سلام خدمت همه دوستان و همراهان

پسری بالای سی سال هستم. چند هفته پیش با معرفی یک واسطه به همراه پدر و مادرم برای آشنایی با خانواده ای به منزل شون رفتیم. بعد از جلسه اول و برگشتن از منزل شون مادرم از من درباره دخترشون پرسید و من گفتم از این خانم خوشم نمیاد. 

مادرم اصرار کردند که خانواده خوب و محترمی هستند و دختر خوبیه، گفت مادرش به من گفته باید چند جلسه با من صحبت کنن، یک هفته بعد تماس گرفتن و قرار گذاشتن. قبل از رفتن به مادرم گفتم اگر میشه کنسلش کنیم، ایشون گفت نه قول دادم و باید بریم. 

دوباره به منزل شون رفتیم، پدرش گفت برید با هم صحبت کنید. یک جلسه درباره کلیات صحبت کردیم. من دو هفته ماموریت بودم و بعد از برگشتم مادرم گفتن تماس گرفتن و گفتند بیایید برای جلسه دوم. کل جلسه من صحبت کردم و متوجه شدم ایشون مذهبی هستند و در اون جلسه گفتم که من خیلی مذهبی نیستم. 

بعد از گفتن این حرف ایشون که تا حالا خیلی خوشحال و خندان بود یک دفعه قیافه ش تغییر کرد و گفت برای این جلسه کافیه. چند روز گذشت. یک شب که اومدم خونه مادرم گفت تماس گرفتن و گفتن من آدم محترمی هستم ولی ایشون تمایلی به ادامه ندارند. 


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
ازدواج با دختر مذهبی (۶۰ مطلب مشابه) بررسی معیارهای ازدواج پسران (۷۱ مطلب مشابه)