گریه کردن و اشک ریختن در منظر بسیاری از افراد نشانه ضعف و نداشتن تعادل روانی است، اما غافل از اینکه این طرز تفکر کاملا اشتباه بوده و حتی متخصصان و روانشناسان بر این باورند که افرادی که گریه میکنند بسیار قویتر از سایرین هستند، اما چرا؟
چرا گریه میکنیم؟
دلایلی که ثابت میکند افرادی که گریه میکنند قوی ترند!
روان شناسی گریه
روزی چند بار میخندید؟
چند بار گریه میکنید؟
چقدر خوشحال هستید و چقدر احساس غم و اندوه به شما دست میدهد؟
البته قرار نیست هر کسی به طور دقیق بداند چقدر در طول روز میخندد یا چقدر ممکن است گریه کند، اما همین که هر فرد بتواند به موقع ناراحت شود و به موقع هم شاد باشد، یعنی از سلامت روانی برخوردار است.
بله، ناراحت شدن هم اگر درست و به موقع باشد، خوب است و میتواند تبعات مثبتی داشته باشد.
آنها که میگویند گریه کردن و غمگین بودن نشانه بیماری و اختلالات روانی است هم باید بدانند متخصصان با چنین نظری موافق نیستند.
البته موضوع وقتی خطرناک میشود که فردی همیشه شاد و خوشحال باشد و در هیچ شرایطی به فکر ناراحتی هایش نیافتد.
این شادیهای بی دلیل و دائم هم نه تنها خوب نیست و ویژگی مثبتی به حساب نمیآید که حتی میتواند نشانهای از یک بیماری روانی باشد.
هم شاد باشید، هم غمگین
چه بخواهیم و چه نخواهیم، غم بخشی از زندگی همه ما انسان هاست و در مواقعی حضور خود را نشان میدهد؛ بنابر این انکار غم و غصه نه تنها کاری عاقلانه نیست بلکه حتی گاهی غیرممکن است.
انسان سالم، انسانی است که از عاطفهای انعطاف پذیر، متناسب و در عین حال متعادل برخوردار باشد.
به عبارت دیگر، انسان باید در برابر عوامل مختلفی که در دنیای اطرافش وجود دارد؛ مانند غم ها، شادی ها، استرسها و هیجانات دیگر، واکنشهای خاص و متناسب آنها را بروز دهد.
کسانی هم هستند که نه چیزی میتواند شادشان کند و نه به این راحتیها غمگین میشوند.
جالب است بدانید؛ در بعضی موارد که شخص دچار بیماریهای روانی است، ممکن است چنین حالاتی داشته باشد. این افراد نسبت به عوامل مختلف و در برابر احساسات متفاوت فقط یک حالت عاطفی از خود نشان میدهند.
این گروه در مواجهه با عوامل مختلفی که میتواند موجب برانگیختن عواطف و احساسات شان شود، مانند یک دیوار بی روح عمل میکنند. به این معنی که نسبت به تمام عوامل بی تفاوت بوده و واکنش یکسانی بروز میدهند.
بعضی از بیماران روانی نسبت به عوامل و عواطف متفاوت هیچ واکنش خاصی نشان نمیدهند، ولی از انسانهای سالم انتظار میرود در مواجهه با مسائلی از قبیل: فقدان، از دست دادن عزیزان و... واکنشهای متناسبی مانند گریه کردن، فغان، اندوهگین شدن و برگزاری دورههای سوگواری داشته باشند. برعکس این موضوع هم صادق است و انسان سالم در برخورد با موضوعات شاد مانند جشن ها، عروسیها و... هم باید واکنشهای متناسب با آن مانند خندیدن و ابراز هیجانات مثبتی از قبیل شادمانی را بروز دهد و فقط در چنین شرایطی است که میتوان گفت:
فرد از نظر سلامت روانی در وضعیت خوب و مناسبی قرار دارد.
