سلام
من یک شعر دوستم و در حال برداشتن اولین گام ها در مسیر سرودن احساساتم و شعر هام رو زیاد برای کسی نمیخونم و شاید در معرض نقد خودم رو قرار دادن در واقع یک گام شجاعانه برام باشه.
به قول حکیم همه قبیله من عالمان دین بودند، مرا معلم عشق تو شاعری آموخت!، من در شعر های که سرودم داستانی رو بیان میکنم و در این شعر که بدرود نام داره شروع و پایان داستان عاشقانه خودم رو به تصویر کشیدم، معشوقی که من رو مجذوب خودش کرد و شاعری آموخت ولی این فقط یه عشق پنهانی بود و یه عزیزی از من خواست ازش بگذرم چون نمیشد و منم تلاش کردم عشق رو به پایان برسونم و به خودم تلقین کنم فراموشی رو تا زمانی که اون رو در آغوش یارش دیدم و ...
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
شعر و شاعری (۱۳ مطلب مشابه)