من نمیدونم چطور شوهرم رو مجذوب خودم کنم

سلام
مجذوب کردن شوهر کار سختی نیست . به شرطی که اون اهل چشم چرونی در جامعه و فضای مجازی نباشه ! اگه قبلا اهل این حرف ها بوده و حالا سر به راه شده جای نگرانی نیست . بازم میشه به راحتی مجدوبش  کرد ولی اگه هنوز مرض چشم چرونی رو داره کار سختی در پیش دارید .

به هر حال اگه شوهر طبیعی ! باشه برای جذب اون می تونید کارهای زیر رو امتحان کنید :

همیشه جلوی اون لباس باز و خاص نپوشید !

شاید بگید مگه این لباس ها جذاب نیست ؟! چرا هست . ولی مردها بصری هستند ! یعنی چی ؟ یعنی اگه یه چیزی مدام جلو چشمش باشه براش عادی میشه و از چشمش میافته .

سوال : این که خیلی بده ! یعنی همسرش هم براش عادی میشه ؟! شاید قبول کردنش سخت باشه ولی ممکنه همین طور باشه ! برای همینه که باید گاهی اون رو تنهایی مسافرت بفرستید یا خودتون مسافرت برید . گاهی تنهایی خونه ی مادرتون برید و ... ! همه ی این کارها به شرطی هستش که اون نگه تو هم بیا ! اگه شوهر شما دوست داره همه جا همراه شما باشه باید به حرفش گوش کنید . همه ی مردها مثل هم نیستند .

برگردیم به بحث اصلی ؛

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
راهنمای زوج های جوان (۷۴ مطلب مشابه) مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه) مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) روابط عاطفی در دوران عقد (۷۴ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه) روابط عاطفی زن و شوهرها (۸۱ مطلب مشابه)

چطور میتونم همسرم رو ترغیب کنم برای من وقت بذاره ؟

سلام

من کمی بیشتر از یک ساله که ازدواج کردم. روابطم با همسرم خوب و گرمه. روابط جنسیمون بسیار خوبه و بطور کلی از هیچ لحاظی مشکل جدی ای نداریم. دو سوال دارم ؛

1. مشکلی که گاهی پیش میاد و من رو واقعاً ناامید میکنه، عدم تمایل همسرم به صحبت جدی و پیگیری مسائل مربوط به خودمون و زندگیمون هست. همیشه منم که باید با اصرار و التماس بخوام وقت بذاره و با هم درباره مسئله ای تصمیم بگیریم. هیچ وقت نشده اون بیاد و سر صحبت رو باز کنه . در حالی که اصلا هم آدم خجالتی و کم حرفی نیست. گاهی احساس میکنم اصلا براش مهم نیست که تو زندگیمون چی میگذره . همین که داریم زیر یه سقف سر میکنیم براش کافیه.

من همیشه باید پیشنهاد تفریح و سفر و گردش بدم. اصلا اون پیشنهاد کار مشترک نمیده. گاهی که از مسئله ای میرنجم، اصلا تلاش نمیکنه بیاد و از دلم در بیاره. همیشه من باید شکایت کنم و غر بزنم. و اگر هم منجر به دلخوری و گریه من بشه که کاملا فرار میکنه از معرکه و میره خودش رو مشغول کار دیگه ای میکنه.

یه بار شد که ما حتی دو روز و یه شب با هم کاملا قهر بودیم چون اصلا اصلا حاضر نبود از من بپرسه چته !؟

من نمیدونم باید چکار کنم که براش مهم باشه طرفش چه احساسی داره. چه نگاهی داره . گاهی میگم شاید اگه من هم کمی خودم رو دور کنم ازش، اون ترغیب شه و بیاد جلو .اما دلم نمیاد. آدم قدرشناسیه و ابراز محبت میکنه. اما واقعاً کلامیه. گاهی فکر میکنم کار خیلی روش فشار میاره. اما واقعاً بعیده اینجور باشه که اصلا حتی حاضر نباشه بیاد از من بپرسه از چی ناراحتی که اینجور رنجیدی و گریه میکنی!!! البته میدونم مردها از اشک زنها بدشون میاد. من اصلا آدمی نیستم که سریع گریه کنم. شاید تا بحال فقط دوبار پیش اومده اشکم در اومده! باقی قضایا در حد ناراحتی و رنجش بوده.

