سلام
میخوام یه جمله یا یک داستان کوتاه بگم شاید حتی اسمش رو نشه داستان گذاشت همون روی صفحه ریختن حرف چه میدونم هر چیزی که میشه اسمش رو گذاشت حرف زدن درد و دل کردن یا هر چی.
فقط اومدم یه نصیحت کنم و برم خیلی وقت هست تو وبلاگ نیومدم امشب همین جوری اومدم بگم و بعدش دیگه موضوعی برام نمیمونه که بگم.
در وهله ی اول دوست دارم بعد از خواندن متنم برای من آرزوی خوشبختی و ... نکنید، آرزوی جفت روحی خودم رو پیدا کنم نکنید، من واقعاً نیومدم اینجا پست بذارم که شما برای من آرزو کنید چون آرزوی شما فقط صحبته در حد حرفه و این از معرفت با شعور شماهاست .
در وحله ی دوم نمیخوام امر و نهی کنم فقط میخوام بگم و هر کسی درک کرد و قبول کرد به درد الآن من دچار نمی شه و هر کسی درک نکرد به بلایی به مراتب شاید بیشتر من مبتلا بشه در هر صورت من میگم .
مخاطبم بیشتر با کسانی هستند که پسر هستن چون هیچ صحبتی با دختر ندارم فقط با همجنس هام هست.
شماها رو به تک تک اون چیزی که بهش اعتقاد دارید قسم میدم فقط به دنبال آرامش خودتون باشید و هیچ وقت ارزش و قلب تون، چشم هاتون و نفس هاتون رو برای یک شخصی که به شما حتی فکر هم نمی کنه مصرف نکنید.
تپش قلبتون رو جز در مواقع استرس های ناخودآگاه برای هیچکس تند نکنید، به چنان دردی مبتلا شدم که اگر زلیخا هم با اون زیبایی و جلال جلوی من قد خم کنه باز نمی پذیرم چرا؟
چون مصرف شد احساساتم برای کسی که محلم نداد، چون موهای سرم سفید شد برای کسی که نبود، چون یکی نبود بهم بگه نرو جلو، قطعش کن ولی قلبم ول کن نبود، چون ...
خیلی دلیل دارم ولی بی دلیلم باز برای فراموشی، من سه بار متوالی شکست خوردم و قطعاً در جواب بهم می گید تو اصلاً عاشق نبودی .
امّا بین هر بار دو سه سال گذشته بود
بار اول به پول فروخته شدم، بار دوم مورد سوء استفاده علمی قرار گرفتم، بار سوم به علت استخدام نبودن در کار رسمی پس زده شدم که همه ش دروغ و کشک بود چون از سابقه ی شکستش مطلع بودم که چقدر احساسش رو خرج کسی کرده بود.
بچه ها خواهش می کنم اگر مثل منی که هر کاری کردی و جواب نگرفتی دیگه ادامه نده مثل من عقده ای میشی این کار رو نکن، همین امشب که پست رو میخونی عقیده ت رو عوض کن.
نذار ذهنیاتت نابود بشه عین من، آخ که چه ذهنیت درستی داشتم و چه آدم خوب و مهربونم و با احساسی بودم با این حال که مرد بودم و غرور و خشم خاص خودم رو داشتم.
امّا همه شون رو از دست دادم
یادت باشه اگر غرورت له بشه حالت از خودت به هم می خوره و وقتی حالت از خودت به هم بخوره زندگیت گند میکشه به خودش حالا تویی که هیچ کاری ازت برنمیاد .
فکر می کنید دختر تو زندگیم نیومده که هم موقعیت داشته هم خوشگل بوده هم خوب ولی من به علت نداشتن احساس اون ها رو پس زدم و اصلاً حتی یک درصد پشیمون هم نیستم چون احساسی ندارم برای پشیمونی.
پرخاشگر شدم و به شدت زود رنج همانند یک کودک خردسال، تو محل کارم حواس پرت شدم منی که به شدت با دقتم ولی حواسم و فکرم آسیب دیده.
امّا واقعاً چرا این اتفاقات افتاد و چرا همین جور باقی می مونم و خواهم موند.
جوابش ساده ست، از شما ها میخوام مواظب باشید خودت رو نجات بده
اگر تو رو نمی خواد بازیچه نباش اگر تو رو نمی خواد کنار بکش حتی اگر تا حالا ده بار غرورت شکسته دیگه نزار بیشتر بشکنه ( چه جوری بگم فقط ول کن )
من بهت حق میدم که عشق منطق نداره ولی اگر با دقت به عمق متنم پی ببری متوجهم میشی .
فقط به عنوان حرف آخرم اونی که نخواستت هیچ مشکلی ندارد صبر کن یکی میاد که میخوادت ولی تو باید برای اون احساس داشته باشی پس مصرفش نکن همسو برای اونی که تو رو نمی خواد من این اتفاق برام افتاد
و ازت خواهش دارم وقتی به یک دختر علاقه پیدا میکنی همه ات رو براش صرف نکن حتی اگر اون دیوانه وار تو رو بخواد
سعی کن بیشتر مواقع در حقش محبت نکنی بیشتر مواقع در حقش لطف نکنی بیشتر مواقع بذار اون تلاشگر باشه بیشتر مواقع بزار اون بهت پیام بده نگران بشه با هر چیز دیگه ای
باور کن اگر هر چقدر تو سنگر بگیری حمله کننده اون میشه و هیچوقت هم بهت شلیک نمی کنه.
← درد دل های پسران (۹۷ مطلب مشابه)
- ۲۹۵۵ بازدید توسط ۲۲۱۱ نفر
- يكشنبه ۱۶ بهمن ۰۱ - ۲۱:۳۵