من بعد از مدت ها درس خوندن واسه کنکور تونستم وقت آزاد پیدا کنم و برم بیرون دیگه خسته شدم از تو خونه موندن، یه پسر 18 ساله چقدر میتونه تو خونه دووم بیاره، خلاصه اومدم بیرون بگردم. 

به دوستانم خبر ندادم و اومدم بیرون یه کم بگردم به خاطر کنکور دور دخترها رو خط کشیدم که ذهنم درگیر نشه و هر جا دختر میدیدم راهم رو کج میکردم ولی یه جا مجبور شدم از وسط شون رد بشم، اصلا نگاه نکردم راهم رو رفتم (من تا سال قبل خیلی شلوغ بودم ولی اصلاح شدم).

تو محله ما دختر پسرها اکثرا اینستاگرام همدیگه رو دارن، منم از این قضیه استثنا نیستم .خلاصه برگشتم خونه و دیدم از اینستا دایرکت دادن، رفتم دیدم دختر همسایمونه و یه متن فرستاده خواستم باز نکنم ولی نتونستم دیدم نوشته یه دختر ازت خوشش میاد، خیلی وقته میخوادت، ولی نمیتونه بهت بگه.

من اول باور نکردم ولی وقتی پیام هاشون رو برام فرستاد حتی ویس، دیدم راس میگه، خلاصه اول قبول نکردم یه چیزی گفت کلا بهم شوک داد، عذاب وجدان گرفتم، بهم گفت اون دختر پارسال پدرش فوت کرده و بشدت افسرده شده، معدلش پنج نمره افت کرد.

حالا تو میتونی نجاتش بدی، تنهاش نذار، الان موندم چیکار کنم، وقتی میتونم خوشحالش کنم چرا نکنم؟، من میتونم خوشحالش کنم، درسم رو تموم کردم و دیگه غم این رو ندارم که دخترها تمرکزم رو بهم بزنن، میخوام منطقی جواب بدین خودتون رو جای من بذارین


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
ارتباط با جنس مخالف (۸۸ مطلب مشابه) دوستی با جنس مخالف (۱۳۰ مطلب مشابه)