سلام
دختری کنکوریم، تا قبل از دوران دبیرستان تمام فکر و ذهن من درسم بود و به چیزی جز درسم فکر نمیکردم، به یه عروسی دعوت شدیم، من اونجا یه پسری رو دیدم که خیلی بهم نگاه میکرد.
وقتی از عروسی برگشتیم تا مدتی تمام فکر و ذهن من اون پسر بود، تا اینکه به خودم اومدم و دیدم خیلی بهش علاقه مند شدم، مدام تخیل میکردم و بهش فکر میکردم، افت تحصیلی شدیدی پیدا کردم و هر وقت که از مدرسه برمیگشتم انرژی منفی زیادی داشتم، چون تا قبل از دبیرستان همیشه شاگرد اول بودم ولی دبیرستان اونی که میخواستم نبودم.
دوران دبیرستان خیلی تلاش کردم که فراموشش کنم، مثلا عهد می بستم که اگه بهش فکر نکنم اوضاع درسیم بهتر بشه یا مثلا قرآن باز میکردم که بدونم من با اون پسر ازدواج میکنم یا نه، یا مثلا دستم رو میذاشتم روی قرآن و قسم میخوردم که دیگه فکر نکنم بهش ولی همه شون فقط برای مدت کوتاهی کمی اثر داشت و انگار هر چی بیشتر تلاش میکردم فکر نکنم بیشتر فکرش می اومد به ذهنم...
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
عشق یک طرفه (۴۴ مطلب مشابه)