2. مشکل دیگه اینه که چطور میتونم همسرم رو ترغیب کنم برای من وقت بذاره ؟ در عمل . مثلا برای مسافرت دونفره یا یه بیرون رفتن دونفره، یا حتی به مناسبت روز تولد یه کادوی ساده خریدن....این موارد رو من اصلا روش حساس نبودم اما چون خیلی همسرم بی توجه بوده، منم حساس شدم. بهش زیاد گفتم خیلی نرم و ملایم. اما تا حالا که اصلا اثر نداشته. بیشتر نمیخوام بهش بگم حس میکنم حالت غر زدن پیدا میکنه. نمیدونم چه سیاستی به کار ببرم که مجاب شه باید برای زندگیمون و روابط عمیقمون، برای سپری کردن وقت با هم، وقت بذاره.

ممنون

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
راهنمای زوج های جوان (۷۴ مطلب مشابه) مشورت در زن داری (۳۳۷ مطلب مشابه)

همسرم از این که با دوستان دوران مجردیم ارتباط داشته باشم ناراحته

سلام
من دو ماه که ازدواج کردم . همسرم از اینکه با دوستام ارتباط داشته باشم و باهاشون مثل دوران مجردیم برم بیرون و اینا خوشش نمیاد. ناراحت میشه و این ناراحتیش از رفتارش متوجه میشم. من در دوران عقدم هنوز . میگه راضی نیستم ... . در ضمن ارتباطم با دوستام شاید ماهی یکبار یا دو بار باشه که بریم خونه هم یا بیرون .
دلم نمیخواد ناراحتش کنم از طرفی هم دلم نمیخواد دوستای قدیمی و صمیمیم رو که مورد اعتماد خانوادم بودن و هستن رو کنار بذارم. چون تا الان واسم ضرری نداشتن .. باید توی این شرایط چگونه رفتار کرد ؟
دلیل مخالفتشون اینکه تو الان ازدواج کردی و دیگه نباید مث دوران مجردی رفیق بازی کنی و اینکه حس میکنم خودش از دوستاش ضربه خورده چون گاهی میگن که بعضی از دوستا به آدم ضربه میزنن و.... دلیل دیگه ای نمیگن.
و یه دلیل دیگه که خودم حس میکنم از اینکه با دوستام وقت بگذرونم و یا با اون ها چت میکنم و یا به هر طریقی وقت میگذرونم یکم حس حسادت میکنه که شاید من اونا رو بیشتر از همسرم دوست دارم. حتی یه بار این جمله رو بهم گفتن: دوستات برات مهم ترن.! به نظرتون باید چکار کرد؟
ممنون میشم راهنماییم کنین 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
راهنمای زوج های جوان (۷۴ مطلب مشابه)

برای غافلگیر کردن عروس برای ماه عسل چه پیشنهاداتی دارید ؟

با سلام

یه سوال چند وقتیه تو ذهنمه ممنون میشم از کاربرای عزیز که با نظراتشونو  بنده رو راهنمایی کنن . ان شاء ا... تا چند وقت دیگه قراره ازدواج کنم و خوب مثل خیلیا هم برنامه واسه ماه عسل داریم . سوالم اینه که خانما دوس دارن تو مساله ماه عسل هم سورپرایز بشن ؟
آخه خیلی جاها شنیدیم که خانما دوس دارن سورپرایز بشن مثلا با گرفتن بلیط واسه سفر و ... . حالا واسه ماه عسلم این قضیه صدق میکنه ؟ اینکه رفتن به ماه عسل و اینکه کجا برن و چند روز برن سورپرایز باشه؟ یا اینکه تو این مساله زن و شوهر تصمیم بگیرن بهتره ؟
منتظر نظراتتون هستم دوستان
پیشاپیش ممنون

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
راهنمای زوج های جوان (۷۴ مطلب مشابه) مشورت در زن داری (۳۳۷ مطلب مشابه)

آیا خونریزی پارگی بکارت ، در رابطه های بعدی هم ادامه داره ؟

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
راهنمای زوج های جوان (۷۴ مطلب مشابه)

چیکار کنم شوهرم بهم وابسته بشه؟

سلام

یه سوال دارم . چطور شوهرم رو به خودم وابسته کنم؟ این زن ها هستن که تا تب میکنن شوهرشون جزغاله میشه ! اینا که یه دقیقه  قهر کنن شوهره افسردگی میگیره و جونش رو میده تا آشتی کنه ! چرا شوهر من این جوری نیست ؟

چرا وابسته من نیست ؟ من اگه سه ماه قهر کنم باهاش نمیاد واسه آشتی . من اگه خودم رو تکه تکه کنم کاری بخوام انجام بده تا خودش نخواد راضی نمیشه . حرف حرف خودشه !