برون ریزی یا خودخوری؟
خیلیها گریه کردن را کار نادرستی میدانند. خیلیها میگویند باید محکم بود و در برابر مشکلات و ناآرامیهای زندگی محکم ایستاد. خیلیها میخواهند غصهها را به تنهایی تحمل کنند و دم نزنند. خیلیها برای این که در این زندگی فولاد آبدیده شوند، در برابر ناراحتیها واکنشی نشان نمیدهند و در مصیبتها و شرایط سخت زندگی فقط سکوت میکنند، اما همه اینها به چه قیمتی است؟ تا به حال به این موضوع فکر کرده اید؟ فکر کرده اید اگر هنگام رویارویی با مصائب زندگی گریه نکنید، واکنشی نشان ندهید و فقط ساکت بمانید، چه چیزهای دیگری را از دست خواهید داد؟
اما باید این مطلب را در نظر بگیرید که؛ درست است که شادی و خنده در زندگی همه انسانها ضروری است، اما این موضوع هم نباید نادیده گرفته شود که یک انسان سالم هنگام رویارویی با موقعیتهای ناخوشایند و سوگواریها نیز باید رفتارهای خاص آن موقعیتها را از خود نشان دهد. به همین دلیل هم در چنین حالاتی گریه کردن، عزاداری، مویه و شیون و... رفتار و واکنشی طبیعی محسوب میشود.
مسلما سکوت کردن و فروخوردن ناراحتیها و احساسات منفی هم شیوه مناسبی نیست و عواقب این روش، اگر امروز کاری به کارتان نداشته باشد، در آیندهای نه چندان دور شما را درگیر خودش خواهد کرد.
شاید یکی از دلایلی که طول عمر خانمها ۱۰ تا ۱۵ سال بیشتر از طول عمر آقایان است، همین موضوع باشد که خانمها راحتتر از آقایان گریه میکنند و راحتتر هم میخندند. در حالی که اغلب آقایان به اشتباه فکر میکنند گریه کردن عاملی است که میتواند ارزش شان را از نظر دیگران کم کند و جایگاهشان را تغییر دهد.
به همین دلیل هم معمولا در مراسم سوگواری شاهدیم خانمها گریه و زاری بیشتری میکنند و پس از آن هم به کارهای دیگری مانند پذیرایی از مهمانان میرسند. آقایان، اما در چنین مراسمی خیلی گریه نمیکنند و ترجیح میدهند در گوشهای ساکت بمانند که متاسفانه بعدها ممکن است دچار مشکلات جدی تری مانند سکته، بیماریهای قلبی و... شوند.
تاثیر عزاداریهای گروهی بیشتر است
گاهی شدت ناراحتی و مشکلی که ایجاد شده، اینقدر زیاد است که حتی حوصله حاضر شدن در جمع و بودن کنار دیگران را هم نداریم، اما با گروه بودن و در جمع حاضر شدن هنگام سوگواریها و ناراحتیها در مقایسه با تنها ماندن و در خلوت نشستن تاثیرات بیشتری دارد.
زمانی که فرد در گروهی قرار میگیرد و همراه با آنها عزاداری و گریه میکند، کارکردهای مثبت بیشتری را تجربه خواهد کرد. البته هیچ گاه هنگام سوگواری و ناراحتی نباید شخص به خود یا دیگران صدمهای وارد کند و چنین رفتارهایی به هیچ عنوان جزو واکنشهای طبیعی احساس غم و اندوه به حساب نمیآید.
حالا باید به فکر باشید
همان طور که گفته شد، ناراحتی و غصه بخشی طبیعی از زندگی انسان است و هنگام مواجهه با آن هم باید برخورد و واکنش متناسب داشته باشیم.
با این حال، اما گاهی هم ابراز احساسات و عواطف، افراطی میشود و شکل دیگری به خودش میگیرد که شاید بهتر باشد در این مواقع به فکر درمان و برطرف کردن آن باشیم.
روان شناسان معتقدند که گریه کردن به صورت واکنشی، به طور معمول و در حد طبیعی نشانه هیچ اختلالی نبوده و برای حفظ سلامت روان خوب است. زمانی که شخص به صورت افراطی و در زمانهای متمادی گریه و زاری میکند یا با این که زمان زیادی از عامل ایجاد ناراحتی گذشته است، هنوز هم به این نوع کارها میپردازد، باید به موارد دیگری مانند افسردگی که به این نشانهها هم مربوط میشود، توجه کنیم و به فکرشان باشیم.
