پسری 24 ساله هستم و دانشجوی مقطع ارشد در یکی از دانشگاههای دولتی مطرح و رشته تحصیلی خودم رو خیی دوست دارم و طبیعتاً قصد ادامه تحصیل هم دارم. کارم مرتبط با درسم است امّا به دلیل درس فعلاً کارم محدود است و طبیعتاً بعد از درس، تمرکز بیشتری روی کار خواهم داشت و بحث ازدواج هم طبیعتاً در همین دوره پس از اتمام تحصیل انجام خواهد شد. اهل قلیون و سیگار و مواد مخدر و... نبودم و نیستم. اهل ارتباط با جنس مخالف هم نبودم و نیستم و ارتباطات من با خانمها یا کاری است یا درسی. درگیر خودارضایی بودم امّا جدیداً خیلی کمتر شده و به مرور کاملاً ترک میشه. به ورزش اهمیت زیادی میدم. مذهبی نیستم امّا خط قرمزها چارچوبهای خاص خودم رو دارم. اهل تجمل و وسایل لوکس نیستم و زندگی سطح متوسط و نوع ساده رو دوست دارم.
هدف از نوشتن پاراگراف بالا این بود که شما بتونید بنده رو بهتر بشناسید تا بتوانید در پاسخ به مسائلی که مطرح میکنم قضاوت بهتری داشته باشید. موضوع از این قراره:
طبیعتاً بسیاری از پسرها به محض رسیدن به سن 18 سالگی سراغ گرفتن گواهینامه و رانندگی میروند. من هم فردای کنکور کارشناسی برای این کار اقدام کردم امّا اصلاً رغبتی به ادامه دورهها نداشتم. دوره تئوری رو که دو بار آزمون کتبی گرفتند و هر دو رو بار اول قبول شدم امّا دوره عملی و کلاسهای عملی واقعاً مشقت بار بود و واقعاً با مشقت فراوان رفتم و آزمون عملی رو رد شدم و دیگه ادامه ندادم و اصطلاحاً گواهینامه رو بوسیدم گذاشتم کنار.
دیگه هم علاقهای ندارم برم سراغ گواهینامه. از اول هم نداشتم راستش. کارهای مربوط به سطح شهر هم یا پیاده انجام میدم و پیاده روی میکنم که ورزش هم هست یا اگر کار فوری و مهم باشه از آژانس و تاکسی و اسنپ و... استفاده میکنم. موضوع بعدی که به نظرم بی ارتباط به قبلی نیست اینه که من اصلاً آدم فنی و اهل تعمیرات وسایل منزل و... هم نیستم.
یعنی نهایتاً لامپ عوض کنم یا با پیچ گوشتی پیچی رو باز کنم. تلاش کردم یاد بگیرم امّا اصلاً درک نمیکردم. خلاصه به روحیات من نمیخورد امّا به نظر می رسه تعریف تقریباً همه خانمها از مرد بودن دارا بودن ویژگیهای بالاست. یعنی پیش فرضشون از مرد بودن اینه که حتماً ماشین خوب و مدل بالایی داشته باشه و رانندگی هم عالی باشه و خونه هم هر چیزی خراب شد بتونه درست کنه و کارهای از این قبیل. نه تنها خانمها بلکه بخش اعظمی از جامعه چنین دیدگاهی داره.
با توجه به موضوعاتی که توضیح دادم یکی مثل من اصلاً می تونه وارد ارتباط با جنس مخالف بشه؟
در پاسخ دادن هم لطفاً رک باشید و مراعات نکنید چون من خودم رو برای هر نوع جوابی و زندگی مجردی تا آخر عمر آماده کردم فقط خواستم ببینم که آیا اصلاً شانسی دارم که اصلاً به ارتباط گرفتن با جنس مخالف فکر کنم یا خیر؟
لطفاً هم به من نگید برو این کارها رو یاد بگیر و... چون از اول علاقه نداشتم و بی تفاوت بودم. چند باری هم خانواده اصرار کردن امّا دیدن این بی تفاوتی داره به انزجار و نفرت شدید تبدیل میشه دیگه پیگیری نکردند. منم خوم مشکلی در زندگی شخصیم حس نکردم و صرفاً برای سؤالم پست زدم.
ممنونم از وقتی که گذاشتید و مطالعه و پاسخ خواهید داد.
← مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)
- ۵۸۲۳ بازدید توسط ۳۵۴۳ نفر
- دوشنبه ۱۶ آبان ۰۱ - ۲۱:۳۵