سلام وقت بخیر
من دختری دانشجو معلمم، از یه خانواده مذهبی و خوب، زندگی خوبی دارم خدا رو شکر وضع مالی خوب و کلی امتیازهای مثبت، من رشته م تجربی بود و سال های ۹۶،۹۷ کنکور دادم ،بدون هیچ دلیلی رفتم تجربی و با تعصبات و جو عجیب غریبی که وجود داشت گیر داده بودم که دندون پزشکی می خوام!
درسمم تو دبیرستان خیلی خوب بود! و به خاطر هدف کاذب و بچگی و فشارها و استرس ها درست و حسابی نخوندم و یه رتبه ای آوردم با نصیحت های بقیه رفتم تربیت معلّم. اوایل همه چی خوب بود امّا رفته رفته دیدم درسم بهتر از بقیه ست و خیلی جاها مهارت دارم و خیلی زده شدم و با خودم می گفتم چی می شد اون سال های کنکورت درست درس می خوندی و الآن جایی بودی که واقعاً حقت بوده ، از طرفی من به ریاضی فیزیک علاقه نداشتم و تو کنکور هم همین دو درس من رو زمین زد.
خلاصه دل چرکین شده بودم از رشته و موقعیتم و حس می کردم به خودم ظلم کردم. از طرفی تو همین سال ها کلی استعدادهای جدیدم رو کشف کردم ،من استعداد نویسندگی بالایی دارم و داستان و متن هایی که می نویسم نظیر نداره،تو کامپیوتر مهارت و دانش بالایی دارم،گوینده خوبی هستم، کارهای قنادی بلدم و زبانمم در حد خوبه، و به همه زمینه های بالا علاقه هم دارم.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل فرهنگیان (۱۳ مطلب مشابه)