با اینکه آدم داغی هست و البته منم خیلی خوب پاسخ گوی اون هستم اما اگه یه ماه طرفش نرم و قهر کنم محاله طرفم بیاد ! دوستم داره ها ! میدونم اما نظر من اولویتی نداره براش !

بعضی ها یه چیزی دارن واسه دلخوشی گاهی ازش استفاده کنن ! یه جور سلاح مثلا ! من نه گریه نه دلبری نه س نه قهر نه عشق ... ، هیچی ندارم در برابرش تا شاید بتونم یه کاری از پیش ببرم گاهی ! از زنیت خودم متنفرم کرده ! همه ی اطرافیانم شوهراشون همراهشونه !

داداش هام اگه یه پنج شنبه شب زنشون رو نتونن ببرن تفریح و فست فود یه ماه عذاب وجدان میگیرن خودشون ! اما من سه ساله پیتزا نمیخورم چون شوهرم مخالفشه !

منم بوقم انگار

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
راهنمای زوج های جوان (۷۴ مطلب مشابه) مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) روابط عاطفی در دوران عقد (۷۴ مطلب مشابه) قبل از ازدواج لازم است بدانید (۲۹۶ مطلب مشابه) وابسته کردن شوهر (۱۶ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه) روابط عاطفی زن و شوهرها (۸۱ مطلب مشابه)

نمیخوام حسرت یه رابطه ی جنسی حلال بمونه روی دلم

سلام

من و همسرم حدود یک ساله که با هم ازدواج کردیم ، رابطه خیلی خوبی داریم با هم ، به اندازه تمام دنیا همدیگه رو دوست داریم ، از کنار هم بودن لذت میبریم ، اما مشکل ما اینه که همسرم بعد یک سال هنوز دختره و باکره ، همسرم به شدت از رابطه میترسه ، سه - چهار ماه اول من میدیدم که داره تمام تلاشش رو میکنه ، سعی میکنه ، خودش دوست داره ، از من شرمنده میشه ، گریه میکنه ، اما واقعا ناخواسته نمیتونه ، دکتر ، مشاور و ... رو هم رفتیم اما بی فایده بود .

همش از من معذرت خواهی میکرد ، همش شرمنده بود ، منم که تلاشش رو میدیدم دلم میسوخت که به همه راه ها میره اما به مقصد نمیرسه ، منم دوستش داشتم و دارم ، برای اینکه ناراحت نشه کمتر ازش تقاضا میکردم ، یه نوعی وانمود کردم که من نیاز ندارم و این رابطه برام خیلی مهم نیست ، شاید رابطه ما از راه های دیگه به ۲۰ روز یک بار میرسید ، یه شبهایی قرص میخوردم که میل جنسیم کم بشه ، گاهی شب ها مثل دوران مجردی ارضا میشدم و خودمو خیس میکردم .

این کار انقدر ادامه پیدا کرد که الان واقعا حسم نسبت به قبل خیلی کمتر شده ، خیلی شب و روزهای سختی رو گذروندم ، خیلی شب ها همسرم که خوابید از شدت فشاری که روم بود گریه کردم ، سهم هر کدوم از ما از رابطه جنسی فقط در حد رابطه دوران عقد مونده ، فکر کنید برای یه مرد خیلی سخته که بتونه کنار بیاد با این شرایط ، مردی که ۲۸ سال پاک زندگی کرد .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
راهنمای زوج های جوان (۷۴ مطلب مشابه) مسائل زناشویی آقایان (۱۲ مطلب مشابه)

از روزی که نامزد شدیم دیگه از عشق و دوست داشتن خبری نیست

سلام خسته نباشید

تو رو خدا بهم بگید باید چیکار کنم دیگه درمونده و افسرده شدم . من 2 ساله که ازدواج کردم . با عشق ازدواج کردیم ولی از روزی که نامزد شدیم دیگه از عشق و دوست داشتن خبری نیست .

حالا هم که ازدواج کردیم روز به روز این وضعیت داره بدتر میشه اون تا 11 شب کار میکنه وقتی خونه میاد یا میخوابه یا تلوزیون نگاه میکنه و طوری رفتار میکنه که انگار من اصلا توی خونه وجود ندارم باهاش حرف میزنم ولی جواب نمیده و منو عصبی میکنه یا اصلا جواب نمیده یا اونقد اروم جواب مبده که نمیشنوم یا با سرش جواب میده .

بارها بهش گفتم که منو نادیده نگیر باید بزور بغلش کنم به زور بگم بهم بگو دوست دارم به زور بگم منو بیرون ببر یا چیزهای دگه احساس میکنم اصلا منو دوستم نداره با اینکه زیبا و جذابم ولی اونقدر نادیده گرفته شدم که اعتماد به نفسم از بین رفته .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
راهنمای زوج های جوان (۷۴ مطلب مشابه)

نسبت به همسرم حس برادری دارم

با سلام

پسری هستم 19 ساله که به بدلیل اصرار خواهر ها و مادرم با دختر عمویم (17 سال) که علاقه چندانی بهش نداشتم ازدواج کردم.

به نظرم علت عدم علاقه ام به ایشون شاید بدلیل این بوده که بچگی پیش هم بودیم و با هم بزرگ شدیم . البته خودم قصد ازدواج داشتم اما نه با دختر عموم ، حالا هم که ازدواج کردم نمیتونم اونا به عنوان همسرم قبول کنم و حس برادری نسبت بهش دارم . الانم شدیدا افسردگی گرفتم و خیلی کم با هم رفت و امد داریم.

سعی میکنم که رابطه عاطفی خوبی ایجاد کنم ولی نمیتونم اینکارو انجام بدم . تنها خواستم اینه که لذت ببرم از همسر و دوران عقدم که نمیشه . خواهش میکنم راهنماییم کنید تا دیدم نسبت به همسرم عوض شه . شاید لازم باشه اینم بگم ایشون دو تا داداش داره و خواهری نداره .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
راهنمای زوج های جوان (۷۴ مطلب مشابه) ازدواج فامیلی (۸۹ مطلب مشابه)

روم نمیشه از خوبی های شوهرم تعریف کنم

سلام

من حدود سه ساله عقد کردم دو سال هم هست ازدواج کردم . همسرم بسیار مرد خوبیه. من روم نمیشه ازش تعریف کنم. فقط بلدم بهش بگم مثلا آفرین که انقدر برای من زحمت میکشی یا آفرین نمازات همش سر وقته. بیشتر از این دیگه نمی تونم .

روم نمیشه راجع به چهرش یا ... حرف بزنم. روم نمیشه بهش بگم چجوری دوست دارم باشه. یه چند بار ازم یه چیزایی خواسته که بهش گفتم خجالت میکشم و عصبانیش کردم. میگه چطور روت میشد تو مجردی موهاتو بریزی بیرون و ...  برای نمیتونی بکنی. من که شوهرتم و برای من باید بی حیا باشی... من نمیدونم چرا خودم اینجوری ام. در برابر غرورم مقاومت شدید دارم.

خیلی دوست دارم از حامی بودنش و رفتارای مردانش تعریف کنم ولی عاجزم. عاجز.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
راهنمای زوج های جوان (۷۴ مطلب مشابه)

چطور تشخیص بدم هدف شوهرم از نزدیک شدن به من چیه ؟

سلام

میخواستم بدونم که آقایون معمولا برای درخواست رابطه از خانوم به روش غیر مستقیم چیکار میکنند و از روی چه نشانه هایی باید متوجه شد که آقا نیاز به رابطه داره و یا صرفا یه ابراز محبت و معاشقه هست ...

و دیگه اینکه اون دسته از آقایون که دوست دارن خانوم شون هم گاهی اوقات پیش قدم بشه از چه روش هایی خوششون میاد؟ یعنی اینکه خانوم باید چکار کنه که به صورت غیرمستقیم پیش قدم شده باشه.

ممنون

"تازه عروس"

مرتبط با بُعد جنسی شوهرداری:

می خوام حس مردانگی رو در شوهرم زنده کنم؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
راهنمای زوج های جوان (۷۴ مطلب مشابه)

احساس میکنم انتخابم یکم اشتباه بود

سلام
دو ماهی هست که ازدواج کردیم و چند ماهی رو عقد بودیم، شوهرم 9 سال ازم بزرگتره بعضی رفتاراش اذیتم میکنه و بخاطر مسائل خیلی کوچیک دعوایی راه میندازه که حرفامون به جدایی و توهینو بی احترامی کشیده میشه وفتی هم که بعد دو روز آشتی میکنیم از حرفایی که زده خجالت میکشه .
مثلا فکر میکنه من به مردها نگاه میکنم یا اگه شوخی میکنم با خانوادم به خودش میگیره و فکر میکنه کلا همه دارن مسخرش میکنن، ناراحتیشم نمیاد رو که بگه با اخم گرفتن نشون میده در حد خیلی کوچیکم کتکم زده اصلا موقع دعوا خیلی توهین و بی احترامی میکنه، یه جورایی نگران آیندمم، مرد خوبیه اما این اخلاقش که دو روز خوبه دو روز بد و با هر چیز کوچیکی دعوا و بحث درست میکنه و اشکمو در میاره خیلی اذیت میشم .
یه جیزی هم تو خانوادش احساس کردم که انگار احترام زیادی نسبت به دیگر برادراش بهش نمیذارن نمیدونم چرا ؟ احساس میکنم انتخابم یکم اشتباه بود... نمیدونم والا... سردرگمم و آشفته

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
راهنمای زوج های جوان (۷۴ مطلب مشابه)

چگونگی رابطه‌ی جنسی بعد از برگزاری مراسم عقد

با سلام
 من ۲۷ سال سن دارم و خانومم ۴ سال از من کوچک‌تر هست.
حدوداً دو سه ماه می‌شه که عقد کردیم و بر اساس تصمیم خانواده‌ها، به جای اینکه جشن‌مون رو به روز آخر ( موقع رفتن به خونه‌ی خودمون) موکول کنیم، همین اول کار تالار رو برگزار کردیم.

یعنی جشن عقد و عروسی ما سه چهار روزی می‌شه که انجام شده و تمام فامیل حضور داشتن و از این قضیه مطلع شدن.

سؤالی که از خدمت دوستان دارم اینه:

با توجه به اینکه جشن عروسی ما برگزار شده و تا رفتن سر خونه و زندگی‌مون نهایتاً شش هفت ماه باقی مونده، و از اونجایی‌که دیگه جشنی نخواهیم داشت و فقط یه مسافرت می‌ریم، برخورد من نسبت به نوع رابطه‌ی جنسی با خانومم، در حال حاضر به چه صورتی باید باشه؟

یعنی من می‌تونم انتظار دخول کامل داشته باشم یا اینکه باید این قضیه رو به همون شش هفت ماه آینده موکول کنیم؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
راهنمای زوج های جوان (۷۴ مطلب مشابه)

چرا همه چیز تو اوایل نامزدی و ازدواج قشنگه

سلام

یه سوالی داشتم خدمت دوستان چه متاهل چه مجرد نظرشونو بگن مخصوصا متاهلا .

سوالم اینه که چرا همه چیز تو اوایل دوران نامزدی و ازدواج قشنگه ولی بعدش همه چی عادی میشه حتی سرد میشه واقعا چرا؟؟؟

مثلا کسایی که تازه نامزد میکنن هر جا میرن با نامزدشون میرن همه جا دست تو دستن به هم پیامای عاشقانه میدن قربون صدقه هم میرن ولی بعد یه سال حالا فوقش دو سال یا با اومدن یه بچه همه چی تغییر میکنه همه چی عوض میشه دیگه از اون حرفای عاشقانه خبری نیست از اون قدم زدنا و دست تو دست بودنا خبری نیست .

خانوم که از صبح تا شب داره با بچه سر و کله میزنه اقاهم که با کار و بارش مشغوله مگه همینا نبودن که تو اون اوایل ازدواج وقتی میخواستن همدیگرو ببینن اول میرفتن حموم یه سری هم با ادکلن دوش میگرفتن حسابی تیپ میزدن تا برن پیش نامزدشون ولی بعد گذشت یه مدت دیگه خانوم اونجوری نیس تناسب اندامشو از دست داده با سرو وضع ژولیده تو خونه نشسته حوصله یه حموم رفتنو نداره .

حتی حال و حوصله نداره یه دستی به موهاش بکشه شونه کنه  از اون طرفم اقا هم هیکلش مثه اون قبل نیس شکم اورده با بوی عرق میاد خونه از شدت خستگی هم حوصله دوش گرفتن نداره و همینجوری با بوی عرق میره تو تختخواب...

واقعا برام سواله چرا اینجوری میشن بعد یه مدت؟؟؟؟؟ مثلا تو اوایل ازدواج واسه هم تند تند کادو میخرن همدیگرو سورپرایز میکنن ولی بعد چند سال میبینی اصلا طرف انقد غرق کارای روزمرشه که یادش میره تولد خانم کیه یا حتی سالگرد ازدواجم فراموش میکنن...

من تو اقوام تو دوستای خودم خیلی همچین موردایی دیدم مثلا دوست خودم الان چند ماهه عروسی کرده یادمه تازه نامزد کرده بود خیلی حساس بود که موهای بدنشو بزنه بعد بره پیش نامزدش چند روز پیش اومده بود خونمون دست و پاش پره مو بود گفتم این چه وضعه گفت وای ولش کن حوصله ندارم...البته نمیخوام بگم همه اینجورن ولی قبول دارین اکثریت اینجوری میشن؟؟؟؟؟؟

متاهلای عزیز میشه بگید دلیلش چیه ادم اینقدر سرد میشه؟؟؟ یعنی مشکلات زندگی اونقدر سخته که دو طرف حال و حوصله ندارن به خودشون برسن؟؟؟ یا اینکه همو فراموش کنن که سال به سالم اقا به خانم نمیگه دوستت دارم در حالی اینا همونایی بودن که واسه هم میمردن!!!!!!!

چی میشه که ادما به اینجا میرسن؟؟؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
راهنمای زوج های جوان (۷۴ مطلب مشابه) مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه)

توصیه هایی به یک تازه داماد در مورد زندگی عاطفی و جنسی

سلام

من دو هفته دیگه عروسیمه پسری هستم ٢٧ ساله .

میخواستم بدونم بعد ازدواج خوابیدن بدون لباس هر شب ، باعث نمیشه علاقه همسر به رابطه جنسی کم بشه؟

البته شوار میپوشم و اینکه چند بار لب دادن در روز چطور  ؟

پاسخ :

سلام

بستگی به خود فرد داره . ولی بهتره که حداقل یه لباس زیر یا لباس خواب به تن داشته باشید . بین لباس تحریک کننده و لباس آراسته تفاوت قائل بشید . لباس تحریک کننده رو گاهی باید بپوشید ( مخصوصا خانم ) نه همیشه .

در مورد بوسیدن هم باید بین بوسیدن عاطفی و بوسیدن جنسی تفاوت قائل بشید . بوسیدن عاطفی اگه بیشتر باشه چندان مشکلی نداره اگه از حد خارج نشه ، ولی بوسیدن و لب گرفتنی که جنبه تحریک کنندگی داره باید چندین برابر کمتر از بوسه های عاطفی باشه .

چون به هم محرم هستید نباید انتظار داشته باشید که وقت و بی وقت خلوت های شما جنبه جنسی پیدا کنه .

به قول معروف کم مصرف کن ، همیشه مصرف کن ! تا همیشه رابطه با همسر براتون جذاب باشه و تکراری نشه .

چون در اول راه هستید به این نکته هم توجه کنید برای روابط جنسی خط قرمز تعیین کنید . برای خودتون یه چارچوب تعیین کنید که ازش خارج نشید .

مثلا گاهی اوقات خانم عذر شرعی داره ، شما نباید بگید من عذر شرعی سرم نمیشه ، نیاز دارم و باید تخلیه بشم !

چه اشکالی داره مرد در دوران عادت ماهیانه ، به منظور این که بنده ی غریزه ی جنسی نشه ، فشار رو تحمل کنه و در عوض بعد از این 5 الی 10 روز یک رابطه متفاوت رو تجربه کنه ؟!

نگید ازدواج کردم پس کنترل کردن معنی نداره . کمی خود دار بودن باعث میشه که زن فکر نکنه شوهرش اونو به عنوان یه وسیله برای دفع شهوتش می خواد .

نگید این حق منه ، اگه می خواید همسرتون رو نسبت به دین بد بین نکنید ، در چنین مواقعی از دین مایه نذارید ! نگید شرعا تو وظیفه داری شهوت منو خاموش کنی ! حالا که از واژن حرامه ، پس از مقعد !

خلاصه این که شدیدا مراقب باشید ، مراقب این که بنده ی غریزه ی جنسی نشید . شما باید غریزه ی جنسی رو کنترل کنید نه غریزه ی جنسی شما رو !

بهترین متد نزدیکی دو الی سه بار در هفته اونم با قرار قبلی هستش .

موفق باشید

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
راهنمای زوج های جوان (۷۴ مطلب مشابه)