با سلام و عرض ادب

اخلاق برون دینی هست یا درون دینی؟ داوری در مورد غربیان در حوزه اخلاق . آیا در غرب اخلاق از بین رفته؟


اگر چه معیار سنجش حسن و قبح یک گزاره اخلاقی در کشور ما و غرب یکسان نیست، یکی وحیا نیست دیگری بشری، اما با این حال حجم عظیمی از این گزاره ها برون دینی هستند مانند:

راستگویی، غیبت نکردن، تهمت ناروا نزدن، امین بودن، خیانت نکردن، جوانمردی، کمک به همنوع، گشاده رویی، گشاده دستی،بلند نظری، آزادگی، آزاد اندیشی و...

به این معنا که خدا ناباوران نروژی ، لاییک های فرانسوی، همجنسگرایان بلژیکی،  کمونیستها، ماتریالیستها، مشرکان صدر اسلام، ابوجهل ها، ابوسفیان ها و... نیز همانند ما متدینین واقف به نیکو بودن آن گزاره های اخلاقی هستند (حال اینکه در عمل تا چه اندازه به انها پایبند هستند بحث دیگریست ).

آزاده بودن یکی از مفاهیم بسیار وسیع و عمیق اخلاقیست و لابد این حدیث معروف را از امام حسین (ع) شنیده اید که: اگر دین ندارید ،آزاده باشید. از حدیث امام معصوم میشود چنین برداشت کرد که میتوان آزاده بود ولی بی دین.

اما برخی از مفاهیم همچون عفت از این قائده مستثنی هستند، و غربیان عفت را آنگونه که ما تعریف کرده ایم قبول ندارند ( البته اینجا کار به درست یا غلطش ندارم ) لاجرم الزامی هم در رعایت تعریف ما از عفت ندیده اند.

هدفم از نوشتن این چند سطر این بود که به این سوال برسم؛

آیا بهتر نیست زمانی که میخواهیم درباره اخلاقی بودن یا نبودن یک انسان غیر خودی یا احیانا غربی نظر بدهیم ابتدا ببینیم آنان در گزاره های اخلاقی عمده ای که در بالا ذکر آن رفت چه عملکردی دارند.

و تا حرف از اخلاق در غرب رود بلافاصله چوب عفت را بر سر بدبخت آنان نکوبیم که آری شما چنین هستید و چنانید، اخلاق به کل از شما رخت بر بسته و چه و چه ...

کاری به سیاستمدارن انجا ندارم اما ببینیم مردم عادی آنجا چقدر دروغ میگویند، آیا غیبت هم میکنند؟ در عدالت به کجا رسیده اند؟ و ...

آنگاه نظری از روی انصاف به خودمان کنیم و ببینیم آیا همانی که زبانهایمان میگوید و قلمهایمان مینویسد هستیم یا خیر؟

خودمان را در این موارد با آنها مقایسه ای کرده و سپس نظری از سر انصاف بدهیم. البته من با برخی از آنان رابطه ای داشتم و به دقت در رفتارشان نظر کردم، اما بنا ندارم اینجا نظری بدهم.

صحیح نیست همانند بعضی همکیشان متعصبمان بلافاصله با دیدن پاره ای از رفتار غربیان که با دین ما سازگار نیست آنها را جملگی کافر دانیم، حکم به نجس بودنشان کرده، آنان را همگی مستحق آتش فرض کنیم و تنها مسلمانان را، و از مسلمانان تنها شیعیان را اهل نجات بدانیم.

صحیح نیست اینگونه دایره جهنم را فراخ کرده تا همه مخالفانمان در آن جا بگیرند و بهشت خدا را آنچنان کوچک کنیم که جز اندکی کسی در آن جا نگیرد.

لطفا دوستان و عزیزان نظر بدهند، هرگونه انتقادی هم که به مطلب بنده داشتند بفرمایند (حتی انتقاد شدید)

با تشکر

"میتی کمان"


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)