در چنین مواقعی، کمک گرفتن از متخصصان و کسانی که در این زمینه میتوانند فرد را راهنمایی کنند، بهترین راه حل خواهد بود.
این واکنشها به نفع تان است
اگر میگویید عزاداری و سوگواری چه فایدهای دارد و اگر فکر میکنید بی توجهی به عامل ایجاد اندوه میتواند چاره کار باشد، خوب است نظر یک روان شناس را بدانید.
ابراز واکنشهای متناسب با موقعیتهای ناخوشایند به تسکین آلام، تعدیل ظرفیت و ایجاد احساس روانی مثبت در فرد غمگین منجر خواهد شد؛ بنابراین گریه و زاری در حدی که یک واکنش طبیعی به حساب بیاید، نه تنها به عنوان اختلال شناخته نمیشود که حتی یک رفتار طبیعی برای سازگاری و بقا و بهبود ساختار روانی فرد نیز خواهد بود.
شاید شما هم تجربههای مشابهی داشته باشید. تجربه درددل کردن با دوستان و آرام شدن پس از آن، تجربه احساس آرامش پس از خلوت کردن با خدا و اشک ریختن، تجربه احساس سبکی و آسایش پس از گفت وگویی دوستانه درباره مشکلات و.... که، چنین احساسات مثبتی در فرآیند بهبود حالات روانی فرد نیز تاثیر بسزایی خواهد دارد.
چرا افرادی که گریه میکنند قوی ترند؟!
گریه کردن را از این به بعد نشانه ضعف ندانید چرا که متخصصان روانشناسی علاوه بر بیان فواید گریه کردن برای روح و روان از نشانههای قدرتمند بودن به این رفتار نگاه میکنند.
اگر چه گریه کردن یک امر طبیعی است، اما بسیاری افراد سعی میکنند آن را مخفی کنند همانطور که احتمال برخی از ما سریعا اشکهای مان را پاک میکنیم تا حال خود را پنهان کنیم که وقتی شخصی حال ما را پرسید دروغ بگوییم خوبیم، اما گریه نشانه ضعف نیست بلکه نشانه قوت است یا بهتر است بگوییم دلیلی برای قوی بودن است.
گریه برای سلامتی مفید است
گریه به دفع سموم از بدن کمک میکند و به عنوان مکانیزم دفاعی مقابل جرمها و باکتریها عمل میکند؛ به خاطر داشته باشید دفعه بعد که گریه میکنید سموم از بدن دفع می شود.
گریه به پیشرفت کمک میکند
رد کردن موقعیتهای دردناک و طوری عمل کردن که انگار هیچ اتفاقی نیافتاده است به پیشرفت شما هیچ کمکی نمیکند، اما گریه راه سالم برای بروز احساسات است.گریه به درمان استرس کمک میکند.
وقتی گریه میکنید، بدنتان شروع به آرام شدن میکند در واقع این بروز احساسات باعث آرامش تان میشود؛ به همین دلیل احساس بهتری دارید.
گریه غم و اندوه را تسکین میدهد
از دست دادن فردی که به شما نزدیک است اتفاق سادهای نیست، اما غوطه ورشدن در غصه به شما کمکی نمیکند سعی کنید از لاک خود بیرون بیایید و برای تسکین این غم گریه کنید.
گریه به احساس شما کمک میکند
آیا تا به حال در ناراحتی غوطه ور بوده اید و ندانید چه حسی دارید؟ خوب گریه کردن باعث می شود احساسات منفی را بیرون بریزید و به آرامش برسید تا بتوانید بهتر تصمیم بگیرید.
گریه آسیب پذیری را نشان می دهد
آسیب پذیری چیز بدی نیست؛ گریه نشان می دهد نه تنها از بروز احساس نمیترسید بلکه توجه زیادی هم به اینکه جامعه چه فکر می کند نمیکنید؛ در واقع گریه قوت را نشان می دهد نه ضعف را.
منبع : باشگاه خبرنگارن
← مسائل اجتماعی روز جامعه (۶۳۴ مطلب مشابه)
- ۱۹۵۵ بازدید توسط ۱۳۳۸ نفر
- سه شنبه ۸ آبان ۹۷ - ۱۴:۰۱