سلام دوستان
من پسری هستم 26 ساله، ساکن تهران با مدرک دیپلم، بعد از خدمتم، تو محلمون وارد یه کارگاه تولید لباس های ورزشی شدم و الان بالای 3 ساله که مشغولم. کارم خوبه خدا رو شکر و راضیم ازش. ماهی 2/5 تا 3 تومن در میارم، (کارمون کنتراتیه، هر چقدر بیشتر بتونیم بدوزیم بیشترم درمیاریم که اگر اضافه کاری وایسم بیشترم درمیارم).
محیط کارمون چند تا زن و مرد هستیم که زن ها همه جای مادرم هستن، از اوایل تابستون امسال یه خانم برای کار بسته بندی اومد کارگاه مون که یه دختر 18 ساله داره. بعضی وقت ها که کار شلوغ میشه دخترش رو میاره برای کمک بهش.
اوایل که می اومد دخترش برای کمک بهش اصلا نگاهی بهش نمینداختم. سرم تو کارم بود. یه مدت گذشت من یه بار داشتم با یکی از همکاران خانوم صحبت میکردم درباره کار که متوجه شدم دختره داره تو چشمام نگاه میکنه. بعد منم ناخوداگاه نگاهم بهش خیره شد.
بعد از اون اتفاق باز هم چند بار متوجه نگاه هاش شدم. نگاه خاصی تو چشماش بود. چهره جذاب و زیباش هر بار که بهش نگاه میکردم یه حس خوبی بهم میداد. تا اون موقع دلم پیشش گیر نکرده بود تا این که:
یه روز قرار بود مرخصی بگیرم گفتم به همکاران که من فردا با خانواده داریم میریم جاده چالوس تفریح. یکی از همکاران گفت رفتی باید کلوچه بیاری سوغات. منم با خنده گفتم به کلوچه نمیرسم ولی لواشک میارم. تو همین لحضه اون دختر خانم هم با خنده رو کرد به من و گفت که من خیلی لواشک دوست دارم میاری واقعا؟ الکی که نمیگی؟ من اون جا یه کم جا خوردم، یعنی حول کرده بودم. گفتم نه حتما میارم، صد درصد میارم.
در همین حین که داشتیم این ها رو میگفتیم به هم دیگه نگاه مون قشنگ تو نگاه هم بود. یه جورایی اون لحضه دوست داشتم مکالمه رو ادامه بدم شادی بی وصفی تو دلم ایجاد شده بود. بعد پرسیدم ترش باشه حالا یا شیرین که خودش دیگه مونده بود چی بگه. منم یه جورایی تابلو کرده بودم. جوری که انگار بقیه متوجه رفتارم شده بودن.
از همون موقع خیلی خوشم اومد ازش و مدام نگاهش میاد تو ذهنم.خیلی تو فکرش رفتم. دیر به دیر میاد برای کمک وقتی که میاد دوست دارم بیشتر نگاهش کنم. تو فکر این که باهاش دوست بشم نیستم قصدم فقط ازدواجه باهاش.
این دختر خانم اصالتا کورد هستش (کورد آذربایجان) . من هم پدرم اصالتا تهرانی هست و مادرم هم ترک.
با مادرش هم صحبتی دارم تا حدودی، سوالم اینه که کورد های اون منطقه با غیر خودشون چه طور وصلت میکنن؟
این ذهنم رو مشغول کرده. و این که احتمال داره مخالفت کنن به همین خاطر، کلا چون همکار هم هستیم ترس دارم برم جلو و جواب منفی بشنوم!نمیدونم چیکار کنم.مادرش زنه خیلی خوبیه.با خود دختره امکانش کمه که بتونم صحبتی داشته باشم و از دوست داشتنش نسبت به خودم مطمئن بشم یا این که بهش بگم چقدر دوسش دارم. چون محیط اون جا کوچیکه و جور در نمیاد و کلا ترس دارم باهاش حرف بزنم نمیدونم چرا؟
مرتبط:
موانع ابراز علاقه بعضی از پسران به یک دختر باوقار
به دلیل کم رویی نتونستم به دختر مورد علاقم ابراز علاقه کنم
چطور به دختر مورد علاقه م ابراز علاقه کنم؟
سوال از آقایون درباره ابراز علاقه به دختر مورد علاقه شون
← ابراز علاقه برای ازدواج (۸۱ مطلب مشابه)
- ۲۷۷۴ بازدید توسط ۲۲۶۲ نفر
- شنبه ۱۹ مرداد ۹۸ - ۱۱:۰۴