سلام دوستان

من ماه دخت هستم که قبلا هم با اسامی دیگه اینجا حضور داشتم، تا حالا سوال شخصی که توش پای دیگران هم وسط باشه نپرسیدم چون همیشه استرس دارم یه آشنا پستم رو بخونه و بشناسه، ولی الان دوست دارم درباره یه موضوعی که آزارم میده باهاتون مشورت کنم.

من بین ۲۲ تا ۲۵ سال سن دارم، خواستگارانی که تا حالا داشتم اکثرا سنتی بوده، یعنی یا خانواده م رو میشناختن یا کسی من رو بهشون معرفی کرده اومدن خواستگاری، کلاً از یه جایی به بعد از راه دادن هر خواستگاری پشیمون شدم.

یعنی با اینکه خواستگارام معمولا شرایط کلی شون خوبه ولی بعد مدتی صحبت کردن حس میکنم این اونی نیست که میخوام، بعد چون جواب رد دادن خیلی برام سخته می‌مونم وسط پل، نه راه پس دارم نه راه پیش. نه دوست دارم با طرف ازدواج کنم نه دوست دارم بگم نه، هم به خاطر طرف مقابلم هم به خاطر اینکه مطمئن نیستم دلیلم برای رد کردن قابل قبوله یا نه، همیشه بعد یکی دو جلسه خدا خدا میکنم طرف بگه نه.

حالا تو خواستگاری سنتی خانواده‌ها با هم طرفن و بار جواب منفی دادن رو دوش پدر مادرمه، اما مشکل من خواستگارانی هستن که با خودم طرفن، الان بحث پست من یه نمونه از همین هاست که خیلی به خاطرش اذیت شدم؛


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
برگرداندن خواستگار (۴۴ مطلب مشابه) رد کردن خواستگار (۱۴۳ مطلب مشابه) آرام سازی فکر و ذهن (۱۲ مطلب مشابه)