سلام
من یه دختر مجرد ۲۲ ساله م که همه بدبختیم سر همین مجرد بودنمه . اول از همه یه سری اطلاعات راجع به خودم بدم . دختر مذهبی هستم ولی تظاهر نمی کنم مثلا وسط مهمونی پاشم نماز بخونم و چادر سر کنم و اینا نیستم، همیشه اعتقادم بر این بوده که حجاب افکار مهم تر از حجاب ظاهره حالا بریم سر موضوع اصلی؛
دیگه خودارضایی جوابگوی من نیست و دارم به همجنس بازی و صیغه شدن و دوست پسر و این چیزها فکر می کنم، یعنی درست چیزهایی که به ضررشون واقفم، عاجز شدم .
وقتی از بیرون به خودم نگاه می کنم کسی جز یه فاحشه فکری پیدا نمی کنم، خسته شدم، مار خفته م امانم رو بریده، دوست دارم طبیعی ارضا شم ولی نمیشه یعنی نمی ذارن که بشم.
دو سه هفته پیش برام خواستگار پیدا شد که خانواده ی متوسطی بودن. داداشم نمی دونید چه مرافعه ای راه انداخت که نه زود و اینا، به ما نمی خورن و فلان، خلاصه ردشون کردن و حتی نذاشتن پسر رو ببینم .
چند روز بعد جواب رد آقا پسر رو تو خیابون دیدم آخه برادرم ایراد گذاشت که فلان ایراد و داره وقتی دیدمش این طوری نبود خیلی پسر خوب و خوشگلی بود.
این هیچی تموم شد و رفت ولی باز من موندم و این مار خفته ی لعنتی که روز به روز حریص تر میشه، دیگه ساعت ها هم خود ارضایی کنم ارضا نمیشه انگار دنبال تجربه م و از اون مهم تر دیگه خیانت به همسر برام کار ننگی نیست .
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه) نیاز جنسی دختران مجرد (۱۷ مطلب مشابه)