آقای پناهیان :
خیلی ها ازدواج کردن رو با مفهومی به نام عشق و عاطفه ی خیلی شدید مخلوط کردند و این دو مقوله رو با هم قاطی کردند . ببینید دوستان من خواهش می کنم در قضاوت عرایض بنده شما عجله نکنید .
من به هیچ وجه نمیگم که زن و مرد نباید همدیگه رو دوست داشته باشن . من به هیچ وجه نمیگم که آیه قرآن نداریم که فرمود وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً . خدا بین زن و مرد دو تا امر رو قرار داد . یکی مودت یکی رحمت . مودت یعنی محبتی میگن که ابراز بشه ، من تو رو دوست دارم ولی نمیگم ، این محبت نیست مودت هستش .
رحمت هم به تعبیر فارسی خودمونی یعنی زن و شوهر به هم رحم کنن . اگه قرار باشه زن و شوهری که خیلی به هم نزدیک هستند به خطاهای گیر بدن و رحم نکنن ، اعصابشون به هم میریزه .
مهربان ترین فرد به خانم در عالم باید شوهرش باشه و بلعکس . برای همین در روایت داریم که اگه مردی از دنیا بره ، این مصیبت برای کی سنگین تر از همه است؟ برای خانمش . چون به این سادگی نمی تونه یه جایگزین پیدا کنه .
همین طور در مورد آقایون . واقعا کسی مثل خانمش بهش رحم نمی کنه ، اصلا امکانش وجود نداره . این دو تا هستند که عیب های همدیگه رو می پوشونن و با یک عطوفتی با هم برخورد می کنن .
بنده این آیه رو معرفی کردم که ببینید من در مورد محبت و ازدواج نظری خلاف قرآن نباید داشته باشم و ندارم . ولی این مفهوم عشقی که مطرح شده در مورد روابط زن و شوهر و معمولا محصولاتش از غرب میاد ، بسته های فرهنگیش از غرب میاد این با ازدواج نباید قاطی بشه . شما اولین دلیل بنده رو این بگیرید ، حالا من توضیح میدم که عشق به چه معنا نباید در ازدواج بیاد . شما می بینید که در غرب جهان آزاد از نظر عشق هستش. عشق و ترانه های عاشقی و هر نوع ابراز محبتی گازش رو گرفتن تا آخر رفتن ، بدون مرزهای حقوقی ، هر کی به هر کی علاقمند شد . خب نتیجه اش چی شد ؟ آیا زندگی های عاشقانه رونق گرفت ؟ آیا عواطف بین زن و مرد افزایش پیدا کرد ؟ روز به روز در غرب عواطف بین زن و مرد کاهش پیدا می کنه . به حدی که زن و مردی که حتی نیاز غریزی به هم دارن ، میگن نیازت رو برآورده کن برووو ! چه گیری دادی برای چی ؟ همدیگه رو نمی تونن تحمل کنن .
آمار گرفتن که تعداد سگ ها و حیواناتی که در خونه ها نگهداری می کنن از مردم فرانسه بیشتره ! یعنی این قدر وابستگی بین انسان ها کاهش پیدا کرده ،از اون طرف چنین روابطی رو بهتر می تونن تحمل کنن و از تنهایی در بیان . عشق اون جایی که از عشق خیلی حرف زدن چیزی ازش باقی نموند .
این سند رو داشته باشید تا به شما بگم که دوستان من ، جوون های خوب ، ازدواج رو نباید با عشق قاطی کرد . عشق به ادبیات فارسی چیه ؟
عشق یعنی من کسی رو بیشتر از خودم دوست داشته باشم ، حاضر باشم همه ی هستی مو فداش کنم ، زیادی با یاد و خاطره ی اون گرم بشم و اگه رابطه ی من با اون مختل شد دچار یاس و نفرت بشم .
این می دونید یه چیز خیلی غلطیه . کی گفته زن و شوهر این جوری باید به هم وابسته بشن ؟ این جوری باید همه ی هستی شون رو برای هم از دست بدن ؟ اون وقت نفرت خیلی ساده پیش میاد . شما داستان عشق و نفرت رو می تونید همه جا ببینید . این قدر محبت خوبه ، آدم دلش نمیاد به این صراحت علیه محبت شدید صحبتی بکنه . ولی خداوند متعال صریحا در قرآن کریم فرموده اند که ، وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ . یعنی مومنان شدیدترین محبت شون مال خداست . بعد از خدا به مردم و نزدیکان علاقه دارن ، اتفاقا علاقه ی شدید ، باگذشت و پایداری هم هست و با دیدن کوکترین خطا به نفرت تبدیل نمیشه . ولی می دونید کدوم عشق به نفرت تبدیل میشه ؟
یه مثال کاریکلماتوری ؛
دو نفر عاشقانه ازدواج می کنن ، آقا اومده خونه ، می بینه خانم نگاه نمی کنه ! چرا به من نگاه نمی کنی ؟! ما با هم بــــــــــــــــــــه ... ! خانم میگه من سرم درد می کنه ! ، آقا میگه تو منو می بینی سردردت یادت نمیره ؟! تو عاشق من نیستی ؟! عجب انسان منفوری هستی ؟! تو الان معشوق من بودی ! اما از چشمم افتادی !!!
بعد از چشمش می افته ، کوچکترین خطایی که بزرگترش رو از دیگران دیده و بخشیده ، دیگه اینو نمی بخشه !
شما برید تو دادگاه ها ببینید سر چی از هم طلاق میگیرن ؟! این به من دیدی برگشت ی گفت ؟! خب حالا چی گفت ؟! بدترش رو دوستانت بهت میگن چیزی نمیشه ، میگه "من از این انتظار ندارم" !!! ما با عشق شروع کردیم .
وقتی مردی کمبود محبت داشته باشه ، زیادی از خانمش انتظار محبت داره ، زود نفرت پیدا می کنه ، بعد دلسرد میشه بعد سرد مزاج میشه . زن ها هم گیرنده قوی دارن زود می فهمه که شوهرش بهش توجه نداره ، به تنوع طلبی کشیده میشه . فقط به خاطر این که زیادی از خانمش انتظار داره .
← مسائل متفرقه (۷۵۸ مطلب مشابه)
- ۲۶۲۵ بازدید توسط ۱۹۸۹ نفر
- پنجشنبه ۲۰ آذر ۹۳ - ۲۱:۰۴