مسجدی هایی که دور و بر منزل ایشان بودند و آنها را می شناختند رفتند و به آنها گفتند که آن مسئله را اشتباه گفته اند. به در چند خانه که رفتند یک نفر به او گفت حاج آقا چه عجله ای است حالا فردا شب ما می آمدیم آنجا شما آن را تصحیح می کردید .
گفت شما عجله ندارید شاید حضرت عزرائیل (ع) عجله داشته باشد و فرصت به فردا نرسد که من آن را تصحیح کنم .
این چقدر ارزشمند است و چقدر زندگی را شاد می کند . اینکه رزمندگان در جبهه ها اینقدر نشاط داشتند و شوخ و راحت بودند به این علت است که با مرگ مشکلی نداشتند . درست است که مرگ آنها نیز ناگهانی بود و در یک لحظه خمپاره یا گلوله ای می آمد اما آن ناگهانی به گونه ای بود که آمادگی قبلی داشتند .
این آمادگی ( برای مرگ ناگهانی ) با این چند چیز ایجاد می شود :
اول توبه و جبران خطاها .
یعنی مطمئن نباشیم که فردایی است ، شاید نباشد . اگر حق الله ، نماز و روزه و حجی به گردن من است نباید بی خیال آن باشم . معنا ندارد که یک مومن بی خیال حقوقی که از خداوند متعال ضایع کرده باشد . البته من نمی گویم که فرد همه ی کارهای خود را کنار بگذارد و بایستد فقط نماز بخواند و روزه بگیرد . اگر نماز یا روزه ی قضایی به گردن فرد است روزی یک نماز قضا بخواند . همین مقدار که نشان دهد بی تفاوت نیست کافی است . نباید با واجبات و حرام های خدا شوخی کنیم .
از امیرالمومنین (ع) سوال کردند که آمادگی برای مرگ چیست ؟ ایشان فرمودند : فرائض و واجبات خود را انجام بده و اگر یک زمانی فوت شده قضای آن را بجا بیاور . حرام ها را ترک کرده و تا آنجا که می توانید به صفات اخلاقی خوب مزین شوید. بعد ایشان فرمودند : اگر اینچنین شد دیگر برای فرد فرقی ندارد که چه زمانی مرگ فرا برسد .
برای چنین شخصی مرگ ناگهانی به معنای غافلگیرانه معنا ندارد . چون همیشه آماده است و غافلگیر نمی شود . من این مطلب را از آقازاده مرحوم آقای اراکی شنیدم که یکی از خوبان نجف که معاصر مرحوم میرزای شیرازی بود یعنی آقای فاضل اردکانی یک مرتبه نماز عشای خود را که خواند و شام خود را که خورد گفت نماز خوبی خواندیم ، شام خوبی خوردیم و مرگ خوبی هم می کنیم و همان شب از دنیا رفت .
ببینید برای این افراد چقدر آسان و راحت است . پس در جبران حقوق گذشته همانطور که همه ی مومنین می دانند حق الله و بخصوص حق الناس مهم است .
حضرت امام در وصیت ها و نصیحت های خود به مرحوم حاج احمد آقا فرزند بزرگوار ایشان می فرماید: بعد از مرگ آنجا که کار ما با خدا باشد و حساب ما با او باشد الرحم الراحمین است . ولی آنجا که کار ما با مردم باشد ، مردم دیگر ارحم الراحمین نیستند و به سادگی نمی گذرند چون همه کم دارند تا یک چیزی از تو نگیرند تو را رها نمی کنند .
در سوره ی فجر از مرصاد نام برده شده است و در روایت داریم که مرصاد گذرگاهی است در عالم آخرت . کسی از آن عبور نمی کند اگر حقی به گردن دیگری داشته باشد و مدیون کسی باشد .
یعنی صاحبان حق باید راضی باشند تا از آن گردنه و گذرگاه عبور کنیم . آنجا صاحبان حق را می آورند و می گویند تو باید از آنها رضایت بگیری . آنجا دیگر رضایت به یک کلمه ی حلالم کن معمولی تمام نمی شود .
پیغمبر در جمعی از اصحاب فرمود می دانید مفلس به چه کسی می گویند ؟ اصحاب گفتند آن که با جیب خالی کلی بار زندگی بر دوش داشته باشد .
پیامبر فرمود این مفلس نیست و فقط بی پول است . مفلس کسی است که در عالم آخرت او را می آورند درحالی که کیسه ی اعمال خیر او خیلی پر است اما او را به همین مرصاد می آورند . صاحبان حق که حقی را از آنها ضایع کرده ، آبرویی ریخته و اذیتی کرده است و مالی از آنها خورده می آورند و باید رضایت بگیرد . در این حالت از کیسه ی خیرات این فرد بر می دارند و به دیگران می دهند تا راضی شوند . اگر اعمال خیر او تمام شد از گناهان و بار دیگران بر روی دوش این فرد می گذارند . پیامبر فرمود مفلس این فرد است که اول باری از خیرات داشت اما الان کیسه ای از گناهان بر دوش دارد .
بنابراین اولین وظیفه و آمادگی قبل از مرگ این است . اینکه اگر حقی ضایع شده به وصیت نگذاریم تا دیگران برای ما انجام دهند . دیگران گاهی در اعمال خود مانده اند . بازماندگان ، بعد از مرگ تا چند روز داغ هستند و بعد شاید فراموش کنند . بعد از آن ما می مانیم و کوله باری از سختی ها و معطلی های آن طرف.
دومین وظیفه این است که افرادی که می توانند و برای آنها امکان پذیر است کفن تهیه کنند . از مرحوم آیت الله بهجت است که تهیه ی کفن عمر را طولانی می کند . روایتی در وسایل الشیعه است که می فرماید: اگر کسی کفن را تهیه کند و هر از گاهی به آن نگاه کند جزو غافلین نیست و هر موقع به آن نگاه کند اجر و ثواب به او می دهند .
سومین چیزی که خیلی به آن توصیه شده بحث وصیت است . در روایات ما وصیت نشانه ی عقل شمرده شده و حقی است به گردن یک مسلمان . ما حتی در آیه ی قرآن داریم که کسانی که نشانه های مرگ برای آنها ظاهر شده الزام است که وصیت کنند به عنوان یک وصیت شایسته برای خویشان و بستگان آنها ، این یک حقی است به گردن متقین .
نکته ی اول اینکه بهترین وقت وصیت در زمان صحت و سلامتی است که انسان علائمی از مرگ را نمی بیند . ولی آخرین وقت وصیت زمانی است که انسان علائم مرگ را می بیند . قرآن اشاره به این آخرین وقت کرده که وقتی انسان این علائم را می بیند دیگر آخر کار است .
پیامبر اکرم (ص) یک تعبیری دارد که وصیت را زیر بستر و بالین خود قرار دهید، منظور اینکه وصیت اینقدر در دسترس باشد . اگر کسی حقی به گردن خود دارد چه حق الله و چه حق الناس واجب است که وصیت کند . این وصیت یا می تواند شفاهی باشد و یا اینکه آن را بنویسد . اما اگر حق الناس و حق اللهی به گردن او نیست ، خمس و زکات ، بدهی، نماز و روزه ای به گردن ندارد و حقی از کسی ضایع نکرده ، این وصیت برای او مستحب موکد است . تکلیف است که اگر دارای اموالی است دیگران بدانند چه باید بکنند .
البته وصیت تنها بخاطر اموال نیست و می تواند برای توصیه های خیری باشد که تجربه های زندگی به او آموخته است .
همانطور که امیرالمومنین (ع) به فرزند خود امام حسن (ع) آن وصیت های بسیار ارزشمند را دارد . اما در عین حال اگر کسی اموال دارد و حقوقی به گردن او نیست مستحب موکد است که وصیت کند .
سومین مطلب این است که وصیت ها عادلانه باشد . گاهی اوقات برخی از افراد خیلی مقدس می شوند و همه ی اموال خود را می بخشند و حق فرزندان نادیده گرفته می شود و یا به بعضی از فرزندان بیشتر می دهند .
پیامبر اکرم (ص) شنیدند که یکی از مسلمین تمامی اموال خود را در زمان حیات خود بخشیده در حالی که فرزندان او محتاج هستند . پیامبر (ص) فرمود: با این فرد چه کار کردید . گفتند در قبرستان مسلمین او را دفن کردیم .
پیامبر فرمود: اگر من بودم اجازه نمی دادم او را در قبرستان مسلمین دفن کنید . کار این فرد مومنانه نبوده . نکته ی چهارم مقدار وصیت است . درست است که تا وقتی شخص زنده است مالک تمامی اموال و دارایی های خود است اما پس از مرگ فقط در یک سوم از اموال خود اختیار دارد . یعنی فقط مالک ثلث اموال است .
با اینکه همه ی اموال را او تهیه کرده اما دو سوم اموال بعد از مرگ متعلق به او نیست . اگر کسی می خواهد وصیت کند که بعد از مرگ من این مقدار نماز و روزه برای من بگیرید ، یا بعد از مرگ من اموال من را وقف کنید و یا خانه را به همسر من بدهید، این بخشش ها و وصیت ها اگر بیش از مقدار ثلث باشد ارزش ندارد .
مثلاً اگر کل مال صد و بیست میلیون تومان است تا چهل میلیون تومان فقط می تواند وصیت کند اگر بیشتر شد به شرطی که همه ی وراث اجازه دهند قابل اجرا است و اگر نه فقط تا ثلث .
البته آن چیزی که ما در روایات داریم این است که اگر شخصی که می خواهد وصیت کند ، فرزندان او احتیاج دارند مستحب است تا یک چهارم و یک پنجم مال را وصیت کند .
آخرین نکته این است که حضرت امیرالمومنین (ع) فرمودند : بهترین وصیت این است که خود فرد وصی خود باشد .
یعنی آن کارهایی که دیگران می خواهند برای او انجام دهند خود او انجام دهد . چرا انسان برای بعد بگذارد، انسان بهتر است تا وقتی که زنده است ببخشد و فرزندانی را که الان احتیاج دارند تأمین کند تا آنها دعا کنند .
داریم که کسی وصیت کرد بعد از مرگ انبار خرمایی را به صدقه بدهند . بعد از مرگ او این کار را کردند. پیغمبر اکرم (ص) رسید یک عدد خرما در آن انبار مانده بود ، فرمود اگر این یک عدد خرما را خود او در زمانی که زنده بود انفاق می کرد بهتر از کل انبار خرمایی است که بعد از او به صدقه داده شد. چون اسلام به دنبال رشد فرد است و اینکه تعلق او از دنیا کنده شود .
درست است که بعد از مرگ هم صدقه فایده دارد ولی آن کار قبل از مرگ فایده ی بیشتری دارد . پسری بود که مدام به پدر خود می گفت یک مقدار از این اموال را در راه خدا بده . آن پدر می گفت بعداً وصیت می کنم . یک شبی در کوچه ای در حال گذر بودند در آن زمان برق نبود ، این پسر فانوس را که باید در جلوی پدر نگاه می داشت تا کوچه روشن شود پشت سر او نگاه داشت . پدر گفت جلو بیا نور باید جلو باشد چرا پشت سر رفته ای؟
پسر گفت من هم همین را می گویم ، نور باید جلو باشد و انسان عمل را باید جلو جلو بفرستد.
برگ سبزی به گور خویش فرست کس نیارد زپس، تو پیش فرست .
این نکات: توبه و جبران خطاها و حقوق ضایع شده ، وصیت ، تهیه ی کفن و احیاناً تربت اباعبداله (ع) همان مصادیق آمادگی برای مرگ است .
" مباحث یاد مرگ - حجت الاسلام عالی - برنامه سمت خدا - http://samtekhoda.tv3.ir "
← مباحث یاد مرگ (۷۹ مطلب مشابه)
- ۱۶۴۴ بازدید توسط ۱۳۰۱ نفر
- شنبه ۶ تیر ۹۴ - ۱۳:۴۳