سلام.
من یک دختری هستم 22 ساله هستم . الان حدود یک ساله با یک پسری 23 دوست شدم و ما همدیگرو خیلی دوست داریم شاید من اونو گاها اذیت کنم اما اون تا حالا از گل نازکتر به من نگفته  تقریبا از هر لحاظ شبیه همیم.

البته بگم رابطه ما در حد چت و حرف زدن تلفنی و کمتر از چن بار همو ندیدیم اونم در حد چند دقیقه ای که بیشتر از چند کلمه باهم حرف نزدیم!!!          

اخه  تو یه محیطی هستیم که کوچیه و اگه کسی ما رو باهم ببینه واسه خانوادمون بد میشه چون خانواده هردومون به اینجور مسائل حساسن:(

خودش میگه میخوام باهات ازدواج کنم اما شرایطم جور نیست اخه هنوز درس میخونه و سربازی نرفته و کار و سرمایه ای هم برای شروع یه زندگی نداره اما خب من میدونم بخواد پدرش میتونه حمایتش کنه من حس میکنم یه جور داره طفره میره و یکی هم اینکه البته خیلی عذر میخوام منو اون در حرفامون گاها در مورد مسائل جنسی  هم با هم حرف زدیم  خب صدر صد میدونم گناه محسوب میشه اما چون دوسش دارم  مجبورم...

و یه جورایی فکر میکنم اون بیشتر برای پر کردن خلا عاطفی وتنهایش و جنسیش با منه و همش بهانه میاره و قصد ازدواج نداره خب منم بهش شدید وابسته شدم طوری که چن بار با هم کات کردیم ولی طاقت نیاوردم و با اصرار اون دوباره ....

اما همش میگم الکی دارم باهاش وقتمو تلف میکنم  و فرصت ازدواجو از دست میدم به نظرتون من چیکار کنم تا بدونم اون واقعا قصدش چیه اخه ؟

وقتی ما چند ماه به چند ماه همو میبینم اون چه سودی از این دوستی میبره خب وقتی قصدش ازدواج نیست چرا خودش بیخیال  نمیشه ؟

آیا اون واقعا منو برای ازدواج میخواد؟ واقعا سردرگمم چیکار کنم؟؟؟